اگر مطلب با پرسیدن آگاهتر شویم را مطالعه کرده باشید، در جریان قرار گرفتهاید که قصد دارم برنامهی دورهای پرسش و پاسخ در وبلاگ بگذارم. پرسش و پاسخ همواره میتواند منبع بزرگی برای یادگیری باشد. بنابراین شما میتوانید سوالهای خود را در زمینه مدیریت و رهبری، مدیریت منابع انسانی، همکاری تیمی، کوچینگ، رشد فردی و مواردی از این دست بپرسید. هرکدام را که بلد باشم خودم جواب میدهم، شاید بتوانم از افراد متخصص دیگه هم برای پاسخگویی کمک بگیرم. فکر میکنم این رویکرد پرسش و پاسخی یادگیری بزرگی برای همهمان داشته باشد.
لطفا سوالات خودتون رو از طریق کامنتهای این مطلب یا از طریق ask.fm/amirmehrani برای من ارسال کنید.
تعدادی از سوالاتی که هفته قبل در ask.fm پرسیده شده است:
پرسش: نظرتون در مورد جملات تاكيدى چيه؟ اگه مطالعه داشتين در موردش. قبول دارين كانسپتشو؟ (مریم پازوکی)
پاسخ: بهنظرم نباید بهش بهعنوان راهحل نگاه کرد بلکه جمله تاکیدی یک ابزار میتونه باشه. حالا هر ابزاری برای بعضیها کار میکنه ولی برای بعضیها کار نمیکنه. اما شخصا به باور عمیق و درونی بودن خواستهها بیشتر عقیده دارم. حتی در روانشناسی مثبتگرا هم بحث شادی با اصالت رو داریم که میگه شاد بودن ادای شاد بودن در آوردن نیست بلکه باید ریشه در عمق وجود و تجربههای روزانه داشته باشه. جملات تاکیدی یکجور پاسخ بودن به تفکر همیشه شاد بودن. اما الان میدونیم که ریتم زندگی از شادی یکنواختی مهمتره. بههمین دلیل بهنظر میرسه افرادی که از این ابزار استفاده کردند عمق شادی رو گم کردند و درگیر ظاهر شدند. با همه این حرفها من همیشه به همه میگم اگر این ابزار در این مقطع برات کار میکنه حتما ازش استفاده کن.
پرسش: دنیا هم غم داره هم شادی به نظر من باید شادی ها و خوبی هاش بیشتر باشه، اما بعضی وقتا پیمانه تحمل پر میشه و فشارش مرد افکن، برای همچین مواقعی چه توصیه ای داری برای خودت و ما؟
پاسخ: بهنظرم اول خوبه که به خودمون حق بدیم که تحت فشاریم و پر از ناراحتی و بپذیریم شرایطی رو که درش هستیم. دوم یاآوری این موضوع که هرچیزی که شروعی داره پایانی هم داره و این شرایط میگذره. سوم وجود یک گوش مطمئن و بیقضاوت تو همچین شرایطی میتونه ارزشمند باشه. کسی که بشه با خیال راحت پیشش غر زد و اون هم نخواد حتما راهحلی ارائه بده.
پرسش: حس می کنم مشکلاتی که در این 6 ماهه تحمل کردم، ده برابر قدرت تحملم است. مشکلاتی بیرونی ودرونی همگرا شدن و مدتهاست ازپا در آمدم. گاهی خواب میبینم که توی یه گودال عمیق گیر افتادم و از بالا دارم سعی می کنم خودمو بیارم بیرون(دو نفرم توی خواب) هزار در رو زدم اما فلج و درمانده شدم.هنوز هم دارم درمیزنم. میدونم یه روزی زندگیمو بهتر میکنم اما الان گیر کردم. سوال خاصی ندارم. خودم دارم تلاشمو میکنم. اما میگم شاید حرفی داشته باشی که به دردم بخوره. چون تجربه و داناییت از من بیشتره(گریه).
