صحنه اول
حمید سوریان رسیده به فینال. ساعت 10:30 شده و من نشستهام روبروی تلویزیون. همزمان که منتظر شروع شدن مسابقه هستم دارم به گفتگوهای دیگران در توییتر در مورد مسابقه نگاه میکنم. مسابقه شروع میشود. استرس دارم. بهنظرم میآید سوریان مسابقه سختی را داشته باشد اما آسانتر از چیزی که من تصور میکردم مسابقهاش را میبرد. وقتی که مسابقه تمام میشود و دست حمید سوریان بالا میرود به صورتش دقت میکنم. معلوم است که خوشحال است اما بیش از خوشحالیش در آن لحظه از صورتش میخوانم که مطمئن بوده مسابقه را میبرد.
حالا تلویزیون دارد به همه تبریک میگوید و سرودهای ساخته شده برای این لحظات را پخش میکند و این اتفاق تکرار و تکرار میشود. برای قهرمانی المپیک باید هم تا نهایت ممکن خوشحالی کرد. بلافاصله در توییتر این بحث شکل میگیرد که اگر قرار بود چین برای هرمدالی که میگیرد این همه سرود پخش کند چه اتفاقی میافتاد؟ اما چین این کار را نمیکند! چرا؟
صحنه دوم
خبر نشستن مریخ نورد “کنجکاوی” همهجا پر شده. بیش از همه اطلاعرسانی علیرضا مجیدی در یکپزشک جلب توجه میکند. اول به این خبر سعی میکنم بیتفاوت باشم. اما متوجه میشوم که یک سر این مریخنورد به توییتر هم متصل هست و این موجود عجیب که حالا به سیاره سرخ منظومه شمسی رسیده است دارد گزارش لحظه به لحظه از فعالیت خود میدهد. دیگر نمیتوانم بیتفاوت باشم. یاد خاطره نوار کاست داستانی با عنوان “سفر به فضا” که در کودکی گوش میکردم میافتم. و بعد نمیدانم چرا خیلی سریع متوجه میشوم که چقدر فاصله زمانی ظهور پدیدهای به اسم تلویزیون تا در ارتباط بودن با یک مریخنورد از طریق اینترنت کم است.
در توییتر این بحث شکل میگیرد که “آنها به چه چیزهایی فکر میکنند و ما به چه چیزهایی فکر میکنیم؟” بعد از خودم میپرسم ما به چه چیزهایی فکر میکنیم؟
ما به قهرمانی عادت نداریم
شکی نیست که کسب مدال طلای المپیک یک افتخار بزرگ است. اول برای کسی که مدال گرفته و بعد برای کشورش. اما واقعا برای یک مدال چقدر باید خوشحالی کرد؟ طبیعتا وقتی گرفتن مدال المپیک یک آرزوی نهچندان نزدیک باشد، رسیدن به آن خوشحالی بزرگی هم به همراه دارد و بهعنوان یک حماسه ملی مطرح میشود. اما وقتی که این قهرمانیها تبدیل به عادت یک کشور شود، آنها خوشحال میشوند، جشن میگیرند و بعد برای هدفهای بزرگتر آماده میشوند.
سرودهای مداوم قهرمانی، خوشحالیها و تبریکها را که کنار هم میگذارم به این نتیجه میرسم که ما به قهرمانی، به قهرمان بودن عادت نداریم.
اهداف ما چقدر بزرگ است؟
“آنها به چه چیزهایی فکر میکنند و ما به چه چیزهایی فکر میکنیم؟”
قطعا آنها به فتح مریخ فکر میکنند و ما به کسب چند مدال در المپیک. بله این تفاوت بزرگی است. ما هنوز در بند پهنای باند محدود اینترنت هستیم در صورتی که اگر همین حالا پای انسان به مریخ برسد، در کنار آب و غذایی که باید داشته باشد اینترنت با پهنای باند بالا هم خواهد داشت. آنها به پیشرفتهای مداوم فکر میکنند و ما به پیشرفتهای مقطعی.
