در برنامه مناظرههای روز جمعه 22 فروردین،سید محمد بهشتی اشاره کرد که در مقابل صنعت توریسم در کشور ما دو گروه موافق و مخالف وجود دارد. گروه مخالف، گروهی است که عقیده دارد توریسم یعنی پوشیدن مایو لب ساحل و نوشیدن مشروب و ادامه داد که گروه موافق هم همین تلقی را از توریسم دارد و این کار را برای جذب توریست به کشور مشکل میکند.
همواره دوستان متعددی داشتم که از کشورهای مختلف به ایران آمدهاند و چنین تعریفی از سفرشان را نداشتهاند و اصلا با این رویکرد به ایران نیامده بودند. حتی خانمهایشان از پوشیدن لباس بهسبک ایرانی بهعنوان یک تجربه متفاوت لذت میبردند. بهظاهر ما آنچه که خودمان دنبالش هستیم را قانون کلی در سفر و مسافرت میدانیم در حالیکه مسافر خارجی وقتی وارد کشور میشود بیشتر به دنبال همان بناهای تاریخی و پیشینه فرهنگی است که ما داریم. او آنگونه که ما به توریسم نگاه میکنیم، به موضوع نگاه نمیکند.
علی عراقچی در توییتر تگی را معرفی کرده با عنوان MustseeIran و از کاربران خواسته تا تصاویر دیدنی ایران را با این تگ در این شبکه اجتماعی منتشر کنند که با استقبال خوبی هم مواجه شده. خبرگزاریهای خارجی مثل CNN و داخلی مثل مهرنیوز هم از این موضوع حمایت کردهاند. موضوع در توییتر فراتر از کاربران ایرانی رفته و خبرنگاران و افراد خارجی هم شروع کردهاند به حمایت. اگرچه لابهلای این توییتها همواره هستند افرادی (ایرانی و غیر ایرانی) که موضوع را از توریسم به سمت سیاست میبرند.
کشف ارزشهای گذشته و زندگیبخشیدن به آنها
بهنظرم این نوع از حرکتها میتوانند تجربیات خوبی برای ایجاد تغییر شرایط به دست تکتک مردم (ما) باشند. توریسم بهخصوص از مسائلی است که فرصتها و درآمدهای نهفتهای در خود دارد. اگر ما به آنچه که توانمندی ما در توریسم است (پیشینه تاریخی و فرهنگی) توجه کنیم میتوانیم جایگاه مناسبی در این صنعت بهدست آوریم. در واقع برند توریستی ایران میتواند و باید با برند ترکیه، امارات، ارمنستان و دیگر کشورهای اطراف متفاوت باشد. همانطور که جذابیتهای چین بیشتر بابت فرهنگ و تاریخی است که دارد، دیدنیهای ایران هم میتواند بناهای ارزشمند تاریخی و طبیعتش باشد. بنابراین با تمرکز برآنچه که توانمندی ماست و تقویت آن میتوانیم فرصت بسازیم، اشتغال ایجاد کنیم و درآمد کسب کنیم. ما نیاز داریم تا ارزشهای و تجربیات مثبت گذشته را همواره مرور کنیم و آنها را تقویت کنیم. اگر روایتی که توریستهای خارجی از ایران تعریف میکنند برمبنای مهماننوازی، همراهی و ارزشهای فرهنگی و تاریخی این کشور است، ما همواره باید این روند را تقویت کنیم و ستونها را برروی بنیههای قدرتمندمان بسازیم.
مانیفستی نو برای تعالی
همراهی مردم در یک حرکت مثبت نتیجه یک نگاه برنده برنده است. امروز در این کشور بیش از اینکه نیاز داشته باشیم انتقاد کنیم، غر بزنیم و پا پس بکشیم، نیاز داریم تا جریانهای مثبت ایجاد کنیم. دنیا از مرحله مبارزه به مذاکره وارد میشود. مبارزه همواره در کشورهایی ادامه دارد که مردمش ارزش زبان و گفتگو را درک نمیکنند. تغییر با فریاد ایجاد نمیشود که با عمل (بهخصوص عمل سازنده) شکل میگیرد. تغییر روی منفی میتواند نداشته باشد که میتواند مثبت باشد. در هر سیستم انسانی چه میخواهد یک سازمان باشد یا یک کشور، مقاومتها در برابر عدم آگاهی، تضاد منافع و تاثیرهای منفی شکل میگیرد و معمولا گفتگو، شنیدن و شنیده شدن راهحلی برای برون رفت از بنبستها و همراهی بهجای تقابل است. آنچه که ما امروز نیاز داریم، مانیفستی نو برای تعالی فردی و اجتماعی است. به قول اینشتین:
مسائلی که بدلیل سطح فعلی تفکر ما بوجود میآیند، نمیتوانند با همان سطح تفکر حل گردند.
بر مطلب تون، چند نقد وارده:
1- یکپارچه دیدن مخالفین و موافقین صنعت توریسم در گروهی که حجاب و الکل رو مشکل می دونند، سطحی دیدن موضوع توسعه صنعت گردشگری است. یا نقل قول تان از مهندس بهشتی ناقص است یا ایشان هم دچار همین سطحی نگری شده اند.
2- برنتابیدن نقد، و طلب همراهی کردن و نقد ها را در قالب غر زدن و پا پس کشیدن و مقاومت کردن طلقی کردن، رویکرد مدرن و رو به جلو تلقی نمی شود. سیستمی که قابلیت پاسخ گویی به نقد را در خود پرورش ندهد، توانمند هم نخواهد شد.
3- یک دست نبودن حاکمیت در برخورد کلان با موضوع گردشگری، اولین و مهم ترین مانعی است که بر سر راه توسعه این صنعت قرار دارد. نمی توان به افزایش گردشگر فکر کرد، اما فکری به حال نگاه های منفی داخلی که به صورتی اثر گذار، امنیت این صنعت را به خطر می اندازند، نکرد.
4- نکته بسیار مثبت این حرکت که به درستی در مطلب تون اشاره کردید، همراهی مردم و ساختن موج و جریانی است که از دل رفتارهایی جمعی بر می آید. اما کمپین، جریان یا هر نام دیگری، تنها بخشی از یک برنامه جامع می تواند باشد، و الا مانند بسیاری از برنامه های به ظاهر منسجم و قابل دفاع مان، ابتر و ناتمام رها خواهد شد.
ارادتمند – حامد فرمند – خبرنگار سابق خبرگزاری میراث فرهنگی ( CHN )
بسیار ممنونم از نظراتی که دادید. قطعا بهعنوان خبرنگار شما آگاهی بیشتری از من نسبت به این حوزه دارید. درباره مواردی که مطرح کردید بهعنوان فردی که در حوزه سیستمهای انسانی فعالیت و بهبود آنها فعالیت میکند باید نکاتی را ذکر کنم:
1- درباره گفته آقای بهشتی، طبیعتا این دستهبندی صددرصد درست نیست چراکه قطعا هستند افراد و مجموعههایی که چنین باوری ندارند. اما تفکر قالب یک جامعه و بهطور کلی یک سیستم انسانی براساس نوع کلمات رایج آنها شکل میگیرد و این گفتمان تبدیل به فرهنگ آن مجموعه میشود. بنابراین کلمات رایج ما درباره توریسم یا هر موضوع دیگر نمایانگر باور جمعی ما میشود.
2- مسئله نقد و سازنده یا مخرب بودن آن بهاندازه تاریخ بشر انگار قدمت دارد. ما همواره به نشان دادن روی منفی مسائل عادت کردهایم. آنچه که بهعنوان یک الگوی فکری مدرن به آن اشاره میکنم در این قالب فکری است: برای حل مسائل دو رویکرد میتوان داشت. یا ریشه مشکلات را شناسایی کرد و یا ریشه موفقیتها را. یعنی در برخورد یک مسئله برگردیم به گذشته و بررسی کنیم که چه مشکلاتی داشتهایم. بررسی ریشه مشکلات همیشه منجر به حرکت رو بهجلو نخواهد شد. در واقع ما با شناسایی مشکلات میتوانیم بیشتر بفهمیم که چه کارهایی را نباید انجام دهیم. در مقابل، شناسایی ریشه موفقیتهای گذشته درباره آن مسئله میتواند راهکارهای رو به جلو پیشرو بگذارد. با این نگاه مسئله نقد حذف خواهد شد و بهجای اینکه سیستمها و افراد سعی کنند انرژی خود را صرف نقدپذیری نمایند میتواند سوالات خوب طراحی کنند و موافقان و مخالفان را کنار هم بگذارند تا به سوالات پاسخ بدهند و این یعنی تفکر در جهت حل مسئله و نه صرفا نقد. اینگونه تفاوت نگاهها ارزشمند و زیبا خواهد شد.
3- با موردی که شما اشاره کردید بسیار موافقم. مسئله توریسم نیاز به تغییر تفکر در سطح کلان جامعه دارد و شخصا فکر میکنم جریانهای مردمی که تداوم داشته باشد منجر به خلق فرصتهای کوچکی میشود که در مجموع تغییر تفکر را بههمراه خواهد داشت. نمونههای این تغییر تفکر را در جامعه کم نداشتهایم.
با سلام خدمت استاد
راستش بنده در این مورد بر اساس تجربیات عینی که دارم می نویسم متاسفانه توریسم واقعا مورد غفلت شده است اما من مشاهدات عینی خودم را می نویسیم
من به دلیل تسلط به زبان عربی و سکونت در منطقه ای از تهران که باعث جذب مسافران عرب زبان می شود خدمت شما عرض می کنم
که بحث توریسم فقط بحث ایرانگردی نیست ، مسایل درمان و توریسم پزشکی هم بخصوص در مورد کشورهای همسایه بسیار مهم است افراد زیادی از کشورهای همسایه برای درمان به کشورمان مراجعه می کنند که این می تواند باعث درآمد خوبی برای کشور باشد
مساله دوم بحث آموزش است باز به دلیل پیشرفت قابل توجه کشور ما نسبت به کشورهای همسایه شاهد آمدن افراد مختلفی از کشورهای منطقه به ایران برای فراگیری علوم هستیم
و سرانجام بحث مناطق تفریحی و تاریخی و غیره هم مطرح می شود که به نظر من تنها منبع درآمدی نیست بلکه بحث توریسیم بسیار فراگیرتر از بحث ایرانگردی است که متاسفانه به شدت مورد غفلت واقع شده است
کاملا با شما موافقم.
ایران در بحث تورسیم (همه نوع) میتونست جزء اولین ها باشه ولی خب به دلیل غفلت مسئولین و مردم همچین قضیه ای نشد و شاهد هستیم که کشورهای همسایه از تمامی ظرفیت های موجود در کشورشون استفاده می کنند.