خیلی وقتها با این گفتگو روبرو میشم که: کسی قدر من رو نمیدونه. من خیلی زحمت میکشم اما کسی درک نمیکنه. من کلی عرق میریزم اما کسی براش این موضوع مهم نیست و ...
فرض کنید که یک آرایشگر زمان زیادی را صرف میکند که روشهای اصلاح مو و باقی کارهایی که یک آرایشگر باید انجام بدهد را به بهترین شکل بیاموزد. بعد یک مشتری دارد که بعد از اصلاح از کار او کمی ایراد میگیرد و میگوید که با انتظار من متفاوت است. ممکن است آرایشگر از تکنیک بسیار خوبی هم استفاده کرده باشد اما در نهایت انتظار مشتری برآورده نشده. بنابراین او شروع میکند که یک گفتگوی درونی که مشتری بیشعور نمیفهمه من چقدر زحمت کشیدم و اصلا ارزش کار من رو نمیدونه و ...
باید با یک واقعیت روبرو شد و اون هم اینه:
برای آدمها مهم نیست که شما چقدر زحمت میکشید و چقدر عرق میریزید. بلکه آنها به نتیجهی کار شما توجه میکنند. آنها برای عرق ریختن شما هزینه نمیکنند بلکه برای دستاوردهای شما هزینه میکنند. بجای فروش عرق ریختن٬ باید نتیجهی کار را فروخت!
زحمت کشیدن شما بزرگترین لطفیه که به خودتون میتونید بکنید. زحمتکشیدن٬ زمان صرف کردن و سرمایهگذاری کردن باعث میشود تواناییهایتان افزایش پیدا کند٬ دانش بیشتری در کار خود داشته باشید و تجربیاتتان گسترش پیدا کند. نتیجهی زحمت کشیدن باید مشخصا روی خدمات و محصول نهایی شما (چه کاری که بعنوان یک کارشناس انجام میدهید و چه خدمت یا محصولی که بعنوان کارآفرین عرضه میکنید) مشخص شود.
متهم کردن دیگران به نفهمی معمولا روش خوبی برای بازاریابی نیست. شما باید دیگران را مجاب کنید که بهترین انتخاب آنها هستید و این هدف فقط با نتیجهی نهایی بدست خواهد آمد. در واقع باید مرغ را فروخت نه فرآیند پرورش آن را!