بعضی از افراد همیشه به اشیایی که براق است جذب میشوند و دوست دارند آنها را بخرند. با دیدن هر شیء براق آنها توجهشان از اشیای قبلی منحرف میشود و به سمت شیء جدید کشیده میشوند. این افراد دچار سندرم شیء درخشان هستند.
اما در دنیای کسب و کار امروز هم این سندرم تعریف میشود. کسانی که در زمینهی کاری دچار این سندرم هستند نشانههای زیر را دارند:
هیجان بالا زمانی که یک ایده به ذهن آنها میرسد یا ایدهای توسط شخص دیگر به آنها منقل میشود
نیمهکاره ماندن ایدههایی که قبلا به ذهن آنها رسیده. (معمولا ایدهها برای پرداختن به یک ایدهی جدیدتر رها میشوند.)
این گروه شروعکنندگان بسیار خوبی هستند اما تمام کنندههای خوبی نیستند.
همیشه کارهای نیمهتمام دارند.
احساس تلف شدن زمان دارند.
روتینهای کاری خود را زود به زود تغییر میدهند چون احساس میکنند روتینها کارا نیست.
کسی که دچار این سندرم باشد معمولا گرفتار موارد زیر میشود:
عدم تمرکز: افرادی که دچار این سندرم هستند معمولا احساس ناآرامی و استرس دارند و نمیتوانند تمرکز خود را بر انجام کار معطوف کنند.
تصمیمگیری آهسته: این افراد نمیتوانند به سرعت تصمیم بگیرند و انتخاب کنند چون گرفتار انتخابهای متعدد هستند و وجود این انتخابها به آنها اضطراب میدهد.
هدر رفتن منابع: از آنجایی که فرد دچار این سندرم برای بدست آوردن احساس آرامش کارهایی را انجام میدهد که به او حس راحتی بیشتری دهد، باعث میشود که بر روی کارهای مهم تمرکز نکند و منابع خود را هدر دهد.
وجود کارهای نیمه تمام: از آنجایی که همیشه فرد درگیر هیجان یک ایدهی جدید (شیء درخشان) میشود کارهای نیمهتمام زیادی هم خواهد داشت.
چگونه به این سندرم کنار بیاییم؟
قبل از هر چیز نگران نباشید. بسیاری از مردم در دنیا گرفتار این سندرم هستند. تغییرات زندگی و بالا رفتن حجم اطلاعات دریافتی در روز هرکسی را میتواند گرفتار آسیبهایی که ذکر کردم کند.
سندرمهای این چنینی معمولا بخاطر ساختار فیزیولوژیکی مغز ما و بخاطر ویژگیهای روحی و روانی که از کودکی در ما شکل گرفته بروز میکنند. اما هر سندرمی اگر یک سمت منفی داشته باشد به احتمال زیاد رویی مثبت هم دارد. بهعنوان مثال افرادی که دارای سندرم شیء درخشان هستند شانس بالاتری در خلاقیت و حل خلاقانه مسائل دارند و معمولا ایدههای ناب از ذهن این افراد بروز میکند.
اما توجه نکردن به آسیبهای این سندرم میتواند باعث شود بهسرعت از خودتان احساس ناراضاینی کنید و با مجموعهای از ایدههای خوب نیمه کاره رها شوید و احساس کنید زندگیتان در حال تلف شدن است.
باید اعتراف کنم که مدت طولانی من هم گرفتار این سندرم بودهام و همواره از روبرویی با ایدههای جدید هیجان زده میشدم اما آنها را نیمهکاره رها میکردم. هرکسی ممکن است اشیای براق خودش را داشته باشد. برای من این اشیا شامل کتابها، ایدهها، منابع یادگیری، فیلمها و حتی موسیقی بوده است. هنوز هم یکی از لذتهایم رفتن به کتابفروشی و خرید بیمهابای کتاب است. بههمین دلیل هم هست که چندسالی میشود که به نمایشگاه کتاب نمیروم. من میتوانم ساعتها درگیر سایتهای اینترنتی شوم و چیزهای زیادی را بخوانم و ببینم و یاد بگیریم و از دل هرکدامشان یک ایدهی جدید برای کار بیرون بیاورم. ایدههایی که زخمی میشوند اما به زندگی ادامه نمیدهند.
