روزی که سکوت کردیم

در یک جلسه از دوره شناخت توانایی‌ها بچه‌ها باید روبروی هم بنشینند و درباره آنچه که قرار است تا چندماه آینده برای رویایشان (موقعیت مطلوب آینده‌شان) انجام دهند گفتگو کنند. در این تمرین یک نفر گوینده است و یک نفر شنونده. گوینده هرچه که به ذهنش می‌رسد را می‌گوید و شنونده باید با پرسش و راهنمایی‌هایی که ارائه می‌دهد کمک کند که ابهامات گوینده برطرف شود. جلسه‌ی جالبیست و گفتگوهای جالبی هم شکل می‌گیرد. یکدفعه یک نفر می‌گوید که برای فلان کاری که می‌خواهی انجام دهی من می‌توانم کمک کنم یا کسی را می‌شناسم که می‌تواند کمک کند و در یک لحظه می‌بینی که گره‌های ذهنت برای رسیدن به ایده‌آلی که متصور شدی باز می‌شود.

تمام ارزش این مرحله به گفتگویی است که بین شرکت‌کنندگان شکل می‌گیرد. کلاس که تمام شد داشتم فکر می‌کردم که چقدر سکوت می‌کنیم و چقدر از گفتگو دوریم. چقدر با سکوتمان مشکلاتمان را چندبرابر می‌کنیم و چقدر شجاعت می‌خواهد گفتگو کردن. چقدر جسارت می‌خواهد کلمات را حتی ساده‌ترین‌هایشان را برزبان آوردن. ما آموخته‌ایم که مهم‌ترین حرف‌هایمان را نگوییم چون وقتی روزی آنها را بیان کردیم آنچه که انتظار داشته‌ایم را نشنیده‌ایم. اما گفتگوی دردناک٬ دردش از سکوت و دم فروبستن کم‌تر است. درد سکوت دردی خاموش است که از درون مثل سرطان رشد می‌کند و کم‌کم چشم‌ها و گوش‌های ما هم به سکوت عادت می‌کنند. روزی نه چشمانمان حرف می‌زنند و نه گوش‌هایمان می‌شوند.

گفتگو ابزار ارتبطات اصلی ما است و ما هر روز هزاران کلمه را به هم حواله می‌دهیم اما با این وجود گرفتار سکوتی عمیق هستیم. سکوت ما در بین کلماتی که می‌گوییم به‌چشم می‌آید. در واقع سکوت از جنس حرف نزدن نیست که شاید امروز بیشتر از هر زمانی حرف می‌زنیم اما این سکوت از جنس حرف‌هایی است که نمی‌زنیم. بخشی از ما آموخته که همواره کلماتش را از گفته‌شدن پنهان کند.

اما وقتی شهامت ابراز پیدا می‌کنیم و کلمات را متولد می‌کنیم انگار دنیا به سبک دیگری حرکت می‌کند. شکستن سکوت نیاز به تمرین دارد چرا که سال‌ها سکوت را آموخته‌ایم و گفتگو کردن (گفتن بخش ناگفتنی حرف‌ها) را فراموش کرده‌ایم. کلمات به‌سختی بر زبان‌ها جاری می‌شوند همانطور که مدت‌ها طول کشید تا زبان باز کنیم. نویسنده‌ها شاید آدم‌های شجاعی باشند چون راهی پیدا می‌کنند که سکوت درونشان را بشکنند و حرفشان را با نوشته‌هایشان فریاد کنند.

برای شکستن سکوت بی‌شک گوش‌های شنوایی لازم است. گوش‌هایی که بی‌قضاوت می‌شنوند و شنیده‌ها را تبدیل به تهاجم کلمات نمی‌کنند. همان گوش‌‌ها هستند که شهامت دوباره گفتن را در ما ایجاد می‌کنند. اما مسئله این است که گوش شنوا قبل از شکستن سکوت پدیدار نمی‌شود. این آوای کلمات ماست که گوش‌های شنوا را دعوت به شنیدن می‌کند.

روزی که سکوت کردیم٬ روز تولد جدایی‌ها بود…

نمایش 0 دیدگاه
  • fariba
    پاسخ

    چقدر دلم میخواه با این مطلب مخالفت کنم ولی نمیتونم چون بطور کلی درسته. به نظر من گفتگو شجاعت نمیخواد. این شجاعت میخواد که بعد اینکه “وقتی روزی آنها را بیان کردیم آنچه که انتظار داشته‌ایم را نشنیده‌ایم” باز هم مثل قبل رفتار کنیم. چون مثلا خود من فکر میکنم مقابل کلماتی که میشنوم نمیتونم بی تفاوت باشم (وقتی میتونم کاری بکنم). وقتی حجم بزرگی از بی تفاوتی دیده میشه دیگه سکوت دردناک نیست. درد بی تفاوتی دیدن بد تره. بعد کم کم سکوت رو تمرین میکنیم تا جایی که دیگه حتی صدای خودمون رو هم نمیشنویم. وقتی که میبینیم دردامون به قول حامد شب یلدا میشن سرمایه هامون و به راحتی با این و اون تقسیمشون نمیکنیم.
    چقدر دلم میخواه با این مطلب مخالفت کنم ولی نمیتونم چون بطور کلی درسته.

  • Sepehr
    پاسخ

    “all we have to do is make sure we keep talking”
    Stephen Hawking

  • سپیده پورمرعشی
    پاسخ

    ” گوش شنوا قبل از شکستن سکوت پدیدار نمی‌شود. این آوای کلمات ماست که گوش‌های شنوا را دعوت به شنیدن می‌کند”………. عالی بود این مطلب عاااالی 🙂

    • عباس برزگر
      پاسخ

      فقط شنوا بودن هرگوشی برا شکستن سکوتی ملاک اصلی نیست .بنظر من مشکل دوران ما نشناختن گوش قابل اعتماد و صادقه که خود نیز یارای شکستن سکوتش را ندارد .شاید یک خودخواهی دوطرفه است.اگه نتونیم به گوشی که قابل اعتماد وصادقه ولی بلد نیست بشنوه حرف بزنیم باختیم .واقعا ما باختیم .

  • رامین کامیابی
    پاسخ

    نمیدونم چی بگم، مطلباتون خیلی عالیه من با خوندنشون تازه میشم! بنظرم گفتگو رو باید شروع کرد، تا شروع نکنی امکان پیشرفت نداری، مثل خودم!

  • محمد جواد بافرونی
    پاسخ

    سلام
    من نیاز به شکستن سکوت را درک می کنم واینکه بهتر است مشکلات و نظرهایمان را به بقیه انتقال دهیم و گفت گو ها ی عمیق تری از سطح مسائل روزمره را داشته باشیم
    ولی چیزی که مهمتر است این است که هر چیزی را به چه کسی بگوییم
    اشتباه در این حوزه می تواند فاجعه بار باشد

  • سهیلا احمدی
    پاسخ

    توی اینستاگرام این جمله “روزی که سکوت کردیم٬ روز تولد جدایی‌ها بود…” رو خوندم نمیدونم چرا متوجه منظورت نشدم، الان که این مطلبو خوندم فهمیدم منظورتو 🙂 واقعااا همینطوره.

  • مهیار
    پاسخ

    به نظر من اندکن کسانی که هنر خوب گوش دادن رو داشته باشن ،

یک نظر بدهید