احساسهای ما تحت تاثیر محرکهای بیرونی تغییر میکنند. دیدن یک تصویر٬ شنیدن یک موسیقی٬ گفتگو با شخصی خاص و … باعث میشود در ما احساسهای مختلفی شکل بگیرد. خاطرم هست دوست عزیزم سامان عطاریان سر یکی از کلاسهایش گفت باید ورودیها را کنترل کرد. چیزی که ما به خورد فکر و احساس خودمان میدهیم مثل غذایی است که خوردنش مفید یا مضر میتواند باشد. مثلا شروع صبح با خواندن یک خبر ناراحت کننده میتواند احساس ما در کل روز را تحت تاثیر قرار دهد.
الوین تافلر در کتاب ثروت انقلابی یکی از چالشهای عصر فعلی را میزان و سرعت ورودیهایی میداند که به مغز ما وارد میشود و توضیح میدهد که ما در مواجهه با این حجم از اطلاعات ناتوان میشویم و کمکم قدرت تفکر خود را از دست میدهیم. در واقع ما گرفتار هیجان دریافت ورودیها میشویم و هرچقدر دل به موجهای این ورودیها میدهیم بیشتر گرفتار همین هیجان میشویم. چند وقت پیش خیلی جدی تصمیم گرفتم ورودیهایم را کنترل کنم. ابتدا هم از لیست سایتهایی که آنها را دنبال میکردم شروع کردم. شاید از بین نزدیک به هزار سایت و منبع اطلاعاتی تنها ۴۰ یا ۵۰ سایت باقی ماند که آن هم هفتگی به آنها سر میزنم. همینطور عادت حضور مداوم در توییتر و فیسبوک را هم سعی کردم تغییر دهم. مشکل من با تایملاینها این است که چیزهایی را به تو میدهند که نمیخواهی. بنابراین همین باعث شد در لیست افراد و صفحاتی که دنبال میکردن بازنگری کنم.
این ورودیها خیلی جدی شامل آدمها هم میشود. بعضی از افراد ورودیهای مضری به ما میدهند. هر روز غر میزنند٬ هر روز درباره ریسکها و تهدیدها صحبت میکنند و در دنیای آنها همه چیز تیره و تاریک است. واقعیت این است که هرچه را که جستجو کنی همان را میابی. شکل دنیای ما براساس چیزهایی است که میگردیم که پیدایشان کنیم و نگهشان میداریم.
زمانی بود که روزنامه حوادث چاپ میشد و اتفاقا خیلی هم پرفروش بود. تقریبا دست هرکسی روزنامه حوادث را میدیدی و در هر جمعی که مینشستی صحبت از حوادث اتفاق شرح داده شده در روزنامه بود. ذهن ما قابلیت تعمیم دادن بالایی دارد و به همین دلیل با خواندن داستان حوادث خیلی زود نتیجهگیری میکند که تمام شهر پر از خطر و ریسک و تهدید است. ریسکها و تهدیدها همواره وجود دارند. اما اگر صرفا به ریسکها و تهدیدها توجه کنیم فکر میکنم زندگی چیزی جز عذاب نباشد. همیشه دنبال کردن رویدادهای هیجانی٬ حوادث و اتفاقهای ناگوار جذابیت بالایی دارد. مثل تماشای صحنه دعوا یا تصادف است که کنجکاوی به عملکرد حداکثری خود میرسد. اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا ما نیاز به این کنجکاوی داریم؟ آیا نیاز داریم هر روز دنبال اخبار حوادث و مرور اتفاقات و خاطرات بد و ناگوار باشیم؟
اینبار اگر حال و احوالتان خوب نبود به ورودیهاتان توجه کنید. ببینید چه چیزهایی به خورد خود دادهاید که حال و احوالتان را تغییر داده. آیا عادتی هست که بتوانید تغییر دهید و کیفیت روزهای خود را بالاتر ببرید؟
آیا لازم است از یادگرفتن چیزهایی که الان نیاز ندارید دست بکشید؟ مثلا کدام منابع اطالاعاتی هست که اگر آنها را حذف کنید زمان بیشتری را آزاد میکنید؟ با زمان آزاد شده چه خواهید کرد؟
همانطور که برای خورد و خوراکمون به رژیم درست نیاز داریم٬ برای دریافت اطلاعات هم به چنین رژیمی نیازمندیم.
هر لحظه ی زندگیم بر پایه ی آگاهیم از آنچه در گذشته دریافت کردم شکل گرفته. مدتیه مواظب ورودی هام هستم چون دریافتی هام اندیشه هام رو شکل میدن.تنها ورودیم در این چند ماه سایت شما بوده و نمیتونید تصور کنید چقدر همه چیز رو به بهبوده. گر بود اندیشه ات گل گلشنی ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی. ممنون که اینجا گلستانه.
باعث افتخاره واقعا شنیدن همچین حرفی. خوشحالم که مفید بوده و سپاس از محبتت.
خیلی خوب و. بجا بود واقعا نیاز داشتم به خوندن همچین مطلبی!
چند ماه پیش یکی از دوستان با من تماس گرفت و از من خواست که کمکش کنم تا صبحها زودتر بیدار بشود تا بتواند برای امتحان مهمی که سه ماه فرصت داشت ، بیشتر مطالعه کند .
