خودشناسی چه چیزی نیست؟

مطلبی دیدم در فیسبوک که خودشناسی را به‌نوعی روبرو شدن با کمبودها معرفی کرده بود. تصور بسیاری از ما از خودشناسی روندی دردآور و گاه بیهوده برای رویارویی با ضعف‌ها و کمبودهایمان است. خیلی وقت‌ها تصور می‌کنیم که خودشناسی اصولا برای افرادی است که حتما دچار مشکلی در زندگی هستند. مثلا افرادی که در زندگیشان شکست خورده‌اند به کلاس‌های خودشناسی می‌روند تا ایرادهای خودشان را پیدا کنند. گاهی هم تصور می‌کنیم خودشناسی یعنی الکی خوشحال بودن. یعنی با وجود همه واقعیت‌های زندگی به‌خودمان جملات تاکیدی بگوییم و تلقین کنیم که خوشحال و شاد هستیم. گاهی تصور می‌کنیم افرادی که خودشناسی می‌کنند ساده‌لوحانی هستند که چون نمی‌توانند منطقی زندگی کنند خودشان را سرگرم مکتب و مسلکی می‌کنند که باعث شود دلیل‌های غیرواقعی برای زندگیشان پیدا کنند. در مواقعی هم خودشناسی را ابزار و سلاحی می‌دانیم در برابر دیگران. یعنی می‌خواهیم مثلا تیپ‌های شخصیتی را بشناسیم که بتوانیم روبرویشان ضدحمله بزنیم یا سریع تحلیل‌شان کنیم و بدانیم ضعف‌هایشان چیست و از آن ضعف‌ها استفاده کنیم.

واقعیت این‌است که خودشناسی هیچ‌کدام اینها نیست. خودشناسی یک دانش و آگاهی است برای افزایش کیفیت کار و زندگی. امروز در دنیا در برنامه‌های پرورش مدیران و رهبران سازمانی اولین سطحی که در آموزش تعریف می‌شود سطح رهبری بر خود است. قرار نیست خودشناسی کنیم چون مشکلی داریم. قرار است خودمان را بشناسیم که بهتر و آگاهانه‌تر تصمیم بگیریم. این‌که بدانیم آنچه در دنیا می‌بینیم و برای ما رخ می‌دهد بازتاب درون ما است. این‌که ما مسئول شرایط زندگیمان هستیم و می‌توانیم این شرایط را هرچند سخت تغییر دهیم. خودشناسی می‌کنیم چون به ما این قدرت را می‌دهد تا دنیا را بیشتر بر وفق مرادمان کنیم. که به رضایت درونی برسیم و نه خوشحالی ظاهری. رضایت درونی می‌تواند به خوشحالی ظاهری هم برسد اما خوشحالی ظاهری همواره نشانه‌ی رضایت درونی نیست. خودشناسی فقط و فقط شناخت ضعف‌ها نیست. این رویکرد سنتی در روانشناسی است که هنوز هم رواج دارد. خودشناسی یعنی دیدن توانایی‌ها و ضعف‌ها کنار هم. یعنی این‌که بدانیم چه چیز غمگین‌مان می‌کند و چه چیز به ما رضایت می‌دهد. این‌که در چه شرایطی چه احساساتی پیدا می‌کنیم و چطور این احساس‌ها و هیجانات را مدیریت کنیم.

این چند خط را نوشتم که کمی آگاهیمان برود بالا. شاید این چندخط به شما هم کمک کند که بتوانید خودشناسی را به دیگران بهتر توضیح دهید.

نمایش 0 دیدگاه
  • محمد
    پاسخ

    سلام جناب مهرانی
    ممنون به خاطر تعریف و توضیح مناسبی که از خودشناسی ارائه کردین.

  • سید علا سبزپوش
    پاسخ

    خودشناسی در نظام اخلاقی اسلام، پایه و اساس حرکت تکاملی انسان به شمار میرود. در نظام اخلاقی اسلام، انسان به این حقیقت میرسد که هیچ چیزی بر او حاکم نیست، پس مسئولیت هرگونه رفتار و کرداری به عهده خود اوست. همچنین سه ، خودشناسی را مقدمه لازم خداشناسی معرفی کرده اند و رابطه آن با خداشناسی را یک رابطه دوسویه و متقابل میدانند.
    امام علی علیه السلام در اهمیت خودشناسی می فرمایند ((من عرف نفسه فقد عرف ربّه)) هر کس خود را بشناسد خدای خویش را نیز شناخته است . براساس منابع قرآنى و روايى، اين شناخت بايد به عنوان يك اصل عملى؛ يعنى، حركت به سوى كمال باشد؛ وگرنه صرف شناخت نفس از جهت علمى و نظرى، تنها آشنايى با مفاهيم است.در حقيقت، امرى كه انسان را به شهود وجه حق می‏رساند، شناخت حقيقت خود و حركت به سوى مقام اصلى خويش و كمال است و اين امر، جز با عمل و تحصيل تقوا ميسر نخواهد بود.
    در روایات بسیار دیگری نیز معرفت نفس افضل المعرفة، افضل الحکمة، غایة المعرفة، انفع العقل، افضل العقل و فوز اکبر، به شمار آمده است، چنان‌که از نشناختن نفس به اعظم‌الجهل تعبیر شده است. چنین تعبیراتی دربارة معرفت نفس، جایگاه ویژة این نوع معرفت را نشان می‌دهند؛
    «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ» (مائده:105)؛
    «وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (ذاریات: 20-21)؛
    «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (حشر:19).
    اینجاست که متوجه می شویم چقدر خودشناسی مهم است اما متاسفانه اکثر مردم بجای شناخت خود ، به شناخت دیگران و چیزهای دیگر می پردازند

    با عرض معذرت بابت متن طولانی مزاحمت
    و تشکر فراوان از استاد عزیزمان جناب آقای مهرانی

  • نسترن امین فر
    پاسخ

    ممنون توصیف صحیح و دقیقی بود مطلبتان را با ذکر نامتان نقل خواهم کرد

  • فاطمه
    پاسخ

    از فونتتون خوشم اومد، همین!

  • سارا
    پاسخ

    خودشناسی یعنی پذیرش خود با تمام جنبه ها خاکستری دیدن
    ولی خیلی جاها سخته

یک نظر بدهید