همیشه شروع کردن یک کار سختترین قسمت آن است. وقتی قرار است شروع به یک کار جدید کنید، ترسها و نگرانیها به سراغتان میآید و شما هر روز کار مورد نظر را به عقب میاندازید. برای این عقب انداختن کارها میتوان چند دلیل آورد.
1- موضوع مبهم است
خیلی وقتها برای کاری که میخواهیم انجام بدهیم فقط یک تصویر ذهنی داریم و کار مورد نظر بیشتر از یک رویا نیست. به همین دلیل همیشه در سردرگمی این موضوع گیر میکنیم که از کجا باید شروع کرد. مثلا وقتی راجع به این کاری که در ذهنمان است با کسی صحبت می کنیم کافی است طرف یک سوال کمی دقیق بپرسه تا جوابی برای پاسخ وجود نداشته باشه.
2- حجم کار
یکی از مشکلات شروع کردن کار برعکس مورد بالا آگاهی از حجم کار پیش روست. وقتی که بهخوبی میدانیم که قرار است با چه حجمی از کار روبرو بشویم، آن را به تاخیر میاندازیم. با خودمون میگیم حالا چه کاریه خودم رو درگیر کنم. همینجوری که الان هست خوبه دیگه!
3- ترس از شکست
همینطور که پیش میریم این ترسها قویتر میشوند. ترس از شکست یکی از بزرگترین موانعی است که همیشه سد راه بشریت بوده. خیلی وقتها برای اینکه مطمئن نیستیم که در کار مورد نظر موفق میشویم انجام آن را به تاخیر میاندازیم یا کلن از انجام کار صرف نظر میکنیم. در هر صورت باید دیکته نوشست تا غلطها معلوم بشه. نمیشه ریسک نکرد و اشتباه نکرد و برنده شد.
4- کمالگرایی
این مورد آخر که دیگه بیداد میکنه. در طول این سالهایی که کار کردم با تعداد بیشماری آدم برخورد کردم که همیشه آرزوی انجام کاری رو دارن ولی سالهاست که منتظرن تا شرایط مهیا بشه تا کارشون رو شروع کنن. خبر بد اینه که باید بگم اون شرایط عالی و بیعیب و نقصی که دنبالش هستید هرگز بهوجود نمیاد و روزی میرسه که تاسف میخورید که کاش فلان کار را کرده بودم.
Guy Kawasaki یکی از افراد شناخته شده دنیای وب کتابی داره با عنوان The Art of Start که برای کارآفرینها منبع خوبی است. یک نسخه سبک و رایگان با حجم 609 کیلوبایت از این کتاب هم وجود داره که میتونید از اینجا دانلود کنید.
مورد دیگهای هست که باعث میشه کارها را به تعویق بیاندازید؟
یک دلیل دیگر که شاید نوع خاصی از “ترس از شکست” باشد و برای من گاهی عامل بازدارنده بوده است، عدم اطمینان از همکاری در کارهای نیازمند به همکاری تیمی می باشد. من وقتی قرار کاری را شروع کنم یکی از فاکتورهایی که در ابتدا بررسی می کنم، نیاز به همکاری و احتمال عدم همکاری است!
البته مورد دیگری که در بعضی موارد باعث عدم شروع یک کار می شود، اجرای کارهایی که به انجام آنها اعتقادی نداری. کار رو ازت درخواست کردند، اما چون میدونی بی ثمر است کلا شروعش نمی کنی!
يه دليل ديگه هم ميتونه عدم علاقه به اون كاري باشه كه بايد انجام بشه. وقتي كاري از روي اجبار باشه آدم ناخوداگاه هي به تعويق مي اندازه.
5. ویروس تنبلی مزمن (این ویروس به صورت اتوماتیک در بدن فرد مستقر میشود و او را در خلسه ای زیبا از تنبلی فرو میبرد. دوره عمر این ویروس بین سه تا هفت روز است!)
