ابر کلمات ابزاری برای خود مرورگری

چند وقتی است که در توییتر کاربر matfaust ابر کلمات کاربران را استخراج می‌کند و در اختیار آنها می‌گذارد. مواجه شدن با کلمات تکراری خودمان تجربه جالبی است. وقتی می‌خواستم ابر کلمات خودم را ببینم [...]

ویروس کرونا: سطحی تازه از آگاهی

ویروس کرونا و بلاتکلیفی ما کرونا عادل است. موقعیت آدم‌ها برایش فرقی نمی‌کند و سراغ همه می‌رود! مغازه‌دار محل ما امروز با ظهور کرونا با شرایطی روبرو شده‌ایم که معمولا قصه‌اش را در کتاب‌های تاریخ [...]

(۹) آن تصمیم مهمی که نمی‌گیری

چند سال پیش دچار یک بحران شدم و فکر کردم برای این‌که سنگ‌هام رو با خودم وا بکنم نیاز دارم تا از آدم و عالم دل بکنم و یک گوشه‌ی عزلت پیدا کنم. هر از گاهی آدم نیاز داره سنگ‌هاش رو با خودش وا بکنه و [...]

(۸) شرق پنجشنبه

ساعت از ۱۱ شب گذشته بود. در سکوت رانندگی می‌کردم. نفس کشیدن مریم بخاطر بارداری سخت بود و بعد از مهمانی کسل شده بود. من در آستانه‌ی پدر شدن هستم و این پدیده را از حالات فیزیکی مریم درک می‌کنم. به [...]

برای روزهای پس از شکست

پس از سال‌ها دوباره فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهارساخته کیم کی دوک را دیدم. چیزی از فیلم خاطرم نبود. فقط یادم بود داستان فیلم در معبدی وسط یک دریاچه پیش می‌رود. یادم بود آن زمان که فیلم [...]

چالش‌های پیش‌روی منابع‌انسانی در شرایط ابهام اقتصادی و چند راه‌کار

ندر جلساتی که از ابتدای سال ۹۷ شرکت کرده‌ام یک دغدغه‌ی جدی از سمت مدیران مطرح شده و آن موضوع جذب نیرو است. این نگرانی البته در سال‌های قبل هم وجود داشته و موضوع تازه‌ای نیست اما به‌نظر می‌رسد سطح [...]

(۶) رویای گونتا بودن

اولین بار گونتا را در خانه‌ی خاله‌ام دیدم. برای تعطیلات عاشورا همه آنجا جمع شده بودیم و خانه‌شان در محلی بود که رفت و آمد دسته‌های عزاداری زیاد بود و اغلب اقوام آنجا جمع می‌شدند تا مراسم را تماشا [...]

کوله‌پشتی من برای سال ۹۷

برای این‌که با کوله‌پشتی ۹۷ آشنا بشید این لینک را ببینید. قبل از این‌که بخوام این مطلب رو شروع کنم، در چند خط قصد دارم که درباره‌ی چرایی مهم بودن مرور خود به این شیوه (پرسش‌های کوله‌پشتی) بنویسم. [...]

کوله‌پشتی ۹۷

همه‌ی ما همواره در طول روزهای زندگی کوله‌پشتی نامرئی را حمل می‌کنیم که به‌واسطه تجربیات و اتفاق‌هایی که برایمان رخ می‌دهد این کوله را پر و خالی می‌کنیم. مقاطعی در زندگی هست که باید به [...]

(۵) عادت شکست خوردن

بچه که بودم شب‌ها موقع خواب عادت داشتم به رویا پردازی. براساس اتفاق‌های روز و بسته به این‌که چه چیزی هیجان زده‌ام کرده بود، در ذهنم خیال‌پردازی می‌کردم که صبح روز بعد که از خواب بیدار می‌شوم چه [...]

(۴) عمو دیوید و عمو راجر

این نوشته بخشی از کتاب مرورگر است. در دوره‌ی دبیرستان رفیقی داشتم که اسمش اشکان بود. تا آن موقع که زندگی کرده بودم، اشکان متفاوت‌ترین آدمی بود که در زندگی‌ام دیده بودم. آن زمان که ما هرکدام در [...]

(۳) یک کلمه ناگهانی برای تمام دنیا

این نوشته بخشی از کتاب مرورگر است. از خودم می‌پرسم در زندگی‌ام چندبار ممکن است در لحظه تصمیم بگیرم و کاری را انجام بدهم؟ شاید تا اینجای زندگی‌ام به‌اندازه‌ی انگشتان یک دست چنین رویکردی نداشته‌ام [...]

(۲) جام جهانی

این نوشته بخشی از کتاب مرورگر است. به فوتبال علاقه‌ی زیادی دارم. برای آدمی مثل من که همیشه ذهنش درگیر موضوعی هست، بعضی کارها حکم رهایی از زنجیره افکار را دارد. حالا اگر درون‌گرا باشی و پتانسیل در [...]