اما بهنظرم این مبنای مقایسه، مقایسه درستی نیست. ما آدمهای متفاوتی هستیم و همینطور کشوری با امکانات و فضای متفاوت هستیم. طبیعتا دو فضای متفاوت را نمیتوان بهراحتی مقایسه کرد. اما اگر هیچ چیز را نتوان مقایسه کرد، اندازه اهداف را که میتوان مقایسه کرد. اگر شرایط ما متفاوت باشد که هست، اما میتوانیم اهدافی بزرگ برای خود تعریف کنیم که حرکتی روبهجلو داشته باشیم. اهدافی که براساس داشتههای ما باشد. اما ما در دام میافتیم. ما در دام خوشحالی از کسب مدال المپیک میافتیم و فراموش میکنیم که باید اهدافی بزرگتر داشته باشیم.
پس باید به فکر فتح مریخ باشیم؟
قطعا نه! و اگر الان به فکر فتح مریخ باشیم بزرگترین اشتباه را مرتکب شدهایم. هر آدمی، هر کشوری، هر جامعهای در این دنیا قابلیتهایی دارد. تواناییهایی دارد که میتواند آنها را به حداکثر برساند. هدف ما ممکن است رسیدن به مریخ نباشد. شاید هم باشد. اما دستکم اکنون، در این لحظه ما باید هدفهای خود را به اندازه تواناییمان قرار دهیم. ما باید کمکم مثل ورزشکاری که خود را برای مسابقه قهرمانی آماده میکند خود را گرم کنیم. ما ابتدا باید به قهرمانی عادت کنیم. روال المپیکی شدن باید تبدیل به یک عادت و جریان عادی شود. المپیکی شدن باید از مرحله آرزو بگذرد. بعد همین اتفاق باید برای مدال گرفتن بیافتد و کمکم تعداد قهرمانهای ما زیاد شود. آنقدر که ما به قهرمانی عادت کنیم. در چنین شرایطی ما به فتح مریخ که هیچ به فتح مشتری فکر خواهیم کرد.
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از زمان ثبتنام کارگاه شناخت تواناییها در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
بهترین مطلب این هفته من مرسی امیر مهرانی.عالییییییییییییییی ( به سبک و لحن علی شهاب)
تشکر از مطلب خوبتون که منو ترغیب کرد براتون کامنت بزارم
عالی بود…
کاش این نوع تفکر رو میشد به جامعه تزریق کرد
جامعه ایی که گرفتار عادت های بدی شده و روزمره گی مریضش کرده
درست گفتید، ممنون.
کاملاً درسته. بسیار ممنون از اینکه درست و بهموقع به این موضوع اشاره کردید.
عالی بود
سلام.
البته با نوشته شما موافقم ولی اینکه صدا و سیما میاد سرود پخش میکنه من فکر میکنم بهترین تصمیم هست 🙂 فرض کنید این سرود پخش نشه. آپشن هایی که میمونه از قرار زیر هستن :
– ادامه پخش تصاویر ارسالی از لندن: خب این مورد کاملا روی مخ بینندس چون تصاویر خانوم ها باید سانسور بشه و شما صحنه آهسته یک حرکت رو 10 بار ببینید.
– مجری استودیو: متاسفانه مجریان فعلی نیمتونن جو رو همونطوری که هست منتقل کنند و این هم مانعی دیگه برای عدم لذت بردن از این رویداد هست.
-تبلیغات بازرگانی: 🙂
– سخنرانی های مسئولین: اگر این اتفاق بیفته باید منتظر سخنرانی های مقامات عالیرتبه مملکتی بعد از فتح هر مسابقه ای باشیم. (مثل … )
پس رو هم رفته من فکر میکنم در حال حاضر و با توجه به شرایط موجود هیچ گزینه ای بهتر از پخش سرود ملی ایران نیست !
سلام.
البته با نوشته شما موافقم ولی اینکه صدا و سیما میاد سرود پخش میکنه من فکر میکنم بهترین تصمیم هست 🙂 فرض کنید این سرود پخش نشه. آپشن هایی که میمونه از قرار زیر هستن :
– ادامه پخش تصاویر ارسالی از لندن: خب این مورد کاملا روی مخ بینندس چون تصاویر خانوم ها باید سانسور بشه و شما صحنه آهسته یک حرکت رو 10 بار ببینید.
– مجری استودیو: متاسفانه مجریان فعلی نیمتونن جو رو همونطوری که هست منتقل کنند و این هم مانعی دیگه برای عدم لذت بردن از این رویداد هست.
