آنچه که از بحث سلامت سازمانی همیشه به گوشمان خورده بحث مراقبت های بهداشتی و امنیتی بیشتر برای کارگران کارخانه ها بوده است. اما در سازمانهای دانش محور و خدماتی که سرمایه اصلی شان نیروی انسانی است که در اختیار دارند، شاید ریسکهای سلامتی به اندازه کارخانه ها و کارگاه ها به چشم نیاید. اما این شرایط پنهان در چنین شرکتهایی در صورت آشکار شدن می تواند صدمات جدی در بر داشته باشد. به خصوص چنین ریسکی در شرکتهای کوچک و کم جمعیت احتمال وقوع بیشتری دارد و تبعات سنگین تری نیز در پی خواهد داشت. در یک شرکت کوچک ده نفره هر نفر ۱۰% از کل نیروی انسانی شرکت را تشکیل می دهند. در چنین شرایطی بروز مشکلات سلامتی برای یکی از پرسنل معادل از دست رفتن ۱۰% نیروی کاری است.
چنین خطری با شیوع بیماری های واگیردار نظیر آنفولانزا که به سرعت منتقل می شود به شدت افزایش پیدا می کند. در چنین شرایطی شرکتها باید با در اختیار گذاشتن زمان کافی به شخص بیمار نه تنها روند بهبود او را تسریع کنند بلکه از شیوع بیماری و تبدیل شدن آنفولانزای شخصی به آنفولانزای سازمانی جلوگیری کنند.
پی نوشت:
اتفاق بد اینجاست که نفرات شرکت از طرق مختلف دچار آنفولانزا شوند و یکدفعه چهار نفر را از دست بدهی معادل ۴۰% نیروی انسانی.
زندگی عادی با یک شوک و شنیدن مرگ عزیزی از روند خود خارج می شود. کشیده می شوی به بهشت زهرا و سنگینی جنازه می افتد روی دوشت و بعد می نشینی وسط قبرهای خالی و از دور نگاه می کنی که بدن بی جان آخرین لحظه های روی زمین بودن را تجربه می کند.