مدیریت میمون (Monkey Management)

بله درسته! در نهایت شما مدیر هستید و به عنوان یک مدیر وظایف زیادی به عهده شماست. احتمالا به عنوان یک مدیر تصور می کنید که یکی از وظایف شما حل مشکلات افراد تحت هدایتتان است. یک مدیر خوش برخورد که همیشه و بدون محدودیت پاسخگو است. یک مدیر مهربان که مشکلات افراد را درک می کند و خودش حاضر می شود مسئولیت کارها را به عهده بگیرد تا نفر مذکور بتواند برود و گرفتاریش را رفع و رجوع کند. اوه خدای من! نگیید که شما همچین کاری کردید. البته بین خودمون بمونه من این کار را کردم و باعث  شد از همه کارهایی که به عهده ام بود صرف نظر کنم یا زمان بیشتری را به کار با استرس زیاد اختصاص دهم و مسئولیتی که پذیرفته ام را به سرانجام برسانم.

احتمالا این اتفاق برای مدیرای IT بیشتر پیش میاد چراکه همونطور که در مطلب قبل توضیح دادم، این دسته از مدیران اغلب از توانایی فنی بالایی برخوردار هستند و اعضای تیم در مواجهه با مشکلات فنی مدام در اتاق مدیر را می زنند  و مدیر به سادگی از مدیر تبدیل خواهد شد به نیروی پشتیبان.

اما در چنین شرایطی چه کاری باید انجام داد؟  در اتاق را بست و به هیچ کس جواب نداد؟ باید طوری رفتار کرد که دیگران جرات سوال پرسیدن و برقراری ارتباط را نداشته باشند؟ البته مدیر خوب باید رابطه ای صمیمی با پرسنلش برقرار کند اما باز هم تاکید می کنم که این به معنی پذیرفتن مسئولیت کارهای افراد نیست.

مفهموم مدیریت میمون اولین بار در سال 1974 در دانشگاه هاروارد پایه ریزی شد. در آن سال ویلیام آنکن و دونالد واس در مقاله ای با نام: “چه کسی میمون دارد؟” سازمانی را شبیه سازی کردند که پرسنلش کارها و مشکلات (میمونها به مشکلات افراد در سازمان تشبیه شده اند) را به دوش مدیر می انداختند و بر مبنای آن اقدام به ارائه راه حلی کردند که مدیر بتواند خود را از این شرایط خلاص کند. مدیریت میمونها مفهومی ساده دارد:

در طول زمانی که به تو کمک می کنم مشکل تو مشکل من نخواهد بود. در آن لحظه که مشکل تو از آن من شود تو مشکلی نخواهی داشت. من نمی توانم به کسی که مشکلی ندارد کمک کنم. تو می توانی در زمانهای مشخص درباره مشکلت با من گفتگو کنی. آنگاه فکرهایمان را روی هم می گذاریم. قدم بعدی را مشخص و مسئولیت آن را تعیین می کنیم.

شش قانون زیر به شما کمک خواهد کرد تا میمونها را به خوبی مدیریت نمایید:

1. میمونها یا باید تغذیعه شوند یا از سر راه کنار روند. هیچ کس از میمونهای گرسنه که مدام جیغ می کشند و همه جا را بهم می ریزند خوشش نمیاد. میمونها (مشکلات) باید در زمانهای مشخص تغذیه شوند (مسئله مطرح شده را باید در زمانهای مشخص پیگیری کرد) و اگر می  توان آنها را از سر راه برداشت (مشکل به سرعت حل می شود) دیگر نیازی به تغذیه مداوم نخواهد بود.

2. زمان تغذیه بعدی هر میمون باید مشخص باشد. بعد از اولین جلسه مدیر باید زمانی دیگر را تعیین کند تا از شرایط مسئله مطلع گردد و اگر لازم است مجددا برای قدم بعدی برنامه ریزی کند.

3. تعداد میمونها همیشه باید از ماکزیمم میمونی که مدیر می تواند تحمل کند کمتر باشد. این تعداد همیشه باید محدود باشد و بهتر است جلسات مربوطه ظرف 15 دقیقه خاتمه یابد.

4. تنها با قرار ملاقات قبلی باید به میمونها رسیدگی کرد. اینکه اجازه دهید افراد به راحتی مسائل را مطرح کنند شانس پریدن میمون از شانه آنها به شانه شما را افزایش خواهد داد. با این کار می توان افراد را در یافتن راه حل هدایت نمود و گزارش عملکرد آنها را دریافت کرد.

5. قرار تغذیه میمونها می تواند تغییر کند اما هرگز نباید رها شود. ممکن است به هر دلیل لازم شود تا قرارهای قبلی جابجا شود اما هیچگاه میمون را به حال خود رها نکنید و همیشه ردش را دنبال کنید.

6. به میمونها با کلمات نوشته شده غذا ندهید. استفاده از ایمیل یا نامه برای غذا دادن به میمونها باعث می شود تا آنها به شما پاسخ دهند و منتظر جواب بمانند و این به معنی افزایش حجم کار شما و در اختیار گرفتن میمون خواهد بود. همیشه بصورت حضوری یا تلفنی صحبت کنید

 

قبول دارم که ممکن است شرایطی پیش آید که نیاز به صرف زمان بیشتر یا حتی لازم به اقدامی عملی از طرف مدیر باشد . همیشه شرایط خاص وجود دارد و این دانش، تجربه و هنر مدیر خواهد بود که در شرایط خاص چگونه عکس العملی داشته باشد.

پی نوشت: در هر صورت کار کردن در هر نقش و رتبه ای بیتشر از اینکه کارکردن باشه یاد گرفتنه. همیشه باید تجربه کرد.

 

نمایش 6 دیدگاه
  • sad
    پاسخ

    ممنون.جالب بود

  • علی عظیمی
    پاسخ

    سلام خیلی ممنون از بابت لینک
    من هم لینک شما را در لینک دوستان گذاشتم
    http://it-business.blogfa.com/

  • احسان
    پاسخ

    خیلی عالی بود. ممنون

  • مهدی
    پاسخ

    ممنون جالب بود

  • علی
    پاسخ

    به موقع و خلاصه بود. خدا خیرتون بده

ترک بک ها
  • […] ذهنی اهداف خود را ترسیم کنید! نقشه ذهنی و کاربردهای آن مدیریت میمون (Monkey Management)   پی نوشت: درباره تمرکز جستجو کردم تا شاید در سایتها و […]

یک نظر بدهید