یلدای تنهایی
شب یلدا، طولانی ترین شب سال – کاری از محمد علی رجبی این متن را دوست دارم برای کسانی بنویسم که شب یلدا را تنها سپری میکنند و تنهایی به معنی کس
شب یلدا، طولانی ترین شب سال – کاری از محمد علی رجبی
این متن را دوست دارم برای کسانی بنویسم که شب یلدا را تنها سپری میکنند و تنهایی به معنی کسی در کنار شما نبودن نیست که ممکن است در جمعی باشید و باز احساس تنهایی کنید.
یلدا برای من یعنی روزهای خوش کودکی. روزهایی که پدربزرگ آجیل و هندوانه میخرید، مادربزرگ غذا بار میگذاشت و همهی خانواده جمع میشدند دور سفرهی بزرگ خانهشان که برای ما که کودک بودیم آن خانه قصری بود. آن شبهای یلدا سراسر شادی بود و خنده. بازی بود و تفال به حافظ. اکنون از آن سالها بسیار گذشته. نه پدربزرگ و مادربزرگ هستند و نه آن خانهای که رنگ و بو داشت.
چند سال قبل شب یلدا بود و تنها بودم و کسی نبود تا جشن شب یلدا را با او سپری کنم. البته که بهلحاظ شخصیتی، آدمی هستم که با تنهایی مشکل ندارم و سعی میکنم بیشترین بهره را از تنهایی ببرم. اما آن شب متفاوت بود. من به یلدای تنهایی عادت نداشتم چون همواره یلدا برایم در خانه پدربزرگ معنا شده بود. خاطرم هست آن شب را با دیدن فیلم شب یلدای کیومرث پوراحمد گذراندم که طبیعی بود تنهایی من را عمیقتر کند. حتما کسانی که این فیلم را دیدهاند با من هم عقیده هستند که فیلم بهزیبایی تنهایی، در خلاء بودن و از دست دادن را معنا میکند.
حالا هربار که یلدا میشود، دو خاطره متضاد خانه پدر بزرگ و آن شب سنگین و طولانی و تمام نشدنی در مقابل هم قرار میگیرند و بار تنهایی زمانی بیشتر احساس میشود که خاطرات ما پیوند میخورند به موقعیتها و روزهای خاصی که در آنها تنها نبودهایم.
اما از این تضاد و این دلتنگی روزهای گذشته باید عبور کرد. یلدا را باید جشن گرفت و بخشی از جشن گرفتن در کنار دیگران معنا پیدا میکند اگر ما در دل خود هم جشن بگیریم. چه فرقی میکند که اطرافمان شلوغ باشد اگر در دلمان یلدا را زنده نکنیم؟ چه تفاوتی دارد این یلدا؟ فلسفه یلدا، فلسفه عشق است. بودنش برای یادآوری دوست داشتنهاست. امشب ما میتوانیم از حافظ بخواهیم تا از عشق و وصال برایمان بگوید. میتوانیم از فردوسی بخواهیم تا حماسهی ما را روایت کند. امشب میتوانیم چند خط بنویسیم و احساسمان را با کسانی که دوست داریم به اشتراک بگذاریم. امشب میتوانیم مرور کنیم که چطور وقتی خود را بیشتر دوست داشتهایم از عشق سرریز شدهایم و دیگران را هم سیراب کردیم. یلدا شب تنهایی نیست که اگر تنها بودیم هم شب جشن گرفتن تنهایی است. یلدا شبی است که تاریکی در آن معنای نور دارد و این شب با نور درونی ما روشن میشود و نه چراغ خانهمان. یلدا را باید جشن گرفت حتی اگر غصهای، اشکی از چشم سرازیر کرد. که درک غم و شادی یعنی ما هنوز انسانیم، احساس میکنیم و زنده هستیم.
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
یلدایتان مبارک