-تبلیغات بازرگانی: 🙂
– سخنرانی های مسئولین: اگر این اتفاق بیفته باید منتظر سخنرانی های مقامات عالیرتبه مملکتی بعد از فتح هر مسابقه ای باشیم. (مثل … )
پس رو هم رفته من فکر میکنم در حال حاضر و با توجه به شرایط موجود هیچ گزینه ای بهتر از پخش سرود ملی ایران نیست !
هرکاری یک هدفی می طلبد و و در ذات المپیک هدفی بالاتر از طلا وجود ندارد پس موضوع “اهدافی بزرگتر”حداقل برای این موضوع تحقق یافته .
در شرایطی که مردم جایگاهی مانند کلاب ها ندارند که شادمانی دست جمعی داشته باشند پخش سرود هاای صدا و سیما میتواند به هیجان شادی بعد از پیروزی کمک کند.
سلام
خوب بود ولی فکر کنم یک مقدار بدبینانه بود
آنها از این موارد خوشحال نمی شوند شاید فرهنگشان چیز دیگری است
شاید آنها مشکلی دارند! شاید به خاطر شادی های کاذبی که دارند به این موضوعات نمی پردازند
شاید….. شاید….
شاید… راستی مگر شما در این اوقت چین بودید؟ شاید آنها هم همینگونه خوشحالی می کنند؟
شاید خوشحالی آنها به شکل دیگری است. مانند عرض تسلیت و همدردی که ما شیون و گریه می کنیم، ولی آنها یک دقیقه سکوت………
منظورم از این همه شاید این بود که قیاس مع الفارق نمودید. فرهنگ دو کشور از جنس های مختلف، ادیان مختلف و آرمان های مختلف.
اگر به خاطر داشته باشم ما کشوری شیعی هستیم (یا سعی می کنیم باشیم) که تمامی آمال و آرزویمان باید در جهت نیل به آرمان شهر منجی باشد. (انشاء الله)
شاید هم باید در آرمان ها تجدید نظر کنیم و به اصل خویش بازگردیم
از اطاله کلام عذرخواهی می کنم
سلام
خوب بود ولی فکر کنم یک مقدار بدبینانه بود
آنها از این موارد خوشحال نمی شوند شاید فرهنگشان چیز دیگری است
شاید آنها مشکلی دارند! شاید به خاطر شادی های کاذبی که دارند به این موضوعات نمی پردازند
شاید….. شاید….
شاید… راستی مگر شما در این اوقت چین بودید؟ شاید آنها هم همینگونه خوشحالی می کنند؟
شاید خوشحالی آنها به شکل دیگری است. مانند عرض تسلیت و همدردی که ما شیون و گریه می کنیم، ولی آنها یک دقیقه سکوت………
منظورم از این همه شاید این بود که قیاس مع الفارق نمودید. فرهنگ دو کشور از جنس های مختلف، ادیان مختلف و آرمان های مختلف.
اگر به خاطر داشته باشم ما کشوری شیعی هستیم (یا سعی می کنیم باشیم) که تمامی آمال و آرزویمان باید در جهت نیل به آرمان شهر منجی باشد. (انشاء الله)
شاید هم باید در آرمان ها تجدید نظر کنیم و به اصل خویش بازگردیم
از اطاله کلام عذرخواهی می کنم
شما در سایت مطلبی دارید به عنوان آدم ها را با یک خط کش متر نکنید.
ولی شما دارید کشورهای مختلف با فرهنگ، آداب، رسوم و دین های مختلف را با یک خط کش متر می کنید….
چشم ها را باید شست…. جور دیگر باید دید
شما در سایت مطلبی دارید به عنوان آدم ها را با یک خط کش متر نکنید.
ولی شما دارید کشورهای مختلف با فرهنگ، آداب، رسوم و دین های مختلف را با یک خط کش متر می کنید….
چشم ها را باید شست…. جور دیگر باید دید
@محمد شما مطلب رو کامل مطالعه کردهاید؟ این قسمت از مطلب رو دیدید:”اما بهنظرم این مبنای مقایسه، مقایسه درستی نیست. ما آدمهای متفاوتی هستیم و همینطور کشوری با امکانات و فضای متفاوت هستیم. طبیعتا دو فضای متفاوت را نمیتوان بهراحتی مقایسه کرد.”
