
عکس از: خودم
آیا باید چرخ را از ابتدا اختراع کرد؟
به این سوال نمی توان با قطعیت جواب رد داد. اتفاقا گاهی لازم است تا چرخ از ابتدا اختراع شود. گاهی لازم است تا چیزی که قبلا وجود داشته را کنار گذاشت و از ابتدا چیزی نو و تازه ساخت. اما در بیشتر مواقع باید بهبود داد. همینطور بود که خود “چرخ” و بسیاری از امکانات امروزی در طول زمان به تکامل رسیدند. این مسیر تکامل از جستجوی پاسخ برای رفع یک نیاز میآید. در واقع نوآوری عوامل مختلفی دارد و یکی از آنها بروز نیازهای جدید یا تغییر نیازهای قدیمی است. بههمین دلیل در دنیا میبینیم تلفنهای همراه از یک دستگاه تلفن قابل حمل تبدیل میشوند به یک منشی شخصی هوشمند که الگوی زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار میدهند و در عین حالی که نیازهای جدید را پوشش میدهند نیازهای تازهای هم میسازند.
حالا چرخ را از ابتدا اختراع کنیم یا نه؟ واقعا نمیتوان جواب قطعی به این سوال داد. گاهی باید این کار را انجام داد و گاهی هم نباید. این بستگی دارد به اینکه ما از پس چه کارهایی بهخوبی برمیاییم و از پس چه کارهایی برنماییم. اما این چرخ روزی میشود سیستم عامل ملی، کامپیوتر ملی، موبایل ملی، تبلت ملی، اتوموبیل ملی و ….
این چرخ هرچه که میخواهد باشد اما یادمان باشد زمانی ساختن این چرخ ارزشمند است که کیفیت آن بالاتر از کیفیت چرخهای قبلی باشد. یادمان باشد که در حال حاضر مسئلهی اصلی در دنیا صرفا تولید یک محصول نیست. کسی دنبال این نیست که بگوید من میتوانم فلان محصول را تولید کنم. مسئلهی اصلی پاسخ به یک نیاز است و همین پاسخ است که اتفاقا سطح کیفیت محصول را متفاوت میکند. در واقع همه میخواهند بگویند من میتوانم یک محصول با کیفیت فراتر از انتظار تولید کنم. اگر فقط بهفکر تولید باشیم و به کیفیت فکر نکنیم آنگاه میتوانیم با افتخار کماکان پیکان تولید کنیم و از آمار تولیدی کارخانههایمان مسرور باشیم. بهجای پیکان میتوانید هرچیز دیگری که تمایل دارید را جایگزین کنید!
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از زمان ثبتنام کارگاه شناخت تواناییها در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.
دقيقا به نكته ي خوبي اشاره كرديد…ما يه استادي داريم كه يه جورايي تلويحا حرف شما رو ميزنه و ميگه در معماري هدف رضايت افراد هست و مثلا براي ساختن يه محل سكونت لازم نيست كه همه چي رو از دوباره اختراع كنيد و يا توي اين فكرها باشيد،مهم طريقه ي كنار هم چيدم چيزهاست…
ببینید، ما زمان و انرژی زیادی را در زندگی صرف یادگیری و ارتقای مهارتها می کنیم.
خیلی وقت ها هدف از ساخت چیزی تنها پرورش مهارتها و شاید هم خلاقیت است، شاید مثل حل یک مسئله ریاضی که قبلا هزاران بار حل شده و بعد مراجعه به نمونه حل شده و مقایسه با آن.
نمونه ساخته شده توسط ما می تواند ضعیف تر هم باشد.
@Ahmd فکر میکنم پرورش مهارت هم باید در جهت رسیدن به هدفی باشه. صرفا مهارت رو بهخاطر خود مهارت پرورش نمیدیم. در نهایت فرض کنیم فرمایش شما در زمینه توسعه شخصی قابل قبول باشه. آیا صنایع هم صرفا باید محصولی رو بسازند که بگن میخواستیم محصولی ساخته باشیم؟ با این رویکرد معادلات اقتصادی اون صنعت بههم میریزه.
چه نكته خوبي!