عرض ادب…
تقریبا حدود مهر 88 شروع به انجام یک پروژه آموزش نرم افزار موبایل کردم و جهت این کار از همکاری دو نفر بهره بردم.. با توجه به تجربه من در زمینه موبایل و با توجه به قول ساپورت مالی کسی تصمیم گرفتم که شروع به این کار کنم.
هرچند اون موقع دانشجو بودم. دفتری رو اجاره کردم و آن دو نفر که هر دو خانم بودن “بدون اینکه خودم بالای سرشان حضور داشته باشم” را اونجا مشغول به کار کردم.
بعد از حدود سه ماه که درسم تمام شد برگشتم و کارم رو پی گرفتم…
تا حدود خرداد 89 که مجبور به کناره گیری از این کار شدم حدود سه و نیم میلیون خرج شد.
الان کار نیمه هواست … محتویات تا حدود هشتاد درصد رو آماده کردم و خودم هم تصمیم گرفتم فعلا توی علاء الدین مشغول به کار شوم تا در یه فرصت مناسب دوباره برگردم و تمامش کنم.
تاپیک های شما رو که می خونم انرژی می گیرم که ادامه بدهم اما همیشه بهونه ای برای عقب انداختنش دارم…
1. موضوع مبهم نیست.2. ترس از شکست ندارم.3.حجم کار زیاد نیست.4.کمال گرایی هم نیست.
ولی نمی دونم چطوری آغاز کنم در صورتی که کار می کنم به پول نیاز دارم.و فرصت ندارم دوباره به سمتش برم و کار را تمام کنم.
ممنون می شم اگر از حرفام چیزی سر در آوردید راهنمایی ام کنید.
با تشکر
@علیرضا
علی رضا به نظر من شما همین که کار رو شروع کردین 80 درصد راه رو رفتین و شجاعت بزرگی رو به خرج دادین.چون این روزها خیلی ها هستن که حرف میزنن و ایده میدن اما کو تا عمل کنن نمونه بارزشم خود من هستم.
شاید بی تجربگه اون موقع باعث شده این کار رو به تعویق بندازید.
یکی از دلایلشم شاید اینه که شما به اون نتیجه دلخواه نرسیدی.
مثال جالبی هست که یادم نمیاد کجا خوندمش اما میگه روزی عده ای معدنچی کار خودشون رو در یک معدن برای رسیدن به ذغال سنگ شروع میکنن.بیش از 50 متر از معدن رو میکنن و جلو میر اما به هیچی نمیرسن.و تصمیم میگیرن که اون معدن رو ترک کنن و همین کارو انجام هم میدن اما غافل از اینکه ذغال سنگ ها در یک قدمی اونها بوده و فقط کافی بود تا ضربه ای دیگه به دیواره معدن بزنن.
خیلی ها هم هستن که میگن اگه کاری رو شروع کردی حتما تمومش کن نمونه بارزشم برایان تریسی.
من که بهت پیشنهاد میکنم کارتو تموم کنی حتی اگه به اون نتیجه دلخواهت نرسیدی چون قطعا این تموم کردن باعث میشه که تموم کردن کارها رو یاد بگیری و سعی کنی خودت رو به هدفت برسونی.
ممنون
ببخش اگه بیادبی کردم و این پست رو دادم
با سلام
دوست عزیز چند سؤال دارم؛
آیا از شروع تا زمانی که کسب اولین درآمد مشخص شده؟
آیا نگرش کوتاه مدت و بلند مدت شما شفاف و مثبت هست؟
آیا افرادی که بر سر کار گذاشتید، تابع شما هستند یا خودشون را صاحب کار می دونند؟
اگر از بیرون نگاه کنید، مهمترین عامل باز دارنده برای شروع چه چیزی هست؟!