جناب مهرانی سلام و ممنون از مطلب خوبتون
از حدود دو سه سال قبل به یه مفهوم فکر می کردم و الان هم گهگاه مخصوصا توی محل کار یا دانشگاه با برخی از دوستان که هم کلام می شم ذهنم رو درگیر خودش می کنه و اون هم «مردن حسن ارتقا» در میان ما هست؛ ارتقا رو به جای پروموشن گذاشتم، نمی دانم چرا هر موقع تلاش هایم برای ارتقا جایگاه فعلی ام را دوستانم می بینند به سخره می گویند که این همه تلاش برای چه، در صورتی که همیشه این «راضی شدن به جایگاه فعلی» توسط آنها برای من جای تعجب و سوال داشته، خوشحال می شم اگه ممکن بود براتون در این مورد نظرتون رو بفرمایید.
آرزوی موفقیت روزافزون شما رو دارم
جناب مهرانی سلام و ممنون از مطلب خوبتون
از حدود دو سه سال قبل به یه مفهوم فکر می کردم و الان هم گهگاه مخصوصا توی محل کار یا دانشگاه با برخی از دوستان که هم کلام می شم ذهنم رو درگیر خودش می کنه و اون هم «مردن حسن ارتقا» در میان ما هست؛ ارتقا رو به جای پروموشن گذاشتم، نمی دانم چرا هر موقع تلاش هایم برای ارتقا جایگاه فعلی ام را دوستانم می بینند به سخره می گویند که این همه تلاش برای چه، در صورتی که همیشه این «راضی شدن به جایگاه فعلی» توسط آنها برای من جای تعجب و سوال داشته، خوشحال می شم اگه ممکن بود براتون در این مورد نظرتون رو بفرمایید.
آرزوی موفقیت روزافزون شما رو دارم
مطلب خیلی جالبی بود، ممنون. من تو امریکا هستم و دوست دارم تجربه و نظرم رو با شما به اشترام بذارم. اینجا هم مردم وقتی مدال میگیرن توی کلاب ها شادی می کنن و هوررا می کشن (البته اکثرا کسایی که اون ورزش رو دوست دارن نگاه می کنن). مثلا ممکنه هیچ نفر رو تو دوستات پیدا نکنی که مدال ها رو دنبال کرده باشه چون اینا معمولا همه مرداشون عاشق فوتبال امریکایی هستن که تو المپیک نیست. ولی وقتی مسابقات فوتبال امریکایی هست همه دنبال می کنن و خیلی بیشتر شادی می کنن.
ولی همونطور که نوشتی تو ایران چون مدال کم کسب میشه و حظور ایران در بین کشور ها زیاد نیست، طبیعتا همه ی انرژی تبلیغاتی ناسیونالیستی نظام و شادمانی مردم روی اون تمرکز پیدا میکنه. و جالبه که همه اون ورزش براشون مهم میشه حتا اگه هیچ علاقه ای به اون ورزش نداشته باشن. و این خیلی غیر طبیعی نیست با وجود جو بسته ایران و اینکه مردم از هر فرصت برای شادی کردن و افتخار کردن استفاده میکنن.
سلام بسیار سنجیده نوشته اید. بسیار سپاسگذارم. یکی از بهترین نوشته هایی بود که این هفته خواندم. من هم مطلبی در رابطه با مقایسه مدال های ایران و چین در مجله علوم ورزشی اسپورتفا منتشر کرده ام. به نظر من ما در رابطه با کسب مدال موفقیت های مقطعی هم نداریم و این مدال هایی که کسب می شود بر اساس برنامه ریزی و هدفمندی نیست بلکه افراد با استعداد ما با تلاش های فردی خود به این مرحله می رسند.
سلام بسیار سنجیده نوشته اید. بسیار سپاسگذارم. یکی از بهترین نوشته هایی بود که این هفته خواندم. من هم مطلبی در رابطه با مقایسه مدال های ایران و چین در مجله علوم ورزشی اسپورتفا منتشر کرده ام. به نظر من ما در رابطه با کسب مدال موفقیت های مقطعی هم نداریم و این مدال هایی که کسب می شود بر اساس برنامه ریزی و هدفمندی نیست بلکه افراد با استعداد ما با تلاش های فردی خود به این مرحله می رسند.