پاسخ:اول اینکه ممنون که فکر کردی من ممکنه حرفی برای گفتن داشته باشم و دغدغهات رو با من مطرح کردی. دوم اینکه وقتی گفتی داری تلاشت رو میکنی خوشحال شدم. اینجوری که من تا الان زندگی رو تجربه کردم بهنظر میاد که مشکلات همیشه هستند. اما گاهی خیلی بزرگ میشن. شاید باورت نشه اما خیلی وقتا این مشکلات هدفشون اینه که آدم رو رشد بدن. چطور ممکنه این اتفاق بیافته؟ با تسلیم نشدن. تفاوت هست بین پذیرش و تسلیم. پذیرش یعنی تو میدونی الان شرایطت خوب نیست، حالت خوب نیست و غمگینی. اما در عین حال میدونی که این مرحله گذرا خواهد بود. تسلیم یعنی اینکه مشکل رو نپذیری. فرار کنی. بذنی به صحرا. بنابراین منم میخوام بهت قول بدم که اگه از این مرحلهی سخت بگذری و برگردی به عقب نگاه کنی خودت میبینی که چقدر بزرگ شدی. اگر دوست داشتی توی وبلاگم پادکست پذیرش و تسلیم رو گوش کن و مطلب هدایای زشت و ارزشمند رو جستجو کن و بخون. شاید بهت ایدههای خوبی بدن.
پرسش: رویاپردازی تا چه حد خوبه؟ یعنی از کجا بفهمیم که داریم از اونور بوم نمیافتیم زمین؟ و یه سوال دیگه خب توانایی هایی که داریم رو میدونیم. ولی توانایی هایی که داریم و نمیدونیم رو چطوری بهش برسیم تا جای واقعیمون رو پیدا کنیم؟ (هادی احترامی)
پاسخ: بیا تعریفمون رو از رویا درست کنیم. رویا قرار نیست جایی باشه که بهش نرسیم. قرار نیست فانتزی و دور از دسترس باشه. رویا یعنی سمت و سوی تو در زندگی. موقعیت ایدهآلی که تو در اون رضایت درونی رو احساس میکنی. حتی میشه این تعریف رو بهش داد که رویا یعنی یک قدم از اکنونت بهتر بشی. با این تعریف نیازی نیست در فانتزیهات گم بشی و میتونی پات رو بذاری روی زمین و حرکت کنی. در مورد بخش دوم سوال پیشنهاد میکنم دنبال چیز دیگهای نباش. تمرکز کن روی همین تواناییهایی که داری. برای بهتر شدن اونها قدم برداری تواناییهای دیگه هم کمکم خودشون رو نشون میدن. هر چقدر بتونی کارت رو چالشیتر کنی یعنی کاری که انجام میدی یکم از تواناییهات بالاتر باشه کم کم تواناییهایی که داری ساخته میشه و چیزهای جدید هم کشف میشه.
پرسش: چطور میشه از برنامه دوره های شناخت توانای مطلع شد؟ تصمیم ندارین این دوره رو تو شهر تبریز برگذار کنید؟
پاسخ: معمولا دوره رو بصورت فصلی برگزار میکنم و گاهی هم برای بازنگری محتوا و بروز کردنش متوقفش میکنم. یکی از برنامههای اصلیم اینه که این دوره در شهرهای مختلف برگزار بشه که امیدوارم تا پایان امسال بتونم دو شهر رو پوشش بدم. بدون شک تبریز یکی از جدیترین گزینههاست.
پرسش: دوره شناخت توانایی رو برا چه کسانی توصیه می کنید؟
پاسخ: برای هرکسی که دوست داره کیفیت کار و زندگیش رو ارتقا بده.
1ـ لطفا بفرمایید الان که یک ماه مانده به فصل پاییز، چه طور میتوانم برای دوره پاییز شناخت توانایی ها برای خودم و همسرم رزرو کنم تا یک وقت با تکمیل ظرفیت مواجه نشوم؟
2ـ اگر جغرافیای ما که الان در ایرانیم، به سوییس یا غزه منتقل میشد، تفاوت نگرش ها و سوال هایی که می توانستیم از شما بپرسیم با جغرافیای کنونی زمین تا آسمان فرق نمی کرد؟ نقش جغرافیای کره زمین چه قدر موثر تر از آگاهی های اکتسابی است؟
3ـ اگر شما به عنوان یک انسان آگاه از خود، در شرایط جغرافیایی مثل سویس یا غزه بودید، باز هم همین قدر امکان و ارداه برای تغییر زندگی خویش می داشتید؟ آیا اصلا این دوره ها شکل می گرفت؟
4ـ اگر فرض کنیم، شما به عنوان یک انسان نیک نفس این روزگار،این دوره را برای کسانی برگزار می کردید، که توانایی پرداخت یک سوم شهریه این کلاس و کلاس های مشابه را هرگز ندارند، آن وقت چگونه می توانستید از آنها که می دوند تا در این جامعه گرگ صفت، دریده نشوند! انتظار تغییر داشته باشید؟
5ـ آیا داشتن یک حداقل ها (مادی به خصوص) و شرایط خاص معنوی (نداشتن بیماری های روحی و روانی) برای رشد و تعالی شخصی و رسیدن به آن آگاهی مد نظر شما الزامی نیست؟
ممنون از وقتی که می گذارید
بعضی سوال ها مصداق اون حکایت هست که شخص عالمی در مجلسی نشسته بود و اعلام کرد هر سوالی دارید از من بپرسید یکی بلند شد گفت روی سر من چند تار مو هست.