و در نهایت از زاویه ای دیگه به موضوع نگاه کنید که اگر دوست شما همین مسئله رو داشت به نظر شما باید چه قسمتی را حل می کرد تا سریع، با اشتیاق و ثابت قدم شروع کنه؟
اقای مهرانی این روزها دارم در بلاگم مینویسم خوشحال میشم نظرات شما رو هم راجع به نوشته هام داشته باشم
http://www.bebinim.com/kafshduzak/blogs/20/%D9%8A%D9%87%20%D8%A2%D8%AF%D9%85%20%D9%85%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%84%D9%8A
مرسی
اینم ادرس بلاگم
http://bit.ly/fh4CYr
خیلی خوب بود، به نظر من تمام مسایل مهم رو پوشش میده.
یه مسئله مشابه رو هم میشه بررسی کرد. این که آدم چقدر از انجام کار خسته میشه. برای من یکی از مهمترین مسایل همون ابهامه. وقتی دارم روی چیزی کار میکنم که صورت مسئلهش ابهام داره، خیلی بیشتر خسته میشم.
@صندوقک این 4 دلیل حتی برای کارهایی که به اونها هم علاقه داریم صدق میکنه. مثلن یک کار رو خیلی علاقه داریم که انجام بدیم و همیشه در آرزوهامون هست اما به دلیل کمال گرایی همیشه به تعویقش میندازیم.
@مهدی عرب عامری راجع به موضوع همکاری، این میتونه یکی از هزاران دلیل ترس از شکس باشه. برای هرکس یکی از این ترسها قوی تره. اما کاری که بهش اعتقاد نداری نکته جالبیه.
@علیرضا اتفاقن فکر میکنم موارد یک و دو یه جورایی وجود داره. وابستگی به شرایط امن همیشه پشتش یک ترس وجود داره. معمولن هم ریشه این ترس اینه که اگر نشه چی؟ در هر صورت برای این شرایط باید یک راه پیدا کنید چون همینجوری به نظر من کار کردن در علاءالدین و برنامه نویسی دو مسیر کاملن متفاوت هستن. این هم میتونه خودش یک عامل بازدارنده باشه.
فكر مشغول و اعصاب آسيب ديده
متن بسیار عالی بود!
یکی از زیر مجوعه های ترس از شکست اطمینان از شکست پروژه هست که شما داری ولی صاحب پروژه نداره!
یه مورد دیگه می تونه عدم تمایل یا اجبار باشه. مثلا از کارکردن با این روش خسته شده باشی و کارفرما هم حتما با آن روش می خواد و …
مورد چهارم یکی از مشکلات اصلی منه !
ممنون از بابت این کتاب خوبی که معرفی کردید. همین نسخه سبکش خیلی به کارم اومد.
موفق باشید همکار عزیز.
با سلام
آقای مهرانی یعنی به نظر شما کمال گرا بودن بده؟ یعنی انسان وقتی میخواد کاری بکنه نباید به دنبال کمال باشه؟به نظر شما آیا افراد موفق در تاریخ کمال گرا نبودن؟
این ها فقط سوال هست و امیدوارم جواب بدین و به معنی نفی حرف های شما نیست.
@محسن من در این مطلب صحبت از بد یا خوب بودن کمال گرا بودن نکردم. کمال گرایی وقتی تبدیل به وسواس شرایط عالی برای شروع میشه به عنوان یک عامل بازدارنده شناخته می شه. کمال گرایی احساس و قابلیتی است که آدم رو در زندگی پیش می بره و اگر کسی به این احساس اهمیت نده در زندگی دچار یکنواختی و روزمرگی میشه. همه آدمهای بزرگ کاری رو شروع کردن و بعد در جهت بهبود و گسترش کارشون اقدام کردن و هیچگاه منتظر نشدن تا ایده آل ترین شرایط شکل بگیره و کاری رو شروع کنن که اگر اینطور بود تبدیل به آدمهای بزرگ نمی شدن.