با رتبه اي كه الان داريم ، من يكي ديگه به قهرماني عادت كردم. دمشون گرم 🙂
با رتبه اي كه الان داريم ، من يكي ديگه به قهرماني عادت كردم. دمشون گرم 🙂
اما ما هم براي كشورمان افق 1404 ترسيم شده.
خیلی حساب شده و خوب نوشتی فقط یه ایراد نسبتا بزرگ اینکه اساسا و اصولا حتی ناسا هم قادر به فتح مشتری نیست چون مشتری پوسته جامد نداره و جاذبه اش هم خیلی زیاده و تجهیزات به طور کل نابود میشن
دانستن کافی نیست باید اقدام کرد
در ضمن خواستن هم کافی نیست بایدباید یه کاری بکنیم
اینهمه جوون،استعداد غرور
ورزشکار آلمانی تو اون همه امکانات مدال طلا گرفت
ولی احسان چی قابل مقایسه نیستند
حتی خدا هم مثل توانایی ایرانی ها رو می زنه
نمی گه علم در ثریا باشه آمریکایی بدستش میاره یا هر نژاد دیگه
میگه مردانی از پارس
ممنونم
دانستن کافی نیست باید اقدام کرد
در ضمن خواستن هم کافی نیست بایدباید یه کاری بکنیم
اینهمه جوون،استعداد غرور
ورزشکار آلمانی تو اون همه امکانات مدال طلا گرفت
ولی احسان چی قابل مقایسه نیستند
حتی خدا هم مثل توانایی ایرانی ها رو می زنه
نمی گه علم در ثریا باشه آمریکایی بدستش میاره یا هر نژاد دیگه
میگه مردانی از پارس
ممنونم
نباید اهداف مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد . چیزی که مشخص است در زندگی هدف های مختلفی وجود دارد که بعضا مسیر های کاملا متفاوتی برای رسیدن با آنها باید طی کرد و از رسیدن به آنها باید خوشحال بود . هدف همه تیم ها و ارگانهای ورزشی در دنیا بالا بردن سطح ورزش در کشورشون که در نهایت در المپیک نمود پیدا میکند. بقیه اهداف مانند هدفهایی چون اهداف فرهنگی و صنعتی راه و رسم خودشون رو دارند و رسیدن به آنها هم افتخار خودش . بنابراین نباید این تصور را داشت که در دنیا بقیه کشورها به قهرمان شدن عادت کرده اند و دلیلی برای خوشحال شدن ندارند بلکه کشورهای موفق با برنامه ریزی مناسب به قهرمانی میرسند و به این قهرمانی می بالند.
نباید اهداف مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد . چیزی که مشخص است در زندگی هدف های مختلفی وجود دارد که بعضا مسیر های کاملا متفاوتی برای رسیدن با آنها باید طی کرد و از رسیدن به آنها باید خوشحال بود . هدف همه تیم ها و ارگانهای ورزشی در دنیا بالا بردن سطح ورزش در کشورشون که در نهایت در المپیک نمود پیدا میکند. بقیه اهداف مانند هدفهایی چون اهداف فرهنگی و صنعتی راه و رسم خودشون رو دارند و رسیدن به آنها هم افتخار خودش . بنابراین نباید این تصور را داشت که در دنیا بقیه کشورها به قهرمان شدن عادت کرده اند و دلیلی برای خوشحال شدن ندارند بلکه کشورهای موفق با برنامه ریزی مناسب به قهرمانی میرسند و به این قهرمانی می بالند.
ایران هم اهداف بزرگی برای خود دارد و مدال گرفتن در المپیک هم بخشی از این هدف هست نه کل هدف! در واقع رسیدن به مدال المپیک و بارور شدن خودباوری کار ما را به رسیدن به هدفهای بعدی و بزرگتر آسان می کند. چین را مثال زدید ، بنده امریکا هم بهش اضافه میکنم دو کشوری که جمعیت زیادی دارند. اگر نگاهی به جدول مدالها بندازید متوجه خواهیم شد که فقط این دوکشور هستند (به قول شما) مدال گرفتن برایشان عادی شده!(اگر قرار بود که عادی شود که دیگر شاهد تلاش و هزینه برای مدال گرفتن از طرف این کشورها نبودیم) ولی در مورد بقیه کشورها اینطور نیست و این دو کشور به خاطر جمعیت بالایی که دارند و به طبع سهمیه بیشتر ، استعدادها و ظرفیتهای بیشتری که دارند نباید با بقیه کشورها مقایسه شوند.
