چند ماه قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی، کلینت ایستوود، آخرین فیلم خود با نام شکست ناپذیر را ساخت. داستان فیلم مربوط به اوایل ریاست جمهوری ماندلا است سعی می کند روح یکدلی را بین سفید و سیاه برقرار کند و در این راه تیم از تیم راگبی آفریقای جنوبی که بازیکنانش همه سفید هستند بر خلاف عقاید دیگران، حمایت می کند و تیم قهرمان جهان می شود و افتخاری برای آفریقای جنوبی کسب می کند. حال در این جام جهانی دوباره برای آفریقای جنوبی فرصتی پیش آمده تا خود و تواناییهایش را به رخ جهان بکشد. البته که این امر فقط در بازی بازیکنان خلاصه نمی شود. خود اجرای مسابقات، صدای ووزلا در تمام مسابقات، آفریقایهایی که خود را رنگارنگ می کنند، همه نشان از روح آفریقایی دارد. این اتفاق فراتر از آفریقای جنوبی در تمام قاره پخش شده و انگار آفریقا حامی تمام تیمهای شرکت کننده در جام جهانی است. در جریان بازی پرتغال و ساحل عاج، تماشاگران تابلوهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: "ساحل عاج برای آفریقا افتخار آفرینی کن". دروگبا با رفتارهای انسان دوستانه اش در این میان چهره ای محبوب است و بعنوان رهبر ساحل عاج وظیفه اش پیشروی در مسابقات است حتی اگر آفریقای جنوبی حذف شود یا دیگر تیمهای آفریقایی شکست بخورند.
از طرف دیگر، مارادونا با اینکه به سختی تیمش را به جام جهانی رسانده اما اکنون به یک انقلاب رسیده. یک انقلاب درونی. انقلابی بودن ویژگی شخصیت مارادونا است. قهرمانی که حرکات انقلابی اش در زمین همه را جا می گذاشت. قهرمانی که با فوتبالش جنگ بین انگلیس و آرژانتین را برد و بعد خودش کم کم فروریخت. او اکنون با ظاهری جدید و با چهره ای جا افتاده آنچنان با روح انقلابی اش در کنار زمین تیمش را هدایت می کند که انگار خودش هنوز بخشی از مسابقه است. این جام برای آرژانتین حرکتی دوباره است. حرکتی که می تواند به رهبری مارادونا مردم این کشور را به شادی دوباره برساند.
این جام جهانی ویژگی های خاص دارد به این دلیل که مردم آفریقا می خواهند صدای خود را بیشتر و بیشتر به دنیا برسانند. به این دلیل که اسطوره ها از دل سالها بیرون می آیند و روحیه پیشرفت را در مردم آفریقا بیدار می کنند.
پی نوشت:
بدون شک برگزاری چنین رخدادی در یک اجتماع می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد و باید منتظر ماند و نگاه کرد که چطور رخدادی به نام جام جهانی، به ارتقا فرهنگی جامعه آفریقایی می انجامد.