بعضی مدیران از قدرت مدیریتی خود سوء استفاده میکنند و کارکنان خود را در شرایطی غیر قابل پذیرش قرار میدهند. چند وقت پیش یکی از خوانندگان سایت نظری گذاشته بود درباره اینکه مدیرش موبایل او را چک میکند. مدیر بودن به معنی استفاده کردن از آدمها و شکستن حریم شخصی آنها نیست. افرادی که قدرت طلب هستند، مهم نیست وسعت دایره قدرتشان چقدر باشد، آنها سعی میکنند از موقعیت خود بهنحوی استفاده کنند که دیگران نمایش قدرت آنها را ببینند. بعضی از مدیران متاسفانه با بدست آوردن اطلاعاتی درباره زندگی شخصی افراد، از آن اطلاعات بهعنوان اهرم فشار استفاده میکنند و خیلی وقتها از ضعفها یا خطاهای افراد بهعنوان ابزاری استفاده میکنند که فرد را در موقعیت اجبار انجام خواستهای قرار دهد. یک مدیر میتواند با کارکنانش دوست باشد. حتی میتواند دوست صمیمی باشد و براساس رابطهی دوستانه با هم کار کنند. اما در هیچ رابطهی دوستانهای سوء استفاده جای ندارد. بیشترین دلیل استعفای افراد از شرکتها بد بودن شرایط کاری یا عدم علاقه بهکار یا حتی مسائل مالی نیست بلکه افراد معمولا از مدیران خود استعفا میدهند و دیگر نمیتوانند با آنها کار کنند. وقتی افراد جوانتر میگویند که دوست دارند روزی مدیر باشند ازشون میخوام که مدیریت را تعریف کنند و معمولا کمتر کسی به این موضوع اشاره میکند که مدیریت یعنی مسئولیت آدمها را برعهده داشتن. مدیریت یعنی بهسرانجام رساندن آدمها و پاسخگو بودن در برابر آنها. معمولا تعریفها برعکس است. مدیران فکر میکنند کارکنان باید به آنها جواب پس بدهند. بسیاری از رفتارهای ناخوشایند در محیطهای کاری نتیجه رفتار مدیر با کارکنانش است. مدیران همیشه الگوی کارکنانشان هستند. چه خوب و چه بد! و دقیقا به همین دلیل است که مدیران باید خودشناسان خوبی باشند. لینک این پست در کانل مربی: در باب مدیران بد
Discussion about this post
No posts