اگر فیلم هوگو را ندیدهاید پیشنهاد میکنم زمانی را به دیدن این فیلم اختصاص دهید و بعد این مطلب را بخوانید. اگرچه خواندن این مطلب و دو دیالوگ از فیلم باعث نمیشود داستانی از فیلم لو برود.
این فیلم را دوست دارم چون غیر از اینکه یک ادای دین از طرف مارتین اسکورسیزی به سینما است، بهمن – مخاطب – یک نکته مهم را یادآوری میکند و یادآوری آن نکته مهم زمانی است که هوگو در کنار ایزابل ایستاده است و از پنجره ساعت بزرگ ایستگاه راهآهن به منظره پاریس و درخشش ایفل نگاه میکند و میگوید:
“من دنیا رو مثل یک ماشین بزرگ تصور میکنم. میدونی، ماشینها هرگز قطعهی اضافه ندارند. ماشینها دقیقا همونقدر که لازمه قطعه دارند. بنابراین نتیجه میگیرم که، اگر دنیا یک ماشین بزرگ باشه، من نمیتونم یک قطعه اضافه باشم. من باید به دلیلی اینجا حضور داشته باشم. و این یعنی تو هم به دلیلی اینجا هستی.”
در این لحظه ایزابل میگه:
“من چطور بدونم به چه دلیلی اینجا هستم؟”
در سکانسی دیگر هوگو میگوید:
“شاید به این دلیله که ماشینهای از کار افتاده همیشه من رو ناراحت میکنه، چون اونها دیگه نمیتونن کاری که براش ساخته شدن رو انجام بدن. شاید آدمها هم همینطور باشند. اگر هدفت رو گم کنی… مثل این میمونه که از کار افتاده باشی.”
و در یک لحظه همه ما میشویم ایزابل و میپرسیم:
من (ما) چطور بدونم (بدونیم) به چه دلیلی اینجا هستم (هستیم)؟ هدف من (ما) چیست؟
هوگو برای رسیدن به پاسخ این سوال، کاری را انجام داد که به آن اعتقاد داشت!
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از زمان ثبتنام کارگاه شناخت تواناییها در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
تحسین بر انگیز بود. به خاطر سپردم و حتما در محاورات روزمره ازش استفاده خواهم کرد.
هر کدام از ما رسالتی داریم و در واقع رسولانی هستیم در ابعاد خودمان
من کاملا به این متن شما ایمان دارم اما واقعا برام سخته فهمیدن این رسالت . . .
چقدر به اعتقادات دینی ما نزدیک بود
به نظر من دنیا یه ماشینه و مسیری که حرکت میکنه وادار میکنه که هر کسی یه قطعه براش باشه ولی واقعا لزومی نیست یک جزء از دنیا بود میشه تو این دنیا بود و مسیر خود رو داشت هرچند واقعا سخته…
بسیار عالی بود
چرا گزینه اشتراک گذاری در فیس بوک نیست؟
درست حسیه که من این روزها دارم،یه حس درموندگی،دو دلی و… و اینکه تو انتخاب درست یکی از اهداف مهم زندگیم موندم:(
خیلی سخته نکن اینکار رو من عمریست که این کار رو میکنم و به هیچ وجه توصیه نمیکنم@Hosein
متن بسیار جالبی بود . این فرصت زندگی واقعا دیوونه کننده هست.
زیبا بود و تاثیر گزار، ولی دوست دارم این نوع طرز فکرا،اینکه بدونی بی هدف زنده نیستی….
همیشه اینجور موقع ها به دوستان میگم: شما نباید عادت داشته باشیم مدت طولانی این احساس رو داشته باشیم. باید زمان نهایی تصمیم گیری مشخص باشه…@آنا
عالی بود.
دید شما به این فیلم.
اگر از بعد مذهبی بنگری ، که این آمدن و رفتنم …
کاری که براش آفریده شدم … و دلیل وجود منه …
سلام
باور کنید هر وقت که مطلبی شبیه به این می خونم داغ دلم تازه میشه ! خدا شاهده زبونم هم روزه هست این مطلبی که میگم واقیعت هست !
قبل از اینکه من به دنیا بیام یه مرشد با خدایی که دوست خانوادگی ما بوده تماس میگیره خونه ما و میگه که محمد حسن ما چطوره ؟ بعد مادرم با تعجب بهش میگه که همچین کسی که ما نداریم. اونم بهش میگه که خدا تا چند وقته دیگه پسری بهتون میده که باید اسمش رو بزاین محمدحسن ! من به دنیا میام و میرن که برام اسم محمدحسن رو بگیرن پدرم میگه ثبت احوال مخالفت کرده و گفته 2اسمی ما قبول نمی کنیم. اونا هم به ناچار محمد رو انتخاب می کنن .
توی همه این سال ها که این خاطره رو به من گفتن همش دارم از خودم می پرسم من کی هستم و قراره چه کاری انجام بدم ؟ چرا اسم من رو قبول نکردن در حالی که 2اسمی های زیادی مثل حمیدرضا ، محمدعلی و …. وجود داره.
اینو هم بگم که من بچه سوم خانواده هستم و 2برادر قبلم و یکی بعدم دارم که یه وقت فکر نکنین خانواده من بچه دار نشدن و این خبر خوشی براشون بوده !
ایمیلی هم که وارد کردم تازه ساختمش با یه اسم جعلی چون دوست ندارم کسی هویتم رو دنبال کنه .
سلام
جالب بود اينكه دنيا ماشيني باشه كه نمامي افراد چه شريف و چه پست در اين ماشين كاري انجام مي دن از نظر اعتقادي مي تونه جالب باشه ولي آيا آگاهانه است يا نا آگاهانه؟ يعني اگر رسالت خود را آگاهانه انتخاب كنيم يا نكنيم تفاوتي رخ نميده؟ اختيار انسان چه نقشي داره در اين ماشين. نمي دونم فيلم به اين پرسش جواب داده؟
@محمد فیلم به این سوال پاسخ میده و جملهی آخری هم که نوشتهام پاسخ همین سوال هست.
نمی دونم چه قد تخصص داری،ولی یه کمکی ازت میخوام،دوست دارم یک انجمن مدیریت تو دانشگاه بزنم ولی نمیدوم از کجا شروع کنم،رشته ام مدیریت بازرگانی
سلام
وقتی بمیریم تازه می فهمیم به اندازه ی یک روز یا بخشی از یک روز رو زندگی کردیم.توی این فرصت کم اگه هیچ کاری هم نتونیم انجام بدیم حد اقل میتونیم سعی کنیم خوب باشیم و بدون اشتباه زندگی کنیم.حد اقل روزمرگی هامون خدا و بنده هاشو نرنجونه.سعی کنیم