صحنه اول
سوار تاکسی میشم و راننده یک پیرمرد بسیار خنده روست که موسیقی شش و هشت به تمام معنا تو ماشینش پخش میشه. تو گفتگوهاش شوخی میکنه و میخنده. در صندلی عقب من نشستهام و یک خانم دیگه. مثل همیشه سعی میکنم از تایم ترافیک برای مطالعه استفاده کنم. بنابراین مشغول کتاب خواندن میشوم. نزدیکیهای ونک که میرسیم خانم کرایهاش را میدهد. یک هزاری. کمی که میگذرد خانم میگوید که آقا کرایه میشه هفتصد تومان. راننده پاسخ میده: صبر کنید خانم! برسیم باقی پول شما رو میدم. کرایه هم هشتصد هست. خانم میگه هفتصد و در جا شروع میکنه به دعوا کردن. متحیر موندم که چرا داره دعوا میکنه؟ راننده هم دویست تومان بقیه رو پس میده و بدون این:که حرفی بزنه، کنار خیابون نگه میداره و خانم هم پیاده میشه. بعد از پیادهشدن خانم، راننده مجدد میخندد.
صحنه دوم
چند روز بعد هست و مجدد صبح سوار تاکسی شدم. جلو نشستهام. مسافرهای دیگه هم سوار میشن و راننده بعد از پر شدن ماشین مینشیند پشت فرمان. بهنظر حدود 40 سال میاد. وارد ماشین که میشه به همه بهشکلی رسا و واضح سلام میکند و ما هم پاسخ میدهیم. تو مسیر حرکت کرایهها را با احترام میگیرد، با احترام مابقی را پس میدهد و از مسافران تشکر میکند. لحن صحبتش موقر و متشخص است.
به ونک که میرسیم، نگه میدارد، با احترام از همه خداحافظی میکند. قبل از اینکه حرکت کند سرم را میاورم کنار پنجره نیمه باز و میگویم من کلاسی میروم که معلمم بهم گفته نکات قابل تقدیر در جامعه رو ببینم. امروز میخوام از شما قدردانی کنم بهخاطر رفتار خوبتون. هیجان زده میشه و میگه من مخلص شمام. از هم خداحافظی میکنیم و آرزوی روز خوبی برای هم میکنیم.
مقایسه
فضای اول را با فضای دوم مقایسه کنید. بهسادگی و با چند کلمه میتوانیم فضایی منفی یا فضای مثبت خلق کنیم. حتی اگر در سناریوی اول حق با خانم مسافر بود، چه کار موثری میتوانست برای بهنتیجه رسیدن انجام دهد؟ در موقعیت اول، چه کسی (کسانی) بازنده/برنده بود(ند)؟ در موقعیت دوم چهکسی (کسانی) بازنده/برنده بود(ند)؟ انتخاب ما چیست؟ میخواهیم در نقش برنده بازی کنیم یا در نقش بازنده؟
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از زمان ثبتنام دوره شناخت تواناییها صفحه کاربامیل در فیسبوک را لایک کنید یا در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
بسیار عالی بود ممنونم
ازتون میبوسمتون
خیلی زیبا و مفید بود. سپاسگزارم
واقعا مطلب جالبی بود.نکته ظریفی داشت که چجور میشه از یه موقعیت برد-باخت که در واقع باخت-باخته یه موقعیت برد-برد درست کرد که کار کرد اصلیش توی کاره که چجوری هم خودمون ببریم هم کسی که جلوی ماست و ممکنه رقیب باشه.
یه متناقض نمای منطقیه که واقعا جواب دادن بش میتونه خیلی چیزا رو حل کنه.
ممنون.
به نظر بنده در سناریو اول از کرایه که بگذریم مسافر با برخوردش نه تنها کاری از پیش نبرد بلکه اعصاب خود رو با دعوا در کل روز بهم میریزه پس بازنده است.
در صورتیکه حق با خانم بوده باشه راننده تاکسی کار ناشایسته ای رو انجام داده.
در سناریو دوم دیدگاه من اینه که نه تنها راننده برنده است بلکه اون رو نیز با مسافرین شریک میشه و لحظات خوبی رو برای همه ایجاد میکنه.
میخوام برنده باشم… استاد مرسی از نکاتی که یادمون میندازی، مثالِ عالی بود.
جالب بود…
خیلی وقت پیش مطلبی خوندم درباره “پینگ پنگ ذهنی” …
چیز بسیار شبیهی بود.
پیشنهاد میکنم در مورش بنویسید (لینک نمیدم که سیستم تشخیص Spam وردپرس نریزه بهم…)
خیلی هم خــــوب.
اتفاقا رفتار جنگجویانه خانم بسیار مورد تحسین است، البته کسی که مفت پول در میاورد متوجه درد کسی که با زحمت پول در می آورد نخواهد شد و از این بعد به قدرت فهم و درک شما انتقادی وارد نیست.