خیلی سال پیش، جوانتر که بودم موهایم خیلی بلند بود. یکروز رفتم و همه را زدم. برای همکارانم یک تغییر چهره جدید بود. خیلیها وقتی من را میدیدند شروع میکردند به اظهار نظر:
بلندتر که بود بهتر بود.
کوتاه که کردی بیشتر بهت میاد.
چه فکری کردی رفتی موهات رو زدی؟
خوبه دیگه مجبور نیستیم با اون موهای بلند تحملت کنیم.
بعضیها هم صرفا زل میزدند در چشمان من و قاه قاه میخندیدند.
این روزها تصمیم گرفتهام سیبیل بگذارم و دقیقا همان رفتارها را مجدد تجربه میکنم. پچپچها را میشنوم. قیافه مهرانی رو دیدی؟ بعضیها میگن خیلی بهت میاد. بعضیهای دیگه میخندند و همان داستان همیشگی…
روبرو شدن با این ماجراها باعث شد به این موضوع فکر کنم که چقدر ممکنه هرکدام از ما مثل همین رفتار رو درباره شرایط زندگی شخصی دیگران داشته باشیم؟ چهقدر ممکنه بدون اینکه ازمون خواسته باشند، شروع به اظهار نظر کنیم؟ چقدر ممکنه با خارج شدن آدمها از چارچوبهای ذهنی ما، شروع کنیم آنها را قضاوت کردن؟ آیا ما میتوانیم آدمها را همانطور که هستند بپذیریم؟ آیا هرکسی را با عقیدهای که دارد میتوانیم قبول کنیم؟
ما انگار باید در مورد عالم و آدم نظر بدهیم بدون اینکه ازمون نظرخواهی کنند. در مورد سیبیل، باور مذهبی افراد، سبک و شیوهی زندگی، از چه کسی جدا شده، با چهکسی میخواهد ازدواج کند، چه کتابهایی را میخواند، اهل کدام شهر است، پایین شهر زندگی میکند یا بالای شهر، چه سبک لباسی را میپوشد و …
ما برای درک موضوعهای دنیا، چه آدمها باشند و چه هر رخداد دیگری، چارچوبهای ذهنی میسازیم. هرچه که از این چارچوب خارج شود، پذیرش آن برایمان سخت میشود. در هر صورت همیشه چارچوبها و باورهای ما درستترین باورها نیستند. هر کدام از ما حق انتخاب داریم و نیاز به محترم شمرده شدن انتخابهایمان.
بد نیست به سیبیل یکدیگر احترام بگذاریم، چون شما نمیدانید در زندگی چه چیزی پیش میآید. شاید روزی خود شما سیبیلدار شدید.
برقرار باشید و سبز مربی.
پیام جان مثل همیشه هم از لطفی که به من داری ممنونم و هم بابت اشتراکگذاری مطالب سپاسگزارم.
سلام.
چه ایده جالبی. هم یه جور تنوع هست و هم یه نوع خود شناسی و تغییر در رفتار و تقویت عزت نفس.
از وقتی این پست و خوندم دارم حدودا یک ربع دارم به این فکر میکنم که من چه تغییری می تونم داشته باشم اما متاسفانه هیچ ایده ای به ذهنم نمیرسه!!!!
موفق و پیروز باشید
چه خوب گفتین. مخصوصا جمله آخر.
خیلی عالی بود این دو پاراگراف آخر. اجازه هست من این رو نقل قول تو یک اسلاید؟
باعث خوشحالیه صالح جان
سلام
ولی الان که فکر می کنم میبینم سبیل بهتون میاد مربی عزیز 🙂
چند تا نکته به ذهنم میرسه ، یکی اینکه گاهی ما از همین اظهار نظرها و قضاوت های درخواست نشده به نتایج واقعی از آنچه که هستیم میرسیم و ممکنه اگر قضاوتی از دیگران دریافت نکنیم در یک مسیر اشتباه باقی بمونیم. اظهار نظر های درخواست نشده مثل مشورت های رایگانی هستند که به شکل فرصت به ما روی آوردن.
نکته دوم اینکه اظهار نظر مثبت در مورد چیزی که ما اون رو انتخاب کردیم ، درواقع احترام به عقیده ماست حتی اگر واقعیت نداشته باشه . اگر چه اظهار نظر منفی بی احترامی محسوب نمیشه ولی میتونه تلخ باشه.
نکته دیگه اینه که اظهار نظر مکان و زمان مناسب میخواد و اینجا درک افراد از موقعیتی که می خواهند اظهار نظر کنند خیلی در روح صحبتشون تاثیر داره . بعضی از مسائل مثل موضوع سبیل که فرمودید می تونه در یک جمع همکاران یا دوستان با خنده و شوخی مطرح بشه و کسی هم نرنجه ولی مسائلی مثل ازدواج و طلاق و شغل یا موضوعات عمیق تر زندگی انسان باید با ظرافت و دقت بیشتری مورد اظهار نظر واقع بشن. گاهی یک کلمه از سوی فردی که بیرون ماجراست می تونه نمکی باشه بر زخم فردی که مورد اظهار نظر قرار گرفته .
نکته دیگه اینکه افراد الگوهای رفتاری متفاوتی دارند که می تونه باعث بشه در مقابل اظهار نظر دیگران چطور واکنش نشان می دهند ، در مجموع توصیه میشه اظهار نظرهای بدون فکر و پیشینه ذهنی اطرافیان رو به حساب قضاوت و داوری نگذاریم و صرفا به دیده یک حرف از روی هیجان ناشی از مواجهه با آن مسئله بشنویم . شاید آن اظهار نظر فقط تصمیمی باشد که اظهار نظر کننده اگر در آن موقعیت بود آن کار را میکرد و آنرا از روی صمیمیت و هیجان به فرد دیگر انتقال داده است. مثلا من همیشه دوست داشتم موهام بلند باشه و وقتی میبینم که دوستم که موهای بلندی داشته ، اونها رو کوتاه کرده بهش میگم : دیوونه چرا موهاتو کوتاه کردی ؟! ( این یعنی اگه من جای تو بودم عمراً موهامو کوتاه میکردم نه به این معنی که موی کوتاه به تو نمیاد)
نکته آخر اینکه مثل همه جوامع رشد یافته ، ما باید به عقاید و انتخاب های همدیگه احترام بگذاریم و صرفاً بخاطر انتخاب درست یا غلط فردی در مورد مسئله ای که هیج ارتباطی به ما نداشته ، راجع به خود او قضاوت نکنیم.
من مخاطب دائمی مطالب خوبتون هستم
ممنون آیدین عزیز از نکات ارزشمندی که گفتی.
اتفاقا مدتی هست که من یک مدل سیبیل ِ نه خیلی متعارف! گذاشته ام، و از روی قصد هم اینکار رو انجام دادم، تا رفتار اطرافیان رو بررسی کنم، جالب اینجاست که پس از مدتی همه آنها که گارد می گرفتن در برابر این تغییر قیافه، الان چنان اخت گرفته اند با این شرایط، که من اگر بخواهم به حالت عادی و قبلی هم برگردم باز همان تشویش ها و صحبت ها از سر گرفته خواهد شد!
حامد جان سیبیل من جلوی سیبیل تو باید لنگ بندازه. شما کارت درسته 🙂
سلام.آقای مهرانی نمیدونم این حس من هم همون چارچوب ذهنی و اظهار نظر کردن حساب میشه یا نه…ولی من وقتی عکس با سیبیل شما رو دیدم خیلی ذوق کردم:-) اما خب دیگه چیزی نگفتم…همین جور فقط ذوق کردم…تا اینکه مطرحش کردید… من اکثر تغییرا برام جالب هستش فقط جالبه…نمیدونم دراین حد به تغییرا نظر داشته باشیم بازم مصداق مواردی که گفتید هستیم؟
خیلی سخت به موضوع نگاه میکنی یا سخت میگیری . این با اظهار نظر در مورد آدم ها و قضاوت کردن آنها فرق داره .
ممکنه دوستی شما رو با چهره جدید ببینه و بگه بهت میاد یا نمیاد.
خیلی چیز عادی هست. به اعتماد به نفس آدم ها بستگی داره ، که بگی راست میگن بهم نمیاد یا میاد ، برم سیبیلمو بزنم یا دوباره بزارم موهام بلند بشه.
موضوع مطلب در واقع سیبیل نبود. سیبیل بهانه بود برای طرح یک مسئله دیگه.
خیلی سخت به موضوع نگاه میکنی یا سخت میگیری . این با اظهار نظر در مورد آدم ها و قضاوت کردن آنها فرق داره .
ممکنه دوستی شما رو با چهره جدید ببینه و بگه بهت میاد یا نمیاد.
خیلی چیز عادی هست. به اعتماد به نفس آدم ها بستگی داره ، که بگی راست میگن بهم نمیاد یا میاد ، برم سیبیلمو بزنم یا دوباره بزارم موهام بلند بشه.
یک باگ که سایتتون داره ای که اگر یک بر کامنت رو وارد کنید بدون پرکردن اطلاعات مثل ایمیل و اسم و پست کنید ارور میده ، بعد از اینکه اطلاعات رو پر میکنید میگه قبلا این پیغام را داده اید.
سلام
حالا یه عکس میذاشتید با سیبیل ببینیم که چه شکلی شده اید؟
در ضمن، از مشکلات سیبیل براتون بگم:
میخواید آب بخورید، میره تو آب و شنا میکنه
ماست میچسبه بهش
اگه این دو مشکل نبود، من هم الان یک سیبیل بودم
😉
تو ایسنتاگرام هست بهرنگ جان.
مطلب عکس کم داشت!!
مثلا مدل before/After.
خیلی خوب نوشتی. دقیقا بزرگترین مشکلی که من با مردم خودمون دارم همینه. هیچ کس تغییر رو دوست نداره. من هم دقیقا همین اتفاق افتاد برام! موهامو داشتم بلند میکردم از دم هر کی اومد گیر داد بهش. الانم که سیبیل گذاشتم شدم سوژه خنده رفقای صمیمی :دی
کاش اینطوری نبود…