مثلث قدرت خود را دوباره بازیابی کنید!
مرد خردمند - فرانسیس مسترز همه ما به آینه نیاز داریم تا یادآوری کنیم که چهکسی هستیم - فیلم Memento چیزهایی هست که هر روز با آنها سر و کار داریم و �
همه ما به آینه نیاز داریم تا یادآوری کنیم که چهکسی هستیم - فیلم Memento
چیزهایی هست که هر روز با آنها سر و کار داریم و آنقدر با آنها سر و کار داریم که دیگر نمیبینیمشان. اگر کمی دقت کنیم میبینیم که ما بسیاری چیزها را میدانیم. مغز ما پر است از دانستهها. گاهی یک نشانه کوچک، وقتی احساس ما را تحریک میکند، منجر به یادآوری بزرگی میشود. همان لحظه معروف "آهااااا" که هرکدام از ما در شرایط مختلفی تجربهاش میکنیم. هرچقدر که ما بیشتر میدانیم، بیشتر هم نیاز به یادآوری داریم. هرچقدر که بیشتر کسب اطلاعات میکنیم بیشتر به قلقلکهای احساسی نیاز داریم. بیشتر لازم داریم تا براساس روالی مشخص چیزهایی را بهخاطر بیاوریم. بسیاری از دورههای آموزشی که نقش بازآموزی را دارند، در نقش یادآور ظاهر میشوند.
ما بهعنوان انسان سه قدرت ویژه داریم که به بودنشان عادت کردهایم و آنها را نمیبینیم. این سه قدرت زبان، پرسش و رویاپردازی است که یادآوری قابلیتهایشان میتواند انرژی دوبارهای برای حرکت ما باشد.
1- قدرت زبان
اگر با کسی به زبانی که میفهمد صحبت کنی، آن حرف در مغزش میرود. اگر به زبان خودش صحبت کنی به قلبش خواهد نشست - نلسون ماندلا
زبان ظرفیت انسان است برای بکارگیری روشهای پیچیده ارتباطی. ما با زبان است که احساسهای خود را معنی میدهیم و آنها را منتقل میکنیم. زبان برای انسان همیشه ابزار انتقال دانش نیز بوده است. با زبان جوامع شکل میگیرند و زندگی معنا پیدا میکند. لحظهای تصور کنید که یک صبح از خواب بیدار میشوید، چشم در چشم اعضای خانواده خود میشوید، به آنها نگاه میکنید و میخواهید احساس خود را به آنها بگویید اما آنها زبان شما را درک نمیکنند. هرچه که شما میگویید صداهای ناهنجاری است که درک نمیشود. همینطور چیزهایی که آنها به شما میگویند نیز بهمانند صداهای ناهنجار میشود. تصور کنید ارتباط چقدر سخت خواهد بود؟ در همین رابطه داستان برج بابل را بخوانید.
ما با زبان و کلماتمان دنیا را میسازیم. بنابراین بد نیست به حرفهایی که در طول روز میزنیم دوباره گوش کنیم. بد نیست حرفهای خود را بشنویم. آیا حرفهایمان در جهت ساختن و ایجاد فضاهای مفید است یا در جهت تخریب و از بین بردن؟ آیا زبان ما برای تاثیرگذاری و یاد دادن استفاده میشود یا اصلا این زبان به گردش در نمیآید؟ آیا زبان ما احساسی را منتقل میکند؟ آیا این احساس سازنده است یا مخرب؟
افراد زیادی در دنیا بودهاند و هستند که با قدرت کلمات خود تغییرات کوچک و بزرگی را در دنیا ایجاد کردهاند.
2- قدرت پرسش
اگر از خود سوالهایی میپرسید که منجر به تغییر زندگی میشود، مطمئن باشید که برای جوابها کاری میتوانید انجام دهید - بو بنت
پرسش اولین نقطه شروع کنکاش است. نپرسیدن مثل بیحسی است. فرض کنید که نسبت به اتفاقهای اطراف خود بیحس شوید. چیزی نه شما را خوشحال کند و نه ناراحت. یا فرض کنید که نسبت به مشکلات جسمانی خود بیحس شوید! هیچ دردی را احساس نکنید! چنین شرایطی اتفاق خوبی نیست چراکه شروع بیحسی، شروع حرکت به سمت مرگ است.
