گذشته ما همواره برای ما درسهایی به همراه دارد. اما اینکه گذشتهمان را چطور بیاد بیاوریم بسیار مهم است. در سخنرانی “من تاثیرگذار هستم” بحثی را مطرح کردم بهعنوان نقطه دممگرم. نقطه دمم گرم زمانهایی است در گذشته که ما عملکرد مطلوبی در کاری داشتهایم. یادآوری این لحظهها و کنار هم گذاشتن آنها به ما هم انرژی دوباره میدهد، باعث میشود درکمان از تواناییها و قابلیتهایمان بهبود پیدا کند و بیشتر بفهمیم که چه سبک کارهایی را باید انجام دهیم.
در حالت عادی ما عادت به یادآوری شکستها داریم در صورتیکه یادآوری شکستها بیشتر به ما میگوید چه کاری را انجام ندهیم. کنار هم گذاشتن شکستها و نقاط دمم گرم (دستاوردها) میتواند مسیر راه را برایمان روشن کند.
به پیشنهاد دوستان در توییتر و البته در فیسبوک میتوانید نقاط دمم گرم خود را با تگ #دممگرم منتشر کنید. اینکه در گذشته یا هر روز بابت چهکاری خود را تحسین میکنید. مطرح کردن این نقاط بهشکل عمومی کمک بزرگی میکند به خود شما برای یک بازتعریف دوباره از خود و کارهایی که میتوانید انجام دهید.
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
برای آگاهی از خدمات من میتوانید از صفحه رشد فردی و رشد سازمانی دیدن کنید و یا برای آگاهی از زمان دورههای آموزشی عمومی در خبرنامه آموزشی عضو شوید.
سلام جناب مهرانی عزیز؛
نمیدونم جای درستی برای سوال انتخاب کردم یا نه.
اما همیشه برام سوال بوده که آیا پیشرفت در مسیر شغلی، الزماً نیازمند ساعات بیشتر کار کردنه؟
به عبارتی، آیا رسیدن به موفقیت در زندگی، به معنای رسیدن به جایی هستش که کمتر استراحت کنیم، کمتر سفر بریم، کمتر بخوابیم و … هستش؟
حقیقتش دسترسی ما به افراد تاثیرگذار و موفق کمه متاسفانه، کلاً شاید بشه چندتایی رو پیدا کرد که در دنیای مجازی در مورد خودشون مینویسن.
بعضاً اینهایی هم من دیدم، عموماً نقطه برتری خودشون رو نسبت به سایر اشخاص در 20 ساعت کارکردن خودشون ،یا روزی 3 ساعت خوابیدن خودشون، یا در مسیر پیشرفت حتی قید خانواده زدن خودشون میدونن.
حقیقتش مدتها سر در گم بودم، شایدم هستم.
تا مدت ها نگرش من این شده بود که کسی که 20 ساعت کار نکنه، کسی که بخاطر اهدافش از همسرش طلاق نگیره، تقریباً نوعی آدم درجه 2 محسوب میشه، و کسی که حاضر نباشه بخاطر دغدغه هاش هزینه سنگینی بپردازه آدم شجاعی نیست.
مشکلم اینجا بود که اصلاً چرا باید دچار همچین طرز فکری بشم؟
بر این باور بودم که موفقیت رو گرون خریدن، نوعی شجاعته.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم؟
واقعاً حرکت به سوی پیشرفت چطور باید باشه؟
سلام جناب مهرانی عزیز؛
نمیدونم جای درستی برای سوال انتخاب کردم یا نه.
اما همیشه برام سوال بوده که آیا پیشرفت در مسیر شغلی، الزماً نیازمند ساعات بیشتر کار کردنه؟
به عبارتی، آیا رسیدن به موفقیت در زندگی، به معنای رسیدن به جایی هستش که کمتر استراحت کنیم، کمتر سفر بریم، کمتر بخوابیم و … هستش؟
حقیقتش دسترسی ما به افراد تاثیرگذار و موفق کمه متاسفانه، کلاً شاید بشه چندتایی رو پیدا کرد که در دنیای مجازی در مورد خودشون مینویسن.
بعضاً اینهایی هم من دیدم، عموماً نقطه برتری خودشون رو نسبت به سایر اشخاص در 20 ساعت کارکردن خودشون ،یا روزی 3 ساعت خوابیدن خودشون، یا در مسیر پیشرفت حتی قید خانواده زدن خودشون میدونن.
حقیقتش مدتها سر در گم بودم، شایدم هستم.
تا مدت ها نگرش من این شده بود که کسی که 20 ساعت کار نکنه، کسی که بخاطر اهدافش از همسرش طلاق نگیره، تقریباً نوعی آدم درجه 2 محسوب میشه، و کسی که حاضر نباشه بخاطر دغدغه هاش هزینه سنگینی بپردازه آدم شجاعی نیست.
مشکلم اینجا بود که اصلاً چرا باید دچار همچین طرز فکری بشم؟
بر این باور بودم که موفقیت رو گرون خریدن، نوعی شجاعته.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم؟
واقعاً حرکت به سوی پیشرفت چطور باید باشه؟
@کامران سوال بسیار خوبی رو مطرح کردید. جواب شما اینه که برای موفق شدن الزاما روشش بیشتر کار کردن نیست. برای توضیح جزییات بیشتر حتما یک مطلب در این خصوص مینویسم.
@امیر مهرانی
از لطف شما سپاسگذارم جناب مهرانی عزیز
@امیر مهرانی
از لطف شما سپاسگذارم جناب مهرانی عزیز
چنرد روز نیومدم تو وبلاگت گازشو گرفتی داری مطلب مینویسیا!
“در حالت عادی ما عادت به یادآوری شکستها داریم”
چه نكته و كار جالببي . با اجازه تون لينك كردمش واميدوارم يادم نره
خیلی عالی بود. مثل همیشه. ایده بسیار جالبیه و حتی قابلیت تبدیل شدن به یه App رو هم داره.
خیلی عالی بود. مثل همیشه. ایده بسیار جالبیه و حتی قابلیت تبدیل شدن به یه App رو هم داره.
@کامران
کامران عزیز چه صادقانه و دوست داشتنی سوالت را مطرح کردی دوست داشتم .
خیلی خلاصه میتوانم به یک داستان اشاره کنم : روزی معلم سر کلاس پرسید : بزرگ شدید دوست دارید چه کاره شوید ؟ هر کس جوابی داد (انواع موفقیت ها) و دختری 5 ساله گفت دوست دارم شاد شوم(خوشبختی) و معلم پاسخ داد: نه تو انگار منظور سوال مرا نفهمیدی و دختر در پاسخ گفت : و شما انگار منظور زندگی را .
سلام آقای مهرانی
من ۴۳ سال دارم در مهارت شغلی و دانش کاری همه من را قبول دارندولی هیچگاه هیچ سمت سازمانی بالاتری به من پیشنهاد نشده است و من همواره در جازده ام لطفا در صورت امکان مرا راهنمایی کنید