در تحلیل اولیه به این نتیجه رسیدم که ایشان اصلا لزومی نداشت که زودتر بیدار شود ، بلکه لازم داشت ورودی های اضافه را حذف کند تا وقت بیشتری داشته باشد.
در مرحله اول از او خواستم استفاده از شبکه های اجتماعی و مشاهده تلویزیون و تماسهای اضافی با دوستانش را قطع کند .
و در مرحله دوم به موضوع سحرخیزی بپردازد .
با کنترل ورودی ها ما می توانیم بسیاری از اتفاقات زندگی را کنترل کنیم که یکی از این موارد وقتمان است .
وقت و زمانی که با خیلی از ورودی های اضافی به هدر می رود و کافی است که چند تا از این ورودی ها را حذف کنیم تا وقت بیشتری پیدا کنیم .
قطعا ورودیهای ما با زمان نسبت مستقیم داره.
واقعا یه وقتایی نیاز داریم قاطعانه دروازه های جسم و ذهنمون رو روی ورودی ها ببندیم . سخته مثل روزه داری. ولی بعدش یه پالایشی رو جسم و ذهن اتفاق میافته که باعث خلاقیت میشه و آگاهی بالا میره .
واقعا یه وقتایی لازمه دروازه های ذهنی و جسمیمون رو روی بعضی ورودیها ببندیم. سخته مثل روزه داریه. ولی بعدش یه لذت بعد پالایش نتیجه ای داره مثل خلاقیت مثل آگاهی.
من فکر کردم فرستاده نشده دو بار فرستادم ببخشید
واقعا مطلب مفید و به جایی بود مخصوصا تو این عصر انفجار اطلاعات. ممنونم ازتون. منم خیلی به این موضوع فکر می کنم که چه ورودی های روی فکرم تاثیر منفی داره و اونا رو حذف می کنم.مثلا یه مدت بود که متوجه شدم که هیچ ضرورتی نداره آهنگ های غمگین گوش بدم و این بخشو از زندگیم حذف کردم. و الان هم به ورودی هایی فکر می کنم که در حال حاضر نیاز ندارم.
خیلی عالی و چقدر خوب میشه بعد از یه مدت تجربتون رو به اشتراک بذارید.
با سلام
ما با تغییر در ورودیهایمان اینده خود را می سازیم ما می بایست ورودیهایی را ازجمله تلویزیون,شبکه های اجتماعی، روزنامه و اخبار ها … را کنترل کرده و با تزریق افکار مثبت در ورودی و سپس پردازش ان توسط سیستم مغز، در نهایت یک خروجی مشابه با جنس ورودی را دریافت خواهیم کرد ما می بایست توجه خود را از مسائل منفی و شرایط نامطلوب تغییر داده و به سمت مسائل مثبت در زندگی خود متمرکز کنیم و در حقیقت با تمرکز و توجه به خواسته هایمان، مجالی برای توجه به ناخواسته بوجود نیاوریم و این یک قانون است که به هر چیزی توجه کنید همان را به زندگیتان دعوت می کنید و سبب گسترش ان می شویم مثلا افرادی که مدام در مورد فقر و کمبود پول صحبت می کنند اگر زندگی این افراد را مشاهده کنید اغلب همان شرایطی را دارند که در مورد ان صحبت می کنند و در حقیقت براحتی قابل پیش بینی است که زندگی اینده این فرد چگونه خواهد بود ما بر اساس فرکانسسهای که در حال حاضر به کائنات ارسال می کنیم اینده خود را رقم میزنیم و به این خاطر است پیش بینی وضعیت مالی افراد در اینده، کاری دشوار نیست-
شاد و پیروز باشید
سپاس از کامنت
با سلام
حدود 3 ماه پیش بود که تصمیم گرفتم از امواج منفی زندگیم دوری کنم و این کار با ترک دو مورد مهم شروع کردم ، اول عدم تماشای ماهواره و بعد از مدتی به صورت کامل تلویزیون را کنار گذاشتم ، در ابتدای امر فکر می کردم کاری خوبی نیست ولی هر چه از این موضوع می گذرد می فهمم تصمیم بسیار سودمندی را گرفتم
بابت مطالب بسیار زیبا و ارزشمندتان ممنونم
شاد و موفق سبز باشید
چقدر جالب حسین. تو چندمین نفری هستی که شناختم و عادت تلویزیون دیدن رو ترک کرده و خوشحاله.
سلام
من سه سال پیش هر روز تیتر اول روزنامه ها را بصورت آنلاین می خوندم. بعد یه مدت احساس کردم ذهنم داره بیشتر درگیر چیز های منفی میشه. وقتی گذاشتم کنار احساس بهتری داشتم.
چون اخبار مهم بصورت دهان به دهان منتقل میشه بنابراین نیازی به صرف زمان و انرژی زیاد نداره.
در مورد شبکه های اجتماعی هم هر از گاهی و وقتی خودم قصد داشتم می رم سراغشون. اینطوری احساس می کنم که من هستم که از شبکه های اجتماعی استفاده می کنم…
مقاومت در برابر شبکههای اجتماعی هم در نوع خودش توانایی خاصی میتونه باشه.
سلام وفتتون بخیر
خداروشکرمن چندسال هست ورودیها روکنترل می کنم مخصوصااخبارروتلویزیون روکه اززندگیم حذف کردم واین تونسته به مثبت اندیشی من کمک کنه
واقعامتن عالی بودمتشکرم
ممنون که خوندید