کوله‌پشتی من برای سال 93

برای من کوله‌پشتی مفهومی گره خورده با زندگی روزانه دارد. سال‌هاست که کوله‌دارم و با کوله‌ اینطرف و آنطرف می‌روم و همواره برای خریدش دقت می‌کردم. حالا اما کوله‌ام یک مفهوم ذهنی پیدا کرده و باید یک‌سال گذشته را بیرون بریزم و کوله‌ام را برای سال 93 پر کنم. تجربه‌ها زیادند و متفاوت. بنابراین سعی می‌کنم خلاصه و مفید همه را بیان کنم. اگرچه همه این تجربیات صرفا از سال 92 ناشی نشده است.

گل آفتابگردان

امسال بیشتر متوجه شدم که ما می‌توانیم انتخاب کنیم که چه‌چیزهایی را در دنیا ببینیم. یا حتی چه‌چیزهایی را در آدم‌های اطرافمان مورد توجه قرار دهیم. برای من یک آدم می‌تواند بد باشد اگر او را با ضعف‌ها و خطاهایش تعریف کنم و همان فرد می تواند خوب باشد اگر او را با توانایی‌ها و خوبی‌هایش روایت کنم. حتی شهرم، کشورم و زندگی می‌تواند این‌گونه باشد. امسال بیشتر درک کردم که چشم‌هایم را باید تمرین بدهم برای این‌که همانقدر که نقد می‌کند، خوبی‌ها را هم ببیند. درست مثل آفتابگردانی که همواره رو به خورشید می‌چرخد من هم می‌توانم انتخاب کنم که خوش‌بین باشم و به‌سمت مثبتِ رویدادها گرایش داشته باشم. شاید تصور کنید که این ساده‌لوحی خواهد بود. اما تجربه کردم که وقتی به انسان‌ها و موقعیت‌ها مثبت نگاه می‌کنی آنها هم روی مثبت خودشان را نشان می‌دهند. بنابراین یک آفتابگردان در کوله‌ام می‌گذارم و می‌خواهم که باز هم این تجربه را تکرار کنم.

حرف و عملت را یکی کن

وقتی در جایگاه معلم می‌ایستی انتظارها از تو بالا می‌رود. خطای کوچکت هولناک جلوه می‌کند. در سال 92 این موضوع از چالش‌های من بود و با خودم کلنجارهای زیادی رفتم. اعتراف می‌کنم که زمان‌هایی بود که خودم را بی‌رحمانه به‌باد انتقاد گرفتم که تو نباید خطا کنی. در نهایت با خودم کنار آمدم و توافق کردم که من هم می‌توانم خطا کنم اما از لحظه‌ای که چیزی را تجربه کردم و به اشتباهم پی‌بردم، حق‌ندارم گفتار و کردارم را متفاوت کنم و در تناقض با خود زندگی کنم. پس‌چیزی که در کنار آفتابگردان در کوله‌ام می‌گذارم تجربه تلاش برای هماهنگی درون و بیرون است و یکی شدن حرف و عمل.

سخاوت

در پایان پاییز در روند کاری‌ام در زمینه کوچینگ سوالات مهمی داشتم و سعی کردم با افراد مختلفی در دیگر کشورها که در این زمینه متخصص هستند ارتباط برقرار کنم. در عین ناباوری دیدم که تعداد قابل‌توجهی از این افراد زمان زیادی را صرف گفتگو با من کردند، به‌دقت به سوالات من گوش کردند و پاسخ دادند و به‌من آموختند که سخاوت چیزی است که پیوندهای انسانی را مستحکم می‌کند و می‌تواند زندگی را با معنی کند. سخاوت را با خودم به سال 93 می‌برم تا بیشتر سخاوتمند بودن را تمرین کنم.

خودت تغییر باش

بی‌شک این جمله گاندی که می‌گوید: "تغییری باش که در دنیا انتظار داری" برای من محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین جمله است. سال 92 این جمله را با تک‌تک سلول‌هایم تجربه کردم. در واقع زمانی که حرف و عمل یکی می‌شود و خودت آن تغییری را که می‌خواهی، زندگی می‌کنی، دنیا و آدم‌ها با تو همراه می‌شوند.  می‌خواهم این‌جمله را در کوله‌ام بگذارم که همواره بدانم که تغییر از من شروع می‌شود. اگر می‌خواهم چیزی در دنیای اطرافم تغییر کند باید خودم آن تغییر باشم و امسال تجربه کردم که تداوم در این تغییر منجر به همراهی دنیا می‌شود.

آزادی

بیشترین انرژی ما در زندگی انگار که صرف رقابت و به‌دست آوردن می‌شود. ما کار می‌کنیم و تلاش می‌کنیم که در زندگی به‌دست آوریم و وقتی که به آن چیزهایی که برایش نقشه کشیده‌ایم نمی‌رسیم، دچار ناراحتی‌های عمیق می‌شویم. برای من آزادی یعنی رهایی از بند اهداف و رقابت برای رسیدن. امسال بیشتر لمس کردم که در دنیا جا برای هرکسی وجود دارد. این‌گفته من نافی تلاش و کوشش و هدفمند بودن نیست. اما همه‌ی زندگی در رسیدن به اهداف خلاصه نمی‌شود. به‌همین دلیل بخش عمده‌ای از سال، کلاس‌هایم متوقف شد و بیشتر سعی کردم مطالعه کنم. آزادی یعنی سبک و بدون وابستگی قدم برداری. آزادی یعنی در لحظه زندگی کردن. شاید تجربه آزاد بودن آنقدر عمیق است که من تنها بخش کوچکی از آن را درک کرده‌ام. هرچقدر که پیشرفت می‌کنی و بالا می‌روی آزادی‌ات کمتر می‌شود و تو خودت باید "رها کنی" و در جستجوی آزادی باشی.

رویای 93

رویای من برای سال جدید، چیزی جدای از رویایی که از چند سال پیش شروع کرده‌ام نیست. خاطرم هست، سال‌هایی بود که در ابتدای سال به این فکر می‌کردم که چه‌کاری باید انجام بدهم. اما حالا بیشتر نگاهم به این است که چقدر توانسته‌ام تاثیر بگذارم و آیا آدم بهتری شده‌ام یا نه. امیدوارم که تعداد بیشتری از آدم‌ها به‌‌خودشان و ویژگی‌هایشان آگاه شوند، چراکه این بزرگترین دانش است و بتوانند راه آزاد بودن را بیابند که آزادی آرامش درونی را به‌همراه خواهد داشت.