دو قدم برای شروع سال جدید
همیشه شروع سال جدید بهانه خوبی است برای برنامهریزی و تعیین اهداف و گرفتن تصمیمهای جدید. بسیاری از ما با افکار و ایدههایی که از قبل در ذهن
همیشه شروع سال جدید بهانه خوبی است برای برنامهریزی و تعیین اهداف و گرفتن تصمیمهای جدید. بسیاری از ما با افکار و ایدههایی که از قبل در ذهن داشتهایم با خودمان میگوییم: "از اول سال جدید برنامههای جدید رو شروع میکنم". ممکن است در تعطیلات خلوتی برای خود ایجاد کنیم و به برنامههای سال جدید فکر کنیم. در هر صورت خاتمه یکسال و شروع سال جدید، معمولا مصادف است با رویکردها و تصمیمهای جدید. بخشی از این تصمیمها هم مربوط میشود به کار، شغل و پیشه ما. اگر میخواهید برنامهریزی مناسبی برای شروع سال جدید داشته باشید، بد نیست به دو قدم زیر توجه کنید.
1- به درون خود گوش کنید
همیشه موثرترین و بهترین روش برنامهریزی و انتخاب مسیر کاری، همانی است که با روحیات، استعدادها و تواناییهای شما همخوان باشد. و بدترین روش برنامهریزی هم فقط گوش کردن به نسخهای است که دیگران برای شما میپیچند. بسیاری از افراد مسیری را برای حرکت خود انتخاب میکنند چون دیگران به آنها گفتهاند خوب است و به اینکه آیا خودشان آدم طی کردن مسیر هستند یا نه توجهی نمیکنند. به همین دلیل قدم در راهی میگذارند که ممکن است انرژی و زمان آنها را تلف کند و در نهایت در نقطهای بایستند که باعث شود احساس رضایت از مسیر طی شده نداشته باشند.
بنابراین قبل از اینکه بخواهید با یک حرکت ناگهانی، تصمیمی هیجانی بگیرید، ابتدا به درون خود نگاه کنید. آرزوها، دورنمای زندگی، علاقهها و اهدافی که همیشه در ذهن خود داشتهاید شما را به کدام سمت میخواند؟ آرزوها، اهداف و دورنمای زندگی شما قرار نیست چیزی بزرگ و رویایی و دستنیافتنی باشد. به تواناییهای خود فکر کنید. همیشه در انجام چهنوع کاری موفق بودهاید؟ از انجام چهنوع کارهایی احساس رضایت کردهاید؟ خوب گوش بدهید و ببینید این صدای درونی، شما را به کدام سمت میخواند و در چه موردی با شما صحبت میکند.
کنفوسیوس میگوید: "کار مورد علاقه خود را انتخاب کنید و در زندگی خود حتی یک روز هم کار نکنید."
اما به نظر میاد پیدا کردن کار مورد علاقه بیشتر یک رویا باشد تا حقیقت. باید این موضوع را قبول کرد که هماهنگترین کار در دنیا با شما بازهم جایی برای نارضایتی دارد. در واقع کار صد در صد ایدهآل وجود ندارد. هر کاری مجموعهی خوبیها و بدیهای آن است. مهم ایناست که برآیند کاری که انجام میدهیم (مجموعه خوبیها و بدیهای آن کار) برای ما رضایتبخش باشد. اما کار مورد علاقه به چه معنی است؟ چطور باید کار مورد علاقه را انتخاب نمود؟
خیلی ساده میتوانم بگویم کار مورد علاقه کاری است که با تواناییهای ما منطبق باشد. در واقع انتخاب کار مورد علاقه یعنی هر روز همان کاری را انجام میدهیم که درون ما از آن صحبت میکند. تواناییها نیز چیزی فراتر از مهارتها و تخصصها است. تواناییها یعنی سرمایهگذاری بر روی استعدادهای طبیعی که داریم. بنابراین شما خود پاسخ به این سوال خواهید بود: "به کدام سمت باید بروم؟" اگر بهخوبی به صداهای درون خود گوش بدهید.
2- برند خود را بسازید
استعدادها و تواناییهای شما مرواریدهای است که وقتی آنها را میشناسید انگار مرواریدها را از صدف بیرون آوردهاید و فروش آنها میتواند ثروتی را برای شما فراهم کند. بنابراین باید مرواریدها را در بازار درست و به افراد مناسب بفروشید.
تخصص، مهارت و دانش در کنار استعدادها و تواناییها، شما را تبدیل به فردی منحصر بهفرد میکند که شبیه هیچکس نیست. بنابراین باید بتوانید برای این فرد منحصر بهفرد مکانیزم معرفی و عرضه خدمات خوبی تعریف کنید. این چیزی است که از آن با عنوان پرسنال برندینگ یاد میکنیم. برای اینکه بتوانید در مسیر درست کاری قرار بگیرید، بعد از شناخت درون خود باید بتوانید لایه بیرونی خود را نیز بهخوبی تعریف کنید. (شکل بالا)
بنابراین قدم بعدی شما توسعه تخصص، کسب دانش بیشتر و قرارگرفتن در مسیر یادگیری مداوم خواهد بود. براساس آنچه که شما دارید باید بتوانید رزومه مناسبی ایجاد کنید که شما را بهخوبی معرفی کند. باید مخاطبهای هدف خود را بشناسید. با چه افرادی باید در ارتباط باشید؟ با چه شرکتها، سازمانها و کسب و کارهایی میخواهید کار کنید؟ چرا این افراد و مجموعهها باید با شما کار کنند؟ شما چه ارزش ویژهای در کار خود ایجاد میکنید که باعث میشود نسبت به دیگران متمایز بشوید؟
اگر برند شما برمبنای داشتههای درونی شما ساخته شود، شما تبدیل به یک شخصیت غیرقابل رقابت در کار میشوید و میتوانید کاری که میخواهید انجام دهید را از آن خود کنید چرا که فقط شما در این موقعیت میتوانید آن کار را بهشکلی منحصر بهفرد انجام دهید. اما اگر برند شما با درون شما همسو و همجهت نباشد در این شرایط شما با مشکلی جدی روبرو خواهید شد. چرا که زبان برند شما در این شرایط زبانی یکپارچه نخواهد بود و هر لحظه از کار شما سازی متفاوت با لحظه دیگر میزند.
بنابراین آنچه که شما به مخاطب خود نشان میدهید و آنگونه که شما قرار است خود را معرفی کنید باید همانی باشد که هستید. نه بیشتر و نه کمتر! نشاندادن خودتان بیشتر از آنچه که هستید اعتبار شما را زیر سوال میبرد و فروتنی بیش از حد هم مانع پیشرفت شما میشود.
پینوشت: عکس ابتدای مطلب، تصویر یکی از شرکتکنندگان در کارگاه شناخت تواناییهاست که در حال انجام بازی گروهی هستند.
—————————————————————————————————————————————————— این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید. برای آگاهی از دورههای آموزشی در خبرنامه آموزشی عضو شوید. من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.