نکات زیر میتواند بهشما کمک کند تا بهجای گرفتار شدن در آسیبهای این سندرم از خلاقیت خود استفاده کنید و کارایی بیشتری داشته باشید:
تمرکز
مهمترین عامل موفقیت شما تمرکز خواهد بود. برای اینکه تمرکز خود را حفظ کنید باید عواملی که باعث از بین رفتن تمرکز میشود را حذف کنید. برای من اینکار با حذف کردن لیست بلند بالای سایتهایی بود آنها را میخواندم. در واقع من یک فیلتر روی ورودیهایم قرار دادهام. آن فیلتر به من میگوید که پرداختن به موضوع الان بهکارم میآید یا نه. مثلا گاهی با کلاسهای آموزشی بسیار هیجانانگیزی روبرو میشوم اما چون میدانم که الان تمرکزم روی کار دیگری است و آن کلاس ممکن است باعث شکلگیری ایدههای جدید در من شود از رفتن به آن در زمان حاضر خودداری میکنم. یا کتابهایی هستند که بسیار دوست دارم مطالعهشان کنم اما با دیدن فهرست محتوا متوجه میشوم که این کتاب من را به دنیای جدیدی پرت خواهد کرد پس دست به آن نمیزنم تا زمانی که کار مرتبط با آن کتاب تعریف کنم.
ثبت ایدهها
یکی از بهترین لطفهایی که بهخودتون میتونید بکنید اینه که بخاطر داشتن ایدههای زیاد خودتون رو تشویق کنید و جایی یا دفتری داشته باشید که ایدههاتون رو در آن ثبت کنید و هر از گاهی دوباره به سراغش بروید. هر زمان که درگیر هیجان استارت برای شروع ایده شدید بهتر است کمی تامل کنید و آن را در صف ایدههایی که در آینده باید به آنها بپردازید بگذرید. بهشما قول میدهم بسیاری از این ایدهها را وقتی بعدا نگاه میکنید خواهید خندید و متوجه میشوید که ارزش زمان گذاشتن نخواهند داشت. بنابراین وقتی هیجان ایده دارید دست بهکاری جز ثبت آن نزنید. من برای اینکار از Evernote استفاده میکنم و همیشه دفترچهای برای ثبت ایدهها دارم.
تعریف سیستم کاری
بهتر است یک سیستم کاری برای خودتان درست کنید و زمانهایی را برای انجام کارهای مهم مشخص کنید. من معمولا تلاش میکنم برنامهی کاریم را اینگونه مدیریت کنم:
صبحها برنامهریزی و نوشتن، از صبح تا ظهر تمرکز بر انجام کارهای پروژههایی که درگیرشان هستم، ظهر رسیدگی به تلفنها، ایمیلها و پیغامها، استراحت، بعد از ظهر شروع پرداختن به پروژهها و مطالعه.
تعریف چنین روالی به من کمک میکند که هرکار دیگری را اگر بخواهم شروع کنم با برنامهی روزم مقایسه میکنم و اگر جایی برای آن وجود نداشته باشد از انجامش خودداری میکنم. در واقع نه صفحهی در اینترنت باز میکنم و نه مطلب جدیدی میخوانم. وجود یک سیستم کاری بهشما کمک میکند که وسط راه کارهایتان را متوقف نکنید و به تمام کردن کارها بیشتر فکر کنید.
شروع مجدد
گاهی ممکن است اوضاع از کنترل شما خارج شود و نتوانید خودتان را در مواجهه هیجانی که گرفتارش میشوید کنترل کنید. در این شرایط به خودتان سخت نگیرید. قرار نیست از روز اول صد در صد موفق باشید. مدیریت کردن هیجانات این سندرم مثل تغییر دادن عادتهاست. در ابتدا بسیار سخت است اما با تمرین کردن و تلاش برای بهبود کم اما مستمر قطعا به نتیجه خواهید رسید. بهتر است که سعی کنید سیستم کاری خودتان را مدام مرور کنید و آن را در طول زمان بهینه کنید تا آرام آرام به نقطهی قابل قبولی برسید.
پینوشت: در دنیای استارتاپها این سندرم میتواند یک عامل جدی شکست باشد.
منابع: