من همیشه یک دفتر کنار دستم هست و هر آنچه که در روز مربوط به کارم باشد را در آن یادداشت می کنم. این دفتر کمک می کند تا بتوانم هر از چند وقتی تمام خط خطیهایم را مرور کنم و گاهی چیزهایی که فراموش کرده ام را دوباره در آن پیدا کنم. امروز که دفترم را باز کردم بیشتر به کشیدن یک نقشه فکر کردم. نقشه ای از موضوعات مهم برای خودم. این موضوع را هم در ذهنم داشتم که چرا هربار ما اهدافمان را تعریف می کنیم و باز آنها را فراموش می کنیم. همانطور که چیزهایی در دفترم می نوشتم، نقشه ذهنی که اولین روز سال 88 درست کرده بودم را روی لپ تاپم باز کردم و شروع کردم به مرور آن. جالب بود که بسیاری از مواردی را که در آن ترسیم کرده بودم اکنون در حال انجامشان بودم. البته باید اعتراف کنم در بعضی از موارد هم بر عکس آنچه که انتظار داشتم کند پیش رفته و تنبلی کرده بودم. دیدن این اهداف و نوشتن مطالبی در دفترم مرا به نتایجی رساند که آنها با شما به اشتراک می گذارم. این نکات به شما در تعیین اهداف و ایجاد یک نقشه عملیاتی برای دستیابی به آنها کمک خواهد کرد.
نکته یک
مکتوب کردن اهداف یک پیش شرط بی چون و چرا است. تا وقتی اهدافتان یا خواسته هایتان مکتوب نشود سراغ باقی قضایا نروید. مکتوب کردن اهداف می تواند نوشتن آنها در یک دفتر، سررسید، نوشتن روی یک برگ کاغذ و گذاشتنش در کیف پول یا قرار دادن چند تصویر کنار هم و درست کردن تابلویی از خواسته ها (Vision Board) باشد. حتی ایجاد یک نقشه ذهنی به این موضوع کمک می کند. در هر صورت به هر شکلی که بیشتر باب میل خودتان است اهدافتان را مکتوب کنید.
نکته دو
بعد از نوشتن اهداف مرور مداوم آنها و انجام دادن کارهای مربوط به هر کدام بسیار مهم است. اما باید توجه داشته باشید که این کار برای بار اول همانطور که می خواهید انجام نمی شود. یعنی بار اول که اهدافتان را نوشتید از این موضوع بسیار احساس رضایت خواهید کرد اما بعد از چند روز همه چیز فراموش می شود. مسئله این است که نوشتن اهداف را فراموش نکنید. خود را به این موضوع عادت دهید. حتی اگر اهدافی که بار اول نوشتید را لازم شد با شکلی جدید و مطلوب بازنویسی کنید. برنامه ریزی مثل دارو نیست که تا آن را خوردید اثر کند. برنامه ریزی مثل آموختن یک رشته فنی است که با پیشرفت تجربه و دانش شما، مهارتتان در این موضوع افزایش پیدا می کند. از امروز تا پایان عمر طولانیتان شما درحال کشف راه های جدید برنامه ریزی خواهید بود. پس با یکبار عمل نکردن به برنامه ها نا امید نشوید و نوشتن اهداف را ادامه دهید.
اما چطور یک نقشه ذهنی برای اهدافمان ایجاد کنیم؟ ابتدا مطلب من درباره نقشه ذهنی و کاربردهای آن را مطالعه نمایید سپس نکات زیر را اجرا کنید:
1. مسئله اول این است که در محلی قرار داشته باشید که در آن احساس آرامش می کنید. اتاقتان، دفتر کارتان، کافی شاپ، پارک و یا هرجای دیگر. بعضی ها هستند که در میان شلوغی تمرکز بهتری دارند. اگر از این دسته هستید خودتان را به یک نقطه شلوغ برسانید.
2. نور، دمای هوای، میز و صندلی مناسب بسیار به شما کمک خواهند کرد. پس بهترین شرایط را برای خود ایجاد کنید. می توانید از یک موسیقی بسیار ملایم هم استفاده کنید. به آرامش شما بسیار کمک خواهد کرد.
3. به موضوعات اصلی درباره خودتان فکر کنید. زندگی ما دارای یک بعد نیست. همه ما در طول زندگی خود ابعاد مختلفی را تجربه می کنیم. وقتی به این موضوع فکر می کنید سرفصل های اصلی را در نظر بگیرید. بعنوان مثال این موارد می توانند سرفصلهای اصلی باشند: فعالیتهای هنری، پیشرفت در کار، پیشرفت تحصیلی، خانواده و دوستان و ...
4. بعد از تعیین سرفصلهای اصلی هر کدام از این شاخه ها را گسترش دهید و دقیقا بنویسید که در هر شاخه به چه مواردی می خواهید دست پیدا کنید. ممکن است هرکدام از مواردی که می نویسید برای موارد دیگر لازم و ملزوم باشند. ایرادی ندارد موارد تکراری را زیر شاخه های مختلف بنویسید. اینطور متوجه خواهید شد که با یک تیر ممکن است چند نشان بزنید. شاخه ها را تا آنجا که ممکن است ادامه دهید تا به جزییات فعالیتها برسید. مثلا در سرفصل هنر علاقه شما موسیقی است. می خواهید ستار بزنید. برای نواختن ستار باید ساز بخرید. هفته ای یک روز در کلاس شرکت کنید و زمان تمرین آزاد کنید. برای موارد دیگر نیز هرآنچه لازم است بنویسید.
5. بعد از تکمیل نقشه، برای هر سرفصل و موضوع یک جدول با چهار بخش ایجاد کنید. این چهار بخش باید شامل لیست تواناییها، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها باشد. سپس خوب فکر کنید و این چهار بخش را پر کنید. چطور می توانید در کاری موفق شوید بدون اینکه از تواناییها و نقاط ضعف خود آگاه باشید و یا موقعیتها و تهدیدها را نشناسید. شما در حالت عادی هیچگاه چشم بسته از خیابان رد نمی شوید. این جدول برای برنامه ریزی رسیدن به اهداف، به شما کمک می کند. این نوع تحلیل را تحلیل SWOT که سرنام (Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats) است می نامند. جدول زیر یک نمونه از تحلیل SWOT است.
اکنون شما دارای یک نقشه کامل از اهدافتان هستنید. می توانید این نقشه را به هر شکل که دلتان می خواد دربیاورید و هرکجا که دوست دارید آن را قرار دهید. مکتوب کردن آنچه که می خواهید به همراه تحلیل SWOT برای اهداف مختلف به شما این امکان را می دهد تا با دانش کامل در مورد اهدافتان اقدام کنید. در بسیاری از موارد ما می دانیم چه می خواهیم اما نمی دانیم که چطور باید اقدام کنیم. تحلیل SWOT در تصمیم گیری و تعیین نقطه شروع به شما کمک بزرگی خواهد کرد.
از موارد مهم دیگر زمانبندی اهداف است. شما باید بدانید که به چه هدفی تا چه زمانی می خواهید دست پیدا کنید. باز گذاشتن اهداف معنی این جمله را می دهد: "حالا وقت هست انجامش می دم." و شما هیچگاه کار مورد نظر را انجام نخواهید داد. اما باید این نکته را در نظر بگیرید که زمانبندی مشکل ترین کار این قسمت است. برای اینکه بتوانید زمانبندی کنید ابتدا زمان را برای سرفصلها و اهداف اصلی و با توجه به اولویت مد نظرتان تعیین کنید. این زمانبندی می تواند دستیابی به یک هدف تا مثلا پنج سال آینده باشد. سپس با توجه به تحلیل SWOT یک نقشه حرکتی و با در نظر گرفتن اولویت ایجاد کنید و هرکدام از کارهای مربوط به هدف اصلی را طوری زمانبندی کنید که مدتش از هدف اصلی بیشتر نشود. بدون شک این زمانبندی بهترین و دقیق ترین نخواهد بود و شما با پیشرفت کارها باید مدام آن را مرور و اصلاح نمایید.
برای انجام تمام این کارها می توانید از ابزارها و نرم افزارهای مختلف استفاده کنید. با اینکه کامپیوتر حرفه من است اما خودم در چنین مواردی با خودکار و کاغد و همان دفترم احساس راحتی بیشتری می کنم.
در صورتیکه می خواهید درباره Vision Board بیشتر بدانید مطلب چشم انداز زندگی، آینه اهداف را در سایت پورعلی.نت بخوانید.