یادمان نرود آن قهرمان چینی نماینده و انتخاب شده از جمعیت کثیری از استعدادهاست.
ما به قهرمانی عادت داریم ولی برایمان عادی نشده ، قهرمانی را فقط در المپیک تقسیم نمی کنند.
زنده باد قهرمانان ایرانی
زنده باد قهرمانان ایرانی
“قطعا آنها به فتح مریخ فکر میکنند و ما به کسب چند مدال در المپیک.”
این نقل قول از نوشته شما به یک قضاوت شتابزده نزدیک تر است تا به یک جمله بخردانه .
چه ایرادی دارد که یک کشور هم اهداف ورزشی داشته باشد و هم اهداف علمی . به نظر شما مدال های المپیک برای آمریکا مهم نیست و فقط برای ایران یک هدف است .
ایران هم برنامه فضایی خودش را دارد . یکی از این برنامه ها این است که بتواند در سال 2020 انسان به فضا بفرستد .
اشکالی ندارد هم از مدال خوشحال بود هم از موفقیت های علمی .
واقع بین هستیم و می دانیم فاصله علمی زیادی با آمریکا داریم ، اما نوشته شما نشانه هایی از غرب زدگی دارد که هویدایی آن بیش از انکار ماست .
باشد که بیشتر بیاندیشید قبل از آنکه زمان از دست برود .
“قطعا آنها به فتح مریخ فکر میکنند و ما به کسب چند مدال در المپیک.”
این نقل قول از نوشته شما به یک قضاوت شتابزده نزدیک تر است تا به یک جمله بخردانه .
چه ایرادی دارد که یک کشور هم اهداف ورزشی داشته باشد و هم اهداف علمی . به نظر شما مدال های المپیک برای آمریکا مهم نیست و فقط برای ایران یک هدف است .
ایران هم برنامه فضایی خودش را دارد . یکی از این برنامه ها این است که بتواند در سال 2020 انسان به فضا بفرستد .
اشکالی ندارد هم از مدال خوشحال بود هم از موفقیت های علمی .
واقع بین هستیم و می دانیم فاصله علمی زیادی با آمریکا داریم ، اما نوشته شما نشانه هایی از غرب زدگی دارد که هویدایی آن بیش از انکار ماست .
باشد که بیشتر بیاندیشید قبل از آنکه زمان از دست برود .
با سلام و تشکر از مطلب جالب شما
فکر میکنم شما فارغ از تعصب و صرفا از دید ریزبین یک مربی، به موضوعی نگاه کرده اید که ریشه در بحرانهای اجتماعی و روانشناسانه امروز مردم ایران دارد، ولی بعضی دوستان تصور دیگری کرده اند که مثلاً حد و اندازه ایرانی را کوچک شمرده اید. در حالیکه به نظر من طرح این موضوع بصورت انتقادی مانند تلنگری است که ما ایرانی ها به حد و اندازه والای خود فکر کنیم و تلاشمان و روحیه مان را در حد شان مان بالا ببریم. در هر شرایطی، بویژه شرایط دشوار فعلی، ما نیاز به موفقیت ها و پیروزی های بزرگ و کوچکی داریم که باورمان را سیراب کند و روحیه قهرمان بودن را همیشه در ما زنده نگاه دارد.
مطلب عالی بود.
اگر یک پست در مورد “پیشرفتهای مداوم و پیشرفتهای مقطعی” که مطرح کردید بنویسید می تونه بهمون در نحوه تفاوت این دو اندیشه کمک کنه باتشکر
مطلب عالی بود.
اگر یک پست در مورد “پیشرفتهای مداوم و پیشرفتهای مقطعی” که مطرح کردید بنویسید می تونه بهمون در نحوه تفاوت این دو اندیشه کمک کنه باتشکر