این مطلب که فرمودین عده ای در معدن زغال سنگ کار میکردن و در یک قدمی کار اونو ول کردن در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل… پیشنهاد می کنم که دوستان حتما این کتاب رو بخونن.. این کتاب برای روحیه گرفتن خیلی عالیه و انرژی خیلی زیادی به آدم می ده …
و شاید تنبلی …!
مطلب جامع بود.
به نظرم خواندن پست های امیر مهرانی یک روز بعد از انتشار بسیار مفید است دلیلش هم اینکه خواندن نظرات جالب دوستان متن رو تکمیل تر میکنه
شاد و سرزنده باشید.
@ساری گلین من از این نظرات خیلی زیاد یاد میگیرم و واقعا خوشحالم افرادی هستند که نظراتی میدهند که موضوعها رو کامل میکنه.
تنها یک راه برای همه اونها وجود داره و اون قانون 1 دقیقه هست که در روانشناسی تعریف شده . یعنی فقط 1 دقیقه از کارو انجام بدین روز اول بعد خود به خود ادم برای تمام کردنش برمیگرده همین
مهمترین مسئله در رابطه با موضوع دیوار ذهنی است. این دیوار به محض شروع حرکت شروع می شود . نمی شود و نمی توانم دیوار ذهنی است که باید شکسته شود.
حزکت را شروع کنید و ایمان و باور داشته باشید که می توانید.دیوارهای ذهنیتان را بشکنید و نمی توانم و نمی شود را از فرهنگ لغاتتان حذف کنید
گاهي اوقات هر جهار مورد تاثير داره وضعيت برات مبهمه اجازه ميدي تا مرور زمان وضعيت رو واضح تر كنه …حجم كار رو نميدوني يعني بعد از شروع با چه چيزهايي روبه رو ميشي …قطعا ترس از شكست هست…اين نوع كمالگرايي قطعا نشون ميده وضعيت حال نامطلوبه .نميشه از ترس اينكه در اينده با ممكنه با تاسف روبه رو شي خودتو با هر وضغيت تاسف باري تطبيق بدي !
آقا بخاطر کتاب ممنون
سلام
پایان نامه کارشناسی ارشدم رو یکساله میخوام انجام بدم
واحدام تموم شده هنوز شروعش نکردم
نه پروپوزال دادم که تصویب بشه
نه کاری کردم
هرروز به وبگردی میگذره
از شروع کردنش طفره میرم
لطفا راهنمائیم کنید
@mohsen به همین صورت خیلی سخته که بشه راهنمایی کرد. برای راهنمایی نیاز به عارضه یابی است.
سلام
به نظر میاد ذهنتون از این همه حجم کاری که شما از پایان دارید بهش نگاه می کنید، واهمه داره…!
یکی از تکنیکهای بسیار مؤثر برای این موضوع کالباسی یا تکه تکه کردن این پروژه به قسمت های بسیار کوچک هست، به طوری که به هر کدوم از این قسمت ها وقتی فکر می کنید حس راحتی و آسون بودنش در شما ایجاد بشه…
در کنار این تکنیک می تونید از کسی که پایان نامه اش رو تکمیل کرده کمک بگیرید و قدم به قدم کارها رو از ایشون بپرسید و انجام بدید، نکته اینه که فقط از قدم اول بخواید بهتون بگه و فقط روی انجام همون تمرکز کنید.
موفق و موید باشید…
با سلام . با آقای سامان کاملا موافقم.
برا اینکه فکر مشغول از همه بدتره. من دقیقا الان در این وضعیت هستم و اینکه اونقدر کار توی ذهنم دارم و حتی کوچکترین هاش رو انجام نمیدم.
دایم میگم حالا فردا انجام میدم.
مثلا به خاطر این هوای سرد میتونی کارهاتو جمع کنی بذاری تو یک روز انجام بدی. و …
و…
خلاصه که خیلی فکرم مشغوله و از طرفی به کارهام هم نمیرسم و این باعث میشه حس بدی بهم منتقل میشه
ممنون از معرفی کتاب