اتفاقی که دوشنبه شب در برنامه نود افتاد باعث شد تا این مطلب را بنویسم.
به نظر من یکی از کارهایی که در برنامه نود انجام شده اینه که توانسته با استفاده از خرد جمعی (Collective Intelligence) دو کار مهم انجام بده. اول اینکه نظر سنجیهای موثر برگزار کنه و دوم با راه اندازی بخش دوربین نود امکان تولید انواع محتوا مثل، تصویر، صوت و ویدئو را به مخاطبین خود بدهد. به عقیده من این موضوع یکی از نمونه های کاربردی رسانه اجتماعی یا همان سوشیال مدیا است. جایی که مجموعه ای از رسانه ها کنار هم قرار می گیرند. نکته قابل توجه اینه که در اختیار قرار دادن امکان تولید این نوع محتوا به مخاطبین باعث شده تا خلاقیت آنها در زمینه تولید محتوا شکوفا بشه. به همین دلیل از پخت آش نود تا ساخت دومینو می شه در این برنامه دید. به نظرم کاربرد این نوع از ترکیبهای رسانه ای در رسانه های مختلف به شدت کم رنگه. حداقل من تابحال در برنامه های تلویزیونی، رادیویی یا حتی رسانه هایی مثل روزنامه ها و مجلات ندیده ام که بتوانند از ترکیب رسانه های نوین و سنتی به خوبی استفاده کنند.
اما استفاده از این امکانات از آنجایی که فعالیتی جدید است باعث شده تا مقاومتهایی هم دربرابرش به وجود بیاید. مثلا مدیران و مربیان در مقابل تصویری خاص، یا موضوعی خاص واکنشی به شدت تهاجمی دارند. به نظرم این موضوع از ویژگی پنهان کار کردن ما سرچشمه می گیره. یعنی به جای اینکه از آزادی اطلاعات استقبال کنیم و ضعفها و اشتباهاتمان را بپذیریم، بیشتر به تکذیب کردن و فرافکنی می پردازیم. مثلا در همین برنامه اخیر وقتی عکسی از بازیکنان استقلال اهواز که در نمازخانه فرودگاه خوابیده بودند، مدیر باشگاه در تماس تلفنی با لحنی به شدت تهاجمی به فردوسی پور گفت که شما در حال خدشه دار کردن شخصیت باشگاه هستید. (قبلا هم بازیکنان این باشگاه سوار وانت بودند) به نظرم استراتژی کاملا اشتباه مدیریت باشگاه در استفاده از این پتانسیل به نفع خود بیشتر به شخصیت باشگاهش لطمه زد تا نمایش عکس.
رسانه اجتماعی با تک تک مردم در ارتباط است و بازخوردها را از نزدیک دریافت می کند. در چنین شرایطی می توان سکان این رسانه را به سمتی گرفت که باعث آبروریزی شود یا به سمتی هدایت کرد که به محبوبیت و شهرت برسد. از آنجایی که عامه مردم با این نوع رسانه در ارتباط هستند طبیعی است که نمایش یک شخصیت اتوکشیده که تمام شرایط بروکراسی اداری را رعایت می کند و به همه چیز به شکلی رسمی و بسته نگاه می کند، در برخورد با چنین شرایطی دچار چالش خواهد شد. این رفتاری است که بسیاری از مدیران و افرادی که در تیررس رسانه ها هستند، از خود بروز می دهند: نمایش شخصیتهای اتو کشیده.
پی نوشت:
وقتی داشتم این مطلب را می نوشتم مدام به این موضوع فکر می کردم که کاش می شد در این زمینه با عادل فردوسی پور یک گپ و گفتی داشته باشم. خیلی دوست داشتم بدونم این ایده چطور شکل گرفته، چطور پرورش یافته، آینده اش چه خواهد بود و ساز و کار پشت ماجرا چطور است؟ این میشه یه جور پشت صحنه فنی، رسانه ای، مدیریتی، نمی دونم میشه یه جور پشت صحنه.