رابطه با لحظه‌هایش ساخته می‌شود

Photo: Jessica Todd Harper

در مطلب سناریوی‌های زندگی: ارتباط تصویر بالا را قرار دادم و از خوانندگان خواستم داستانی را درباره‌ی این عکس تعریف کنند. بخشی از داستان‌ها را می‌توانید در کامنت‌های مطلب ببینید و باقی‌اش را در صفحه‌ی فیسبوک.

اما سناریوی درست برای این تصویر چیست؟ حقیقت ماجرای این تصویر چه‌چیزی می‌تواند باشد؟ کدام از داستان‌هایی که خوانندگان مطلب تعریف کرده‌اند درست بوده؟

نمی‌دانم. شاید همه‌ی آنها درست باشد. تعریف “حقیقت” همین است. حقیقت یک رویداد را ما تعریف می‌کنیم. همانطور که ما هستیم و ما فکر می‌کنیم، حقیقت یک ماجرا رو شکل می‌دهیم. روایت ما از یک رویداد با روایت شخص دیگری از همان رویداد می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین تمام داستان‌های تعریف شده برای تصویر می‌تواند درست و می‌تواند غلط باشد.

زندگی ما با بودن افراد دیگر (خانواده، دوستان، همکارن و غریبه‌های در خیابان) مفهوم پیدا می‌کند. انسان در تنهایی بی‌معنی است. البته تفاوت تنها ماندن و انتخاب تنهایی را باید در نظر داشت. کیفیت رابطه، کیفیت زندگی را تعریف می‌کند و هر رابطه با لحظه‌های موثر و غیرموثرش ساخته می‌شود و درنهایت ارزیابی ما از یک رابطه در یک برش زمانی شکل می‌گیرد. در پایان هر مقطع زمانی در زندگی می‌توانیم بگوییم که روابط ما با اطرافیانمان موثر بوده است یا نه.

تصویر بچه در عکس نمود قابل توجهی دارد و شاید موضوع مربوط به بچه‌ باشد. اگر به لحظه‌های رابطه فکر کنیم، می‌بینیم که در این برش زمانی که در تصویر ثبت‌شده رابطه به‌شکل بدی قطع شده. در تصویر از نوع نگاه مرد، حالت دستان زن و شکل نشستنش، همه نشان می‌دهد که رابطه در این مقطع زمانی قطع شده. اما چه چیزی می‌تواند این رابطه را برای همیشه خاموش نگه دارد؟ چه اتفاقی می‌تواند باعث شود امید به رابطه دوباره برگردد؟

برای این‌که رابطه خاموش شود کافی‌است مرد از اتاق خارج شود و زن را تنها بگذارد و زن هم هرگز به‌سمت مرد برنگردد. و برای برگشت رابطه کافی است یک نفس عمیق بکشد و خودش را مصمم کند، زن دست‌هایش را پایین بیاورد و به عقب برگردد و به چشم‌های مرد نگاه کند. یا مثلا مرد حرکت کند و یک لمس کوچک اتفاق بیافتد. شاید این کارها باعث برگشت رابطه شود شاید هم هیچ‌کدام موقعیت هرگز به‌سادگی درست نشود.

کسی نمی‌داند چه‌کاری می‌تواند درست باشد اما هدفم این بود که بگویم همان چیزی که در این موقعیت شما فکر می‌کنید درست است، همان نوع نگاه شماست به زندگی و موضوع این عکس. اما باید در نظر داشت آینده یک رابطه به‌میزان قابل توجهی تحت تاثیر گذشته‌ی همان رابطه است. پس رابطه با لحظه‌هایش ساخته می‌شود و هر لحظه مهم است.

درباره سناریو نویسی برای تصاویر: ما با نگاه کردن و تعریف داستان برای تصاویر می‌توانیم با نوع نگاه خود به رویدادهای زندگی بیشتر آشنا بشویم. مثلا کسانی که داستان‌های مختلف برای تصویر بالا شرح داده‌اند، چقدر ممکن است همین مسائل دغدغه‌های فعلی زندگیشان باشد؟ در زندگی بسیار مهم است که با نوع نگاه خودمان و تفاوت دیدگاه خود با دیگران آشنا شد و از این طریق می‌توان بیشتر یادگرفت. بنابراین سعی می‌کنم هر از گاهی عکس‌هایی را برای سناریو نویسی منتشر کنم تا فرصت یادگیری بیشتر فراهم شود.

——————————————————————————————————————————————————

شما می‌توانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.

برای آگاهی از خدمات من می‌توانید از صفحه رشد فردی و رشد سازمانی دیدن کنید و یا برای آگاهی از زمان دوره‌های آموزشی عمومی در  خبرنامه آموزشی عضو شوید.

می‌توانید من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید و صفحه فیسبوکم را لایک کنید.

Showing 13 comments
  • حسین
    پاسخ

    رابطه با لحظه‌هایش هم خراب میشود

  • پرهام
    پاسخ

    این ماجری تصویر و سناریوی شخصی از آن چیزاست که من همیشه دوسش دارم و لذت می‌برم ازش و خوشحالم میتونم اینجا نظرات مختلف را در مورد یک عکس بخونم.

    راجب ‘حقیقت’ میخواستم بگم… بنظرم اینجا کلمه ‘واقعیت’ جایگاه درست‌تری دارد تا ‘حقیقت’.

    ممکن بازی باد و نور لای برگ درخت‌ها و سایه‌ایی که میندازه را دو نفر در یکجا دو جور ببیند:
    نفر اول: من یک خرس دیدم رد شد. (واقعیت)
    نفر دوم: من یک شبه دیدم! (واقعیت)
    حقیقت: باد، نور، سایه

    داشتم می‌گشتم توضیحات جالبی اینجا پیدا کردم
    http://goo.gl/skvuDT

  • پرهام
    پاسخ

    این ماجری تصویر و سناریوی شخصی از آن چیزاست که من همیشه دوسش دارم و لذت می‌برم ازش و خوشحالم میتونم اینجا نظرات مختلف را در مورد یک عکس بخونم.

    راجب ‘حقیقت’ میخواستم بگم… بنظرم اینجا کلمه ‘واقعیت’ جایگاه درست‌تری دارد تا ‘حقیقت’.

    ممکن بازی باد و نور لای برگ درخت‌ها و سایه‌ایی که میندازه را دو نفر در یکجا دو جور ببیند:
    نفر اول: من یک خرس دیدم رد شد. (واقعیت)
    نفر دوم: من یک شبه دیدم! (واقعیت)
    حقیقت: باد، نور، سایه

    داشتم می‌گشتم توضیحات جالبی اینجا پیدا کردم
    http://goo.gl/skvuDT

  • امیر
    پاسخ

    هر چیزی یه گذشته ای داره گه اون گذشته هم خودش گذشته ای داره …
    اما سوال اساسی این است ما تنها محصول گذشته ایم و در آینده نیز ماحصل گذشته خود را برداشت میکنیم ؟ (کارما ، تقدیر ، سرنوشت ، هر آنجه خدا بخواهد همان و …)
    احتمالا پاسخ مثبت و یا منفی به سوال بالا جواب صحیح نیست ! بررسی جواب نیازمند در نظر گرفتن خیلی مسایل در زندگی هر فرد میباشد (نوع نگرش فرد ، خانواده و عقاید و باورهای مذهبی و یا معنوی و یا شاید برآیند آگاهی جمعی آن جامعه و …)
    اما حقیقت اصلی زندگی با هر جوابی به سوال بالا غافل شدن از لحظه حال است تنها واقعیتی که وجود دارد در عکس بالا چیزی که بسیار مشخص است رد پای قاتل و جنایت کاری است که عمل مجرمانه خود را به اتمام رسانده است و دیگر در صحنه نیست ( زمان ) مثلا دعوایی یا ناراحتی که میتواند مال چند دقیقه و یا ریشه در چند سال گذشته داشته باشد و زن یا مرد اکنون در دام آن تله هستند و میتوانند برای چند دقیقه یا چند سال یا حتی در پایان در آن دام باقی بمانند .
    آموزشهایی در گذشته شرق بود که انسانهای روشن ضمیر و کسانی که میگفتند حقیقتی را که بتوان از آن سخن گفت حقیقت نیست و دوری از بحثهای بی پایان فلسفی که مانند گشتن جواب برای سوال اول مرغ بود یا تخم مرغ بود که البته تاکیدشان براین بود که اصلا جواب این سوال تنها برای ذهنتان لحظه ای خوشاینداست و خیلی زود سوالی دیگر جایگزین سوال قبلی حواهد شد با همان تاثیر قبلی و آنها در رابطه با جوهر اصلی زندگی بیشترین تاکید را تنها به زمان حال و زندگی کردن در زمان لحظه حال می دادند جایی که هرگز زن و مرد تصویر در آن زندگی نمی کنند …
    خواهشی داشتم لطفا در رابطه با کیفیت زندگی در زمان حال بیشتر بنویسید احتمالا درهای بسیاری برای راه حل مشکلات با زندگی در لحظه حال بازخواهد شد. درهایی که به شادی حقیقی آرامش حقیقی باز میشود .
    برایتان آرزوی شادی و سلامتی دارم.

  • امیر
    پاسخ

    هر چیزی یه گذشته ای داره گه اون گذشته هم خودش گذشته ای داره …
    اما سوال اساسی این است ما تنها محصول گذشته ایم و در آینده نیز ماحصل گذشته خود را برداشت میکنیم ؟ (کارما ، تقدیر ، سرنوشت ، هر آنجه خدا بخواهد همان و …)
    احتمالا پاسخ مثبت و یا منفی به سوال بالا جواب صحیح نیست ! بررسی جواب نیازمند در نظر گرفتن خیلی مسایل در زندگی هر فرد میباشد (نوع نگرش فرد ، خانواده و عقاید و باورهای مذهبی و یا معنوی و یا شاید برآیند آگاهی جمعی آن جامعه و …)
    اما حقیقت اصلی زندگی با هر جوابی به سوال بالا غافل شدن از لحظه حال است تنها واقعیتی که وجود دارد در عکس بالا چیزی که بسیار مشخص است رد پای قاتل و جنایت کاری است که عمل مجرمانه خود را به اتمام رسانده است و دیگر در صحنه نیست ( زمان ) مثلا دعوایی یا ناراحتی که میتواند مال چند دقیقه و یا ریشه در چند سال گذشته داشته باشد و زن یا مرد اکنون در دام آن تله هستند و میتوانند برای چند دقیقه یا چند سال یا حتی در پایان در آن دام باقی بمانند .
    آموزشهایی در گذشته شرق بود که انسانهای روشن ضمیر و کسانی که میگفتند حقیقتی را که بتوان از آن سخن گفت حقیقت نیست و دوری از بحثهای بی پایان فلسفی که مانند گشتن جواب برای سوال اول مرغ بود یا تخم مرغ بود که البته تاکیدشان براین بود که اصلا جواب این سوال تنها برای ذهنتان لحظه ای خوشاینداست و خیلی زود سوالی دیگر جایگزین سوال قبلی حواهد شد با همان تاثیر قبلی و آنها در رابطه با جوهر اصلی زندگی بیشترین تاکید را تنها به زمان حال و زندگی کردن در زمان لحظه حال می دادند جایی که هرگز زن و مرد تصویر در آن زندگی نمی کنند …
    خواهشی داشتم لطفا در رابطه با کیفیت زندگی در زمان حال بیشتر بنویسید احتمالا درهای بسیاری برای راه حل مشکلات با زندگی در لحظه حال بازخواهد شد. درهایی که به شادی حقیقی آرامش حقیقی باز میشود .
    برایتان آرزوی شادی و سلامتی دارم.

  • امیر
    پاسخ

    در واقع دیدن صورت های مختلف (واقعیت های) یک حقیقت، مستقیما به تجربه شخصی افراد در زندگی گذشته دارد. این که باعث شود کسی واقعیت این عکس را نتیجه دلخوری یک بحث ساده تعریف کند و دیگری، لو رفتن یک خیانت موید همین مطلب است.

    در واقع با استفاده از همین نکته در جهت معکوس، تصحیح آگاهانه تجربیات ذهنی، می تواند تفکراتمان را در مواجهه با وقایع بهبود بخشد.

    ممنون از شما

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر دقیقا هدف همین هست و این نوع روایت از یک رویداد می‌تونه ما رو به نوع تفکر خودمون آگاه کنه و بیشتر بفهمیم که برداشت ما از دنیای اطراف چیست و چطور این برداشت می‌تونه تغییر کنه.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر دقیقا هدف همین هست و این نوع روایت از یک رویداد می‌تونه ما رو به نوع تفکر خودمون آگاه کنه و بیشتر بفهمیم که برداشت ما از دنیای اطراف چیست و چطور این برداشت می‌تونه تغییر کنه.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @پرهام به موضع واقعیت و حقیقت که نوشتی زیاد فکر کردم. مسئله اینه که ما حقیقت رو با واقعیتی که تعریف می‌کنیم می‌سازیم. در واقع همون واقیعت می‌شه حقیقت زندگی ما. از یک نگاه چیزی که می‌گی کاملا درسته، از نگاه مشاوره‌ی فردی اگر به موضوع نگاه کنیم، روایت‌ها می‌شن حقیقت زندگی آدم‌ها. در هر صورت کلمه‌اش هرچیزی که باشه هر دو داریم به یک موضوع واحد اشاره می‌کنیم.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر به تکته‌ی خیلی خوبی اشاره کردید. حتما در این مورد خواهم نوشت. به‌نظر میاد که شما در این زمینه تجربه دارید و خوشحال می‌شم که از تجربه شما در قالب متن یا… هم در این موضوع استفاده کنم.

  • امیر
    پاسخ

    @امیر مهرانی
    ممنونم امیر جان از توجهی که کردید . به نظرم آگاه شدن از زندگی در لحظه حال آگاهی است که در دنیا هر روز اهمیت بیشتری پیدا میکند و چیزهای بسیار ارزشمندی مانند شادی و سرور واقعی را به زندگیمان هدیه می آورد. و خود نیز چند وقتیست در حال تجربه ، تمرین و پرورش آن هستم شرحی از تجربه و مهمتر از آن منابع آموزش و آموزگاران این زمینه را برایتان ایمیل میکنم . با آرزوی بهترین ها.

  • امیر
    پاسخ

    @امیر مهرانی
    ممنونم امیر جان از توجهی که کردید . به نظرم آگاه شدن از زندگی در لحظه حال آگاهی است که در دنیا هر روز اهمیت بیشتری پیدا میکند و چیزهای بسیار ارزشمندی مانند شادی و سرور واقعی را به زندگیمان هدیه می آورد. و خود نیز چند وقتیست در حال تجربه ، تمرین و پرورش آن هستم شرحی از تجربه و مهمتر از آن منابع آموزش و آموزگاران این زمینه را برایتان ایمیل میکنم . با آرزوی بهترین ها.

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @امیر بسیار عالی. حتما منتظر ایمیل هستم و امیدوارم در این زمینه فرصت گپ و گفت داشته باشیم. کاملا موافق هستم با اهمیت این موضوع در دنیا و به همین دلیل هست که بحث Mindfulness خیلی جدی در دنیا مطرح شده.

Leave a Comment