نوشتن همین و تمام
مسئله اول احساس است. احساس به اتفاقی خاص. چیزی که ما را قلقلک میدهد. چیزی که ما را تا نهایت وجودمان پر میکند و وقتی لبریز میشویم، این احسا�
مسئله اول احساس است. احساس به اتفاقی خاص. چیزی که ما را قلقلک میدهد. چیزی که ما را تا نهایت وجودمان پر میکند و وقتی لبریز میشویم، این احساس تبدیل میشود به کلمه. شاید تا همین چند سال پیش این کلمهها در دفترچههای خاطرات ثبت میشدند. یا در نهایت مقاله و کتاب میشدند. خوانندهها دور بودند از نویسندهها و برعکس. اما اینترنت آمد، وبلاگ پدیدار شد و کلمهها فرصت پیدا کردند در دنیایی جدید منتشر شوند و در قالبی تازه خوانده شوند.
وبلاگ مهم نیست دلنوشته باشد یا یک وبلاگ تخصصی و حرفهای. مهم نیست که دغدغههای شخصی باشد یا آموزشهای کاری. عقیده دارم هر وبلاگی نتیجه سرریز شدن نویسندهاش است و اگر عقیده من درست باشد هر وبلاگی در هر زمینهای پیوندی با روحیات و خصلتهای نویسندهاش دارد. یعنی هر وبلاگنویسی مینویسد چون گرایشی به گفتن حرفهایش در قالب نوشتن دارد و این یک علاقه است. وقتی کاری را میکنی که به آن علاقه داری سرشار از رضایت میشوی و احساس مثبتی به خود داری. در این شرایط وبلاگنویس در یک تعامل با مخاطبش قرار میگیرد. خواننده میخواند و احساسها را درک میکند و یاد میگیرد و همین خوانده شدن نویسنده را رشد میدهد.
این مطلب را برای روز وبلاگستان فارسی نوشتهام. من در این فضا یاد گرفتم و رشد کردم. از همه وبلاگنویسهایی که حالا خیلیهاشان دوستان من هستند تشکر میکنم و از همه خوانندگانی که وقت میگذارند و میخوانند.
پینوشت: عنوان مطلب از کتاب "نوشتن همین و تمام" مارگاریت دوراس گرفته شده است.