من به چشم خود بارها ديده ام كه خارجي هاي چشم آبي ياد گرفته اند كه از هر چه به آنها ارائه ميشود، دنبال اين باشند كه كجايش به درد آنها ميخورد؟ بعد در آن قسمت “چرخ” را استفاده كنند، براي كمبودها، اول دنبال چرخهاي احياناً موجود باشند، براي آنها كه پيدا نشد، چرخ جديدي (با برنامه ريزي و هدفمند) احياناً اختراع كنند.
متاسفانه ما در ايران معمولاً هر چه به ما ارائه ميشود، دنبال ضعفهايش هستيم، با مشاهده يكي دو ضعف، كه معمولاً به كار اصلي ما هم اصلاً ربطي ندارد، “چرخ” را مردود اعلام ميكنيم و مستقيم ميرويم سراغ گزينه اختراع.
و به اين ترتيب كلي وقت و سرمايه ما صرف اختراعهاي تكراري ميشود و اين واقعاً حيف است.
از موضوع خوبتان، مثل هميشه، ممنون
سربلند باشيد
چه عنوان با مسمایی
@وفا
شاید به این خاطر است که بهبود و توسعه محصولات (چرخ) قبلی در ابتدا کمی پیچیده و سخت به نظر می رسد و ما را به سمت تولید محصول (چرخ) از ابتدا سوق می دهد.
نمونه این موضوع در دنیای IT بخصوص در توسعه نرم افزار بسیار یافت می شود…
مرسی استاد…گاهی به این نوع نگاه هوشمندانه حسودیم می شه!
با اینکه می دونم اگه من این توانایی رو ندارم، به جاش توانایی های دیگه دارم… 🙂
ما فقط میخواهیم تولید کنیم و به اصطلاح خودکفا باشیم و کاری نداریم که کیفیت محصول در چه حدی است. در واقع هدف نوع آوری نبوده،صرفا تولید بوده
البته به نظر من لزومی نداره که همیشه کیفیت رو بالاتر برد شاید یه محصول کیفیتش خیلی خوب باشه ولی به درد ما نخوره.بهتره جوابگوی نیاز ما باشه
@راد حرف شما صحیح. فرض کنیم که نیاز ما وسیله حمل و نقل هست. پس پیکان جوابگو خواهد بود؟ یا پراید یا سمند؟ و چون هرکدوم از اینها نیاز ما رو پوشش میدن پس دیگه به کیفیت نباید فکر کنیم؟
به این موضوع هم باید توجه داشت که این دید ممکنه ریسک درجا زدن رو داشته باشه. این همین نوع نگاهی هست که باعث شده ما پیشرفت نکنیم چون از یک ماشین فقط به راه رفتنش توجه میکنیم.
مسلما من از محصول بی کیفیت دفاع نمیکنم.اما یه ماشین خیلی با کیفیت و پرسرعت هم پشت ترافیک میمونه یا باید محدودیت سرعت رو رعایت کنه.حرف من این بود که از طرف دیگه هم به مسئله نگاه کنیم. نه خیلی جلوتر نه خیلی عقب تر.ضمن اینکه نیازها و درخواست ها متفاوته
به نظر من نیاز های جدید به وجود میاد.یک دفعه نمیشه خیلی فراتر از نیازها عمل کرد.ما خیلی وقت ها به دلیل نداشتن زیر ساخت های لازم یا قوانین درست عملا دچار اور اینجینیرینگ میشیم. چرخ هم از ابتدا به شکل امروزش نبود.خیلی جلوتر از نیاز بودن هم باعث میشه عملا از قسمت عمده ایی از مزایا نشه استفاده کرد یا اصلا نفهمیم واسه چه کاری ساخته شده.
به نام خدا
سلام علیکم
جانا سخن از زبان ما می گویی….
اگر دقت کنید متوجه می شوید که اشتباهی در سوال وجود دارد و اگر این مساله را قبول نکنیم که سوال اشکال دارد یک جواب بیشتر نخواهد داشت.
همه می دانیم که چرخ قبلا اختراع شده است. پس اختراع مجدد چرخ اگر دقیقا همان چرخ قبلی باشد اصلا امکان ندارد. و در صورتی امکان دارد که دیگر آن چرخ نباشد. یا حداقل بهبود یافته باشد. که دراینصورت هم نمی توان اسم اختراع رویش گذاشت چون همان اختراع قبلی است با کمی ارتقا عملکرد مثلا. پس با فرض بهبود هم نمیتوان اسمش را اختراع گذاشت.
