این یادداشت کوتاه را در خبرنامهی این هفته نوشته بودم:
این هفته یک پازل هزار تکه هدیه گرفتم. دوست عزیزی وقتی پازل رو دید گفت زمانیکه در بخشی از پازل گیر میکنم، اون رو رها میکنم و میرم سراغ یک قسمت دیگه. معمولا از سمت دیگه وقتی شروع میکنی میبینی جایی که گیر کرده بودی هم حل میشه. داشتم فکر میکردم چقدر زمانهایی هست که ما پافشاری میکنیم به حل مسئله و خودمون رو گرفتار یک گرهی کور میکنیم. گاهی باید گرهی کور رو رها کرد. جواب جای دیگریست.
Showing 0 comments
بسیار صحیح مربی. شاید هم بعضی وقت ها باید، چند قدم عقب بریم، خارج از پازل به آن نگاه کنیم.
گاهی وقت ها هم لازم است، از بالا یا پایین در کنار جهت های اصلی به مساله نگاه کنیم.
مسایل با آن نگاهی که با داشتن آن نگاه بدان دچار شدیم، حل نمیشوند. تغییر نگاه لازم است و آن “تغییر “همان کلید حل پازل است.