اول
خاطرم هست دبیرستان که بودم سر امتحان هندسه سجاد بهم گفت دستت رو باز بذار که منم بنویسم. من جوری نشستم که سجاد روی برگهام مسلط باشه. هفته بعد که آقای جاویدان نمرات رو میخوند گفت سجاد صفر، امیر صفر. گفتم آقا ما چرا صفر شدیم؟ گفت چون تقلب رسوندی. بعد به سجاد گفت تو که میخواستی از رو دست امیر بنویسی حداقل یهجاهایی رو تغییر میدادی. واو به واو مثل اون نوشتی. بعد برگهات رو درست آوردی پشت سر امیر تحویل دادی؟ فکر کردی من خرم نمیفهمم؟
دوم
دانش دیگه از حوزه مالکیت فردی خارج شده. کسی نمیتونه ادعایی برای صاحب دانش خاصی بودن بکنه. اینترنت باعث شد تا دانشهای پنهان در دسترس همه قرار بگیره و همین هم باعث شد رشد دنیا اینقدر سریع بشه. اما خصیصهای که باعث این رشد سریع میشه اینه که آدمها یکی از پس از دیگری آمدند و گفتهها و دانستههای همدیگر را تکمیل کردند. یعنی من چیزی میدانستم، بیان کردم یا تحقیقم را ارائه دادم و گروهی دیگر آمد یا داشتهی من را نقد کرد و رویکردی جدید ایجاد کرد و یا در ادامه گفته من چیزی ساخت که سطح آگاهی من را هم بالا برد و باعث شد دوباره من هم در جایگاه بالاتری نسبت به قبل بتوانم دانش بسازم و اینگونه همه با هم رشد میکردیم.
سوم
چند وقت پیش با یکی از مجریان تلویزیون که مطلبی از من رو در صفحهاش به اشتراک گذاشته بود صحبت میکردم و میگفت که مطلب شما رو از صفحه شخص دیگری دیدم و کپی کردم. فکر کرده بود که من ناراحت شدم. توضیح دادم که وقتی دیدم مطلبم رو به اشتراگ گذاشتید خوشحال شدم و فکر کردم همین موضوع فرصتی خواهد بود برای آشنایی. داشتم میگفتم که عقیده دارم نویسنده تا زمانی مالک نوشتهاش است که فقط و فقط نوشته جلوی چشمش باشد. وقتی نوشته را منتشر کردی دیگر مالکش نیستی. خلاصه که بحث جالبی داشتیم.
چهارم
از دو سه اتفاق ناراحت شدم. اتفاق اول وقتی بود که دیدم خبرنگاری مطلبی از من درباره پرسنال برندینگ را از قول یکی از برگزارکنندگان سمیناری در زمینه برندینگ و با نام او در تمام خبرگزاریها پخش کرده. ناراحت شدم نه بهخاطر خودم. بهخاطر مخاطبهایی که به چنین سمیناری اعتماد میکنند و هزینه پرداخت میکنند. به اینکه این افراد میشوند متخصصهای مملکت که حتی زحمت مطالعهای سطحی را بهخودشون نمیدهند. بار دوم هم دیدن برگزاری کارگاهی بود مشابه آنچه که من دارم و بعد تاسف خوردم به حال خودم و بهحال مخاطبهای این کارگاهها که ما ارزش افزوده ایجاد نمیکنیم فقط میخواهیم واو به واو کپی کنیم. من نه مالک چیزهایی هستم که مینویسم و نه مالک محتوای کلاسم. محتوای کلاسم بخشیاش را خودم فکر کردم و سر و شکل دادم و بخش عمدهاش هم جمعآوری از منابع مختلف بوده. بنابراین بحثم این نیست که کپی نکنید. بحثم این است که ببینید من و دیگران چه چیزیهایی را در حرفهایمان جا انداختهایم، شما آن را کامل کنید. کپی نکنید که آقای جاویدان به همهمان صفر بدهد.