چند سال پیش که ذرت مکزیکی تازه وارد مراکز خرید شد و میتونستیم در کنار لباس خریدن چیزی به اسم ذرت مکزیکی هم بخوریم، یک چیزهایی با امروز فرق میکرد. پیکان شده بود پژو آر دی. یا مثلن پراید دیگه اون ماشین بی صندوق اصل کره نبود. ذرت مکزیکی اون روزها ذرت بود و کمی آبلیمو و مقداری ادویه تند.
کمی که گذشت، ذرت مکزیکی به سرنوشت پراید و پیکان دچار شد. از پیکان موتوری باقی مونده بود با روکش جدید و پراید هم انواع مختلف داشت. از بی صندوق گرفته تا صندوق نصفه نیمه، با صندوق، بدون فرمون هیدرولیک و همه چیز بود غیر از اون پراید اولیه که اختراع شده بود.
ذزت مکزیکی هم بهش پنیر پیتزا و سس مایونز و خردل و آویشن و فلفل و آبلیمو و سرکه و قارچ و خلاصه هرچیزی که ممکن هست، بهش اضافه شده و وقتی این ذرت مکزیکی رو میخوری فقط مقداری دونه زرد هست که با ملقمهای از ادویهجات مخلوط شده. حالا قسمت بد ماجرا اینجاست که وقتی دستور تهیه ذرت مکزیکی رو میخونی (البته دستور تهیههای مختلفی وجود داره) میفهمی اون چیزی که اینجا اومده فقط ذرت و طعم تند بوده و با اصل ماجرا کلی فرق داره.
من موندم تو کار خودمون که چه تبحری داریم تو از بین بردن ریشه و اصالت پدیدهها.