احتمالا داستان Lance Armstrong دوچرخه سوار معروف آمریکایی رو شنیدهاید که نه تنها با سرطان جنگید و پیروز شد، بلکه مقامهای زیادی رو هم در سطح دنیا بدست آورد و به چهره شناخته شدهای در زمینه ورزش و شخصیتی الهام بخش در زمینه شیوه زندگی تبدیل شد. موضوع اینه که وقتی کسی مثلا با سرطان روبرو میشود، خود شخص و اطرافیان به احتمال زیاد خود را برای روبرو شدن با واقعه مرگ آماده میکنند. اما وقتی شخص بر بیماری لاعلاجی که دارد غلبه میکند، معنیاش این است که او شخصیتی فراتر از شرایط عادی دارد و به احتمال زیاد درکی متفاوت از دنیا و زندگی خواهد داشت. درکی که میتواند برای دیگران درسهای زیادی داشته باشد. به همین دلیل وقتی آرمسترانگ به زندگی برمیگردد، در برنامههای مختلف شرکت میکند، زندگینامه مینویسد و تجربیات خودش را با مردم به اشتراک میگذارد.
چند روز پیش بابک معصومی از دنیا رفت. بهترین فوتسالیست آسیا در سال 2003 و کاپیتان تیم ملی فوتسال. مثل خیلی دیگر از افراد شناخته شده در جامعه، وقتی فوت شد جز صحبت اینکه باید قدر این قهرمانان را بیشتر دانست و مرده پرستی نکرد مطرح شد. یک جستجوی ساده در گوگل نشان میدهد که در صحبتها و مصاحبههای معصومی جز گلایه و حمایت نشدن وجود ندارد. حتی خود معصومی هم در برنامه 90 گفت که کسی که مخارج بیمارستان او را پرداخت کرده علی کریمی بوده. بابک معصومی در مصاحبهاش در ماه رمضان سال گذشته گفته بود:
در همه جاي دنيا بيماران سرطاني وجود دارند و در حال حاضر آرمسترانگ در آمريكا نماد كشورش شده است چون از تمام جهات به او توجه مي كنند من در همين ماه مبارك رمضان از مردم مي خواهم براي بيماران دعا كنند و به آنها سر بزنند ولي من از بي توجهي هاي مسئولان دعا كردم بميرم!
قضاوت با شما!
پینوشت: از همه دوستانی که در مطلب قبل، گودر، گوگلپلاس، فیسبوک و از طریق ایمیل و تلفن جویای احوالم بودند واقعا تشکر میکنم و برای تکتک شما آروزی سلامتی دارم.