میخوای به جای تو نفس بکشم؟
نادیده گرفتن مسئولیت طرف مقابل و انتظار رفع تمام نیازهای او
همیشه افتخارش این بود که حتی اگه شهرزاد نگه فـــ من میرم فرحــزاد! میگفت یه قابلیتی دارم که شاید ذاتیه، قبل از اینکه خودش بگه پیشبینی میکنم چی میخواد و اول صف وایسادم که نیازهاشو برآورده کنم.
دوست دارم از قبل بدونم چه حسی داره یا چی میخواد تا بتونم براش یه کاری بکنم.
سوالی که توی ذهنم نقش بست این بود که چرا از خودت انتظار داری یه قدرت ماورایی برای تشخیص خواستههای یه نفر دیگه داشته باشی؟
شاید عموم آدما وقتی چنین زوجی رو میبینن که یکی از طرفین نیازهای طرف مقابل رو پیشپیش برآورده میکنه ارزیابی شون به این شکل باشه که چه پارتنر به فکری چه قدر خوب تربیت شده چه شهود بالایی داره!
در صورتی که اون فرد داره از یک ترس یا احساس منفی به این شکل مراقبت میکنه که میتونه ترس از دست دادن یا طرد شدن توسط کسی که دوسش داره باشه.
مثلاً احتمالاً این چند هفته خیلی سر کار بهش فشار اومده و نیاز به استراحت داره پس من برم براش بلیت یه سفر تفریحی بخرم و بهش هدیه بدم.
ممنون که انقدر به فکری اما آیا اون فرد هم این نیاز رو داره؟ یا تو این نیاز رو به اون تحمیل میکنی؟
این درمورد همه مسائل جاری در رابطه اتفاق میافته اگر فرهنگ گفتگو درباره احساسات و نیازهای خود در اون رابطه منقطع شده باشه.
در این نوع رابطه معمولاً یک طرف بسیار تلاشگر، به فکر، پیگیر و به اصطلاح پُرکاره. چرا که تحمل ابهام و احساسات ناشناخته طرف مقابل نسبت به خودش رو نداره و دوست داره برای هرچیزی زود جواب و فرمول پیدا کنه. طرف دیگه به این الگو عادت کرده که بشینه و منتظر بمونه تا نیازهاش یکی پس از دیگری برآورده بشه.
حتی این وضعیت برای فرد گیرنده رابطه هم فرسودگی و رخوت عاطفی ایجاد میکنه چرا که فرصت ابراز خود همونطور که هست رو در رابطه عاطفیاش نداره و کم کم انرژی ای که روی طرف مقابل سرمایهگذاری میشه کاملاً از بین میره.
حالا این احتمال رو بدیم که شهرزاد در این روایت، خود رگههایی از خودشیفتگی داشته باشه و این پیشبینی شدن توسط پارتنرش رو حق طبیعی خودش و وظیفه او ببینه. "اگه من بهش بگم چی میخوام که دیگه فایده ای نداره، خودش باید بفهمه" این فرد اصولاً با توهمی زندگی میکنه که ادمها مهارت ذهنخوانی در قبال او دارند و در ابراز شفاف خواسته ها و احساسات خود ناتوانه و اگر موقعیتی باشه که پاسخ مناسب با انتظاراتش رو نگیره زود برافروخته میشه و میگه معلومه که اصلاً دوسم نداری وگرنه فلان کار رو نمیکردی!
به طور کلی توانمند کردن خود در جهت ایجاد تمایز بین ذهن خود و ذهن دیگری، اینکه نیاز من چیست و نیاز طرف مقابل که بیرون از هویت من است، چیست و به اشتراک گذاشتن اون با او به رفتار سازندهتر و بالغانهتر در رابطه کمک بزرگی میکنه.
عالی