سوال درست و پرفایده پرسیدن هنر بزرگی هست، حیف هست فرصت پرسش رو با سوالی که نه فایده میرسونه و نه دردی دوا میکنه حروم کنیم.
در مورد مربی هم خودش نمیگه اما من میگم که ایشون هم دوره هایی رو به صورت رایگان برای کسانی که توانایی مالی ندارن برگزار کرده هم کار های دیگه، البته همون یکی برای دانستن کافی هست.
شخصیت پروری نمیکنم و دیده های خودمو میگم، آقای مهرانی از اون دسته آدم هاست که در جهت تعالی و رشد خودش و اجتماع گام برمیداره و سعی در درست و مطابق اخلاق انسانی عمل کردن داره. همه ما هم آدم هستیم و کلی خطا و اشتباه داریم و کسی هم مستثنا نیست.
امیدوارم شما هم در دوره های مربی شرکت کنید و استفاده کنید.
از سوال های شما هم بر میاد که دغدغه های اجتماعی دارید و این دوست داشتنی هست.
امیدوارم موفق و پیروز باشید.
پیام جان در مطلب بعدی پاسخ سوالات شما رو دادم و در پادکست میتونی گوش کنی.
سلام
سوال و جواب های خوبی بودند
خیلی ممنون که ساده و تاثیر گذار پاسخ دادید
من چندسوال داشتم که اینجا مطرح میکنم:
1-با حس بی ارزشی که روز به روز زیادتر میشه چیکارکنیم؟چرا در بعضی زمینه ها احساس بی لیاقتی شدید داریم؟درحالی که خیلی جاها موفقیم و خوب هم موفقیم؟!
2- چطوری میشه کنترل درونی رو بیشتر کرد؟ و نگذاریم موارد بیرونی دائم حالمونو بدکنند؟
3- چه دلیل عمده ای هست که کارنیمه تموم زیادداریم و یا اصلا کارهارو نیمه تموم رهامیکنیم و به قولی میزنیم زیرشون؟
4-دریکی ازهمین کامنت ها دیدم اقای مجیدتهرانی درباره انگیزه صحبت کرده بودند، شمادرمورد انگیزش چه نظری دارید؟ اگه اونقد توانایی نداشته باشیم که مثبت گراباشیم چطوره با انگیزه انتقام و تلافی و تایید طلبی جلو بریم؟
5-فکر میکنید تخصصی بودن تو یه حوزه بهتره یا اینکه توانایی چندکارو داشته باشیم؟
6- انتخاب یک کارتمام وقت با یه حقوق متوسط و بیمه و مزایا بهتره یا کارپروژه ای و پول بهتر و حتی تنوع و علاقه بیشتر؟شما اعتقادی به بیمه دارید؟
ببخشید زیادشد!
خانم حمیده در مطلب بعدی پاسخ سوالات شما رو دادم و در پادکست میتونی گوش کنی.
سلام
اونموقعی که ورشکسته شدید و تصمیم گرفتید کار مشاوره و هدایت انجام بدید ،از کجا کارتون رو ضروع کردید؟ از نظر وضعیت مالی چطوری بودید؟
شما چه مدارکی در زمینه مربی گری دارید؟
سپاس
اینطوری نبود که بلافاصله تغییر مسیر بدم. این موضوع زمان برد. کارم رو تحت نظر دو مربی یکی در انگلیس و یکی هم در آمریکا شروع کردم و سعی کردم در کامیونیتیهای این موضوع با افراد دیگه در دنیا مرتبط باشم و درباره روند کارم ازشون فیدبک بگیرم. از نظر وضعیت مالی هم طبیعتا اوضاع بسیار بد بود در شروع با پرایدم مسافرکشی میکردم.
مرسی
اونزمان با افکار منفیتون چی کار می کردین؟ الانم با افکار منفی روبرو می شید؟
افکار منفی همیشه هستند و از بین نمیرن. اون زمان پرسشهایی که از خودم میپرسیدم رو تغییر دادم. از خودم میپرسیدم چرا این اتفاقها افتاده و بعد تغییرش دادم به اینکه حالا که این اتفاقها افتاده من چیکار میتونم بکنم؟