در واقع اگر اختراعی صورت بگیرد دیگر اسمش چرخ نیست و ناچار باید نامی دیگر بر آن گذاشت تا با اختراع قبلی اشتباه نشود. پس به نظر من سوال یا کلا اشتباه است یا اگر منظور اختراع دقیقا همان چرخ است که کار باطلی است چون قبلا انجام شده است.
حال بهتر است سوال را تغییر دهیم تا ذهنمان بهتر بتواند به جواب برسد.
بهتر است اینگونه سوال کنیم: آیا بهتر است از چرخ برای انجام کارهایمان استفاده کنیم. یا چیزی اختراع کنیم غیر از چرخ که بتواند جایگذین مناسب و قطعا بهتری نسبت به چرخ باشد؟
در جواب این سوال باید دید شما هدفتان چیست؟ اگر صرفا تولید محصول یا پاسخ به یک نیاز باشد در ۹۹ درصد موارد بله نیازی به اختراع مجدد چیزی شبیه چرخ نیست و در ۱ درصد باقیمانده نیز حداکثر می توان بهبود داد.
ولی مساله اینجاست که چه کسی صاحب چه چیزی است ؟
و اینکه مساله شما تنها رفع نیاز نیست بلکه بیان مفاهیم جدید به جهانیان برای اندیشیدن و روش حل مسائل بوسیله ابزارهایی که شما ارائه می دهید است؟
این همان مسال اختراع چرخ یا چیزی شبیه چرخ است.
کسی که چرخ را اختراع کرده صاحب قسمتی از تکنولوژی تمام لوازم چرخ دار دنیاست و به نحوی مدیریت فکری تولید قسمتی از محصولات این جهان را از آن خود کرده است. و همه وابسته به چرخ وی هستند.
کسی که سیستم عاملی را تولید کرده همینطور. و همینطور الی آخر…
چرا یک جا می شوند ابر قدرت؟ چون افکار را به استعمار خود در آورده اند. چون اکثر مردم دنیا به فکر رفع نیازهایشان هستند.اینها نیازهایشان را برآورده نمی کنند بلکه به دنیا می گویند شما باید نیازهایتان را چگونه تامین کنید. به ایشان چرخ می دهند ولی چون چرخ را خودشان اختراع نکرده اند فقط می توانند با آن گاری درست کنند.
نکته اول اینست که ما نباید چشممان به دست مخترعین چرخ باشد تا مدام برای ما چیزی اختراع کنند
نکته دوم هم اینست که ما تا چیزی با فکر خودمان برای نیازهای خودمان اختراع نکنیم از لحاظ فکری نمی توانیم مستقل بیاندیشیم و خودمان راه حل برای مسائل ارائه کنیم همیشه برای حمل و نقل فکر میکنیم از این چرخی که دستمان دادند چطور می توانیم استفاده کنیم. به این فکر نمی کنیم که اصلا چرا باید از این چرخ استفاده کنیم شاید بشود قطار مغناطیسی ساخت که چرخ احتیاج نداشته باشد.
ولی صاحبان فکر قطار مغناطیسی را اختراع می کنند.
اول باید خود باوری داشت. باور داشت می توان با نیروی تفکر خدادادی با اعتماد به توانایی های فردی و مهارتهای کار گروهی کارهای بزرگی انجام داد . آنوقت اختراع چرخ که هیچ است طرز تفکر دنیا را می توان تغییر داد.
آنوقت ما می توانیم به دنیا بگوییم با ابزارهای اختراعی ما مشکلاتشان را حل کنند. آنوقت آنها به دنبال ما می آیند نه اینکه ما مدام به دنبال آنها برویم.
در آخر باز تکرار می کنم مساله اختراع گاهی مساله رفع یک نیاز است گاهی مساله بیان مفاهیم جدید برای رفع نیازها. که منظور از اختراع چرخ دومی است نه اولی. که این مفاهیم دنیا مدام تغییر داده اند و بزرگان دنیا صاحبان چنین اختراعاتی هستند که فی نفسه با اکتشافاتی جدید از عالم واقع همراه است.
یا علی مدد