اینکه چه چیزی بپرسیم، حتما مهم است. سوالها جهت پاسخیابی ما را مشخص میکنند. شکی در این نیست که پرسش درست ما را به پاسخ درست میرساند. اما پرسش درست در مقابل پرسش اشتباه معنی پیدا میکند. همینطور پاسخ درست در مقابل پاسخ اشتباه. بنابراین مسئله اول، قبل از توجه به درستی یا غلطی پرسش این است که سوالی وجود داشته باشد.
وقتی میخواهیم شرایطی را تغییر دهیم، وقتی به نقطه دردناکی رسیدهایم که تحملش برایمان مشکل شده است، یک سوال میتواند ما را به حرکت بیاندازد. در مرحله اول پرسش به هرشکلی بهتر از نپرسیدن است. نپرسیدن عین بیحسی است. قدرت دوم ما قدرت پرسش است. این قدرت با بیشتر استفاده شدن، بیشتر تقویت میشود. گاهی باید مثل یک کودک کنجکاو پرسید و برای پاسخ پافشاری کرد. پرسشها میتوانند در سه زمان گذشته، اکنون و آینده پرسیده شوند.
3- قدرت رویا
من رویایی دارم! - مارتین لوتر کینگ
از چه چیزی باید صحبت کنیم؟ در مورد چه چیزی باید بپرسیم؟ چیزهای زیادی هست که میتوانیم دربارهشان حرف بزنیم و بپرسیم. در میان همه موارد میتوانیم درباره رویاهای خود صحبت کنیم. حتی میتوانیم درباره رویای خود پرسش کنیم. پرسش از اینکه در رویای خود چه موقعیتی را میخواهیم داشته باشیم. ما میتوانیم با کلماتمان و با سوالهایی که میپرسیم در گذشته غرق شویم اما همانقدر که به گذشته نیاز داریم، به آینده هم نیازمندیم. این رویاها هستند که ما را به آینده میبرند. این رویاها هستند که به ما امید میدهند که دوباره و دوباره حرکت کنیم. ما در ذهن خود رویاها را میسازیم و با پرسش و با کلماتمان و با اشتراکگذاری این رویاها با دیگران آنها را تبدیل به حقیقت میکنیم. حقیقتی که ملموس میشود.
رویاها جهت حرکت ما را مشخص میکنند. قدرت رویا چیزی است که شاید هر روز با آن سروکله میزنیم. هر روز رویایی را در سر میپرورانیم. اما این رویا بیشتر شبیه یک خیالپردازی روزانه میشود و وقتی چنین سبک و سیاقی به خود میگیرد دیگر یک قدرت ویژه نیست. قدرت سوم ما زمانی به کمکمان میآید که به آن نگاه کنیم. آن را با جزییات زیادی پرورش دهیم و پلی بسازیم از اقداماتی که اکنون انجام میدهیم به سمت آن نقطه مطلوب آینده. داشتن رویا یعنی داشتن امید. داشتن رویا یعنی دوباره بلند شدن بعد از یک شکست.
یادآوری: چیزهای زیادی هست که میدانیم. دانستههای ما دفن میشوند در مارپیچهای مغزمان و نیاز دارند تا بازیابی شوند. این اطلاعات خوابیده و مدفون شده گاهی به تلنگرهای کوچکی نیاز دارند. این مطلب شاید شبیه یک تلنگر باشد فقط.
—————————————————————————————————————————————————— این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید. برای آگاهی از زمان ثبتنام کارگاه شناخت تواناییها صفحه کاربامیل در فیسبوک را لایک کنید یا در خبرنامه آموزشی عضو شوید. من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.