ایستوود در ۷۶ سالگی هنوز هم جذاب و با نفوذ به نظر می رسد. به گفته خودش کهولت در روند کار او هیچ تاثیری ندارد و او کماکان به ساخت فیلم فکر می کند.

شاید بتوان گفت که مهمترین جنبه تمایز ایستوود با دیگر کارگردانان برنده اسکار این باشد که او با صرف هزینه کم به این نقطه رسیده است. اما دو فیلم آخر او بر خلاف تجربه های قبلیش دو فیلم پر خرج درباره جنگ جهانی دوم و بطور اختصاص به نبرد ایووجیما می پردازد.

در بیشتر فیلمهای مربوط به جنگ جهانی، آلمانی ها حضوری پررنگ دارند اما در این دو فیلم اثری از آنها دیده نمی شود.

ایووجیما جزیره ای است که به عنوان آخرین نقطه دفاعی برای ژاپنی ها جهت جلوگیری از نفوذ به این کشور توسط آمریکاییها محسوب می شد. این نبرد، یکی از خونین ترین نبردهای جنگ جهانی دوم بوده است.

در این جنگ شش سرباز آمریکایی پرچم این کشور را بر فراز قله سوریباچی برافراشتند که یک عکاس با ثبت این لحظه یکی از تاثیرگذارترین لحظات را برای آمریکاییها به ارمغان آورد و باعث شد این عکس بعنوان سمبل پیروزی برای آمریکاییها شناخته شود تا آنجایی که هر در خانه هرآمریکایی پوستری از این عکس وجود داشت.

دولت آمریکا با استفاده از این شرایط و معرفی شش سرباز حاضر در عکس که تنها سه تن از آنها زنده بودند بعنوان قهرمانان جنگ، آنها را مجبور می نمود تا در در شهرهای مختلف به ترغیب مردم در پرداخت کمک مالی برای جنگ بپردازند.

این در شرایطی بود که سربازان مذکور هیچگاه علاقه ای به قهرمان بودن نداشتند و همیشه ترجیح می دادند در کنار دیگر سربازان که بدون افتخار و هیاهو می جنگیدند و کشته می شدند، بجنگند و بمیرند.

فیلم پرچمهای پدرانمان، داستان زندگی سه قهرمان است که از زمان اعزام به جنگ تا دوران بعد از جنگ و سرنوشتشان را در بر می گیرد.

این فیلم علاوه بر نمایش سوء استفاده سیاسی از افکار و احساسات مردم بوسیله معرفی قهرمانان، سعی می کند تا به شرایط سخت جنگ و شرایطی که برای افرادی که در جنگ حاضر نبوده اند و قابل درک نمی باشد را به نمایش بکشد.

از طرفی دیگر نامه هایی از ایووجیما بیینده را به طرف دیگر جنگ می کشاند و واقعه را از پشت خطوط نیروهای ژاپنی بررسی می کند.

در نبرد ایووجیما ژاپنی ها بسیار وحشی و بیرحم نمایش داده شده اند. صحنه های سلاخی سربازان آمریکایی توسط ژاپنی ها در فیلم پرچمهای پدرانمان نمایش داده شد. اما از طرف دیگر نامه های ایووجیما با استفاده از ابزار نامه به خصلت انسانی ژاپنی ها می پردازد و نمایش می دهد که آنها هم دارای دلبستگی های خانوادگی هستند. در ایووجیما کسی به فکر بازگشت نیست. فرمانده تاکید می کند که هر سرباز قبل از مرگ باید ده سرباز دشمن را از پا دربیاورد. همه خود را برای مقاومت تا سر حد مرگ آماده می کنند. اما یک سرباز می خواهد زنده بماند.

به واقع می توان گفت این فیلم سعی می کند تا خصایص انسانی را بر ایدئولوژی، تفکر سیