ذهنیت بی‌ذهنی

داشتم برای یک برنامه‌ آموزشی کتاب Presentation Zen رو مرور می‌کردم که به این عبارت برخورد کردم:

زمانی‌که شمشیرزن ذهنش خالی می‌شود، هیچ احساسی که در ترس ریشه داشته باشد وجود نخواهد داشت و هیچ فکری در مورد پیروزی یا شکست و یا حتی استفاده از شمشیر در ذهن نخواهد بود. در این موقعیت، مرد و شمشیر تبدیل به ابزاری در دست ناخودآگاه می‌شوند و این ناخودآگاه است که به جادوی خلاقیت می‌رسد. در چنین موقعیتی است که شمشیربازی تبدیل به یک هنر می‌شود.

این عبارت را در موقعیت کاری خود معادل‌سازی کنید. چنین عبارتی برای شما چه معنایی دارد؟

پی‌نوشت: تصویر مربوط به فیلم آخرین سامورایی است.

نمایش 7 دیدگاه
  • صابر
    پاسخ

    رنگی که به هر چی بکشی زلال میشه و طراوت میگیره عشقه.

    هر کسی عاشق کارش باشه هر چقدر هم که در مقایسه با دیگران به لحاظ شاخص هایی مثل آی کیو و غیره پایین باشه موفق میشه.

    برای همین موفقیت با آدم های لزوما با هوش مغزی بالا نیست.

    همه ی موفقیت ها برای آدم هاییه که عاشق کارشون هستند.

    هر کاری و هر چیز دیگه ای هم همینطوره

    خدا هم که انسان رو خلق کرد.. بعد از گوشت و پوست و غیره… از عشق دمید. تا انسان شد اشرف مخلوقات.

    ما هم هر چه می آفرینیم باید درش از عشق و جوهره ی عشق اثری باشه که هر کی به اثر ما نگاه می کنه لذت ببره مثل این وبلاگ و نوشته هاش.

    مثل خیلی چیزا. این همون فرقیه که بین نماز حضرت علی و ماهاس. اون با عشق و علاقه ی بینهایت به معبود مینگرد و ما مگر خدایی هم احساس می کنیم؟

    همون فرقی که بین بسیاری از آلبوم های موسیقی هست و و میبینی در دیگران نیست.

    چرا آلبوم ستاره های سربی برای همه خاطره انگیزه چون محصول عشقه.

    و جز این نیست که آثار هنری شکل میگیره.

    هر هنری میخواد باشه باشه. هنر خلق انسان یا هنر خلق هر محصول انسانی یا سینمای یا موسیقی یا …

    حتی المیزان که تفسیر قرآنه هم به نظر من یه هنر عظیم از تشعشع عشق یک انسان موفقه.

    هر چیزی. نمی دونم شاید با من موافق باشید یا نه ولی من فقط نظرم رو گفتم. عزیزان.

  • حسین زارعی
    پاسخ

    100 درصد موافقم. چون پاک کردن پیش فرض ها از ذعن باعث میشه بتونیم نورون های مغزیمان را به جهات مختلفی حرکت دهیم

  • میرتوحید
    پاسخ

  • محمد رضا حق پرست
    پاسخ

    از شیشه بی می، می بی شیشه طلب کن
    حق را زدل خالی از اندیشه طلب کن
    تا جائی که خوانده ام توقف ذهن وجه مشترک ( و شاید تنها وجه مشترک) تمامی مکاتب عرفانی است.

  • صابر
    پاسخ

    @محمد رضا حق پرست
    البته منظور از توقف ذهن خالی کردن از نویز ها و مزاحمت هاست و نه از همه چیز ها. خب بالاخره این ذهن اگر نباشه که به جایی نمیرسیم. باید تصفیه کن خوبی بشیم. که تمرین میخواد. اگه بتونیم موسیقی خوب گوش بدیم. فیلم خوب ببینیم. کتاب خوب بخونیم. مطلب خوب بنویسیم. با دوستای خوب در تماس باشیم. با وبلاگای خوب حتی. بله همه ی اینا اثر مستقیم داره.

  • محمد جعفری
    پاسخ

    غرق شدن در کار!
    وقتی عادت ها مغز رو از فکر کردن به جزئیات تکراری رها می کنن. تازه روح می تونه قدرتش رو نشون بده.

    یک استادی داشتیم سال آخر بهمان hTML درس می داد تا آن موقع هرکسی چیزی از HTML می دانست ولی استاد بر انجام تمرین عملی تاکید می کرد. می گفتیم بلدیم! می گفت می دانم می خواهم انگشتانتان هم HTML یاد بگیرد.

  • مرتضی
    پاسخ

    یک گفته ژاپنی هست که میگه:
    ذهنت رو تا آنجا که میتونی خالی کن؛ تا بتونی کشف کنی رموز دنیا رو.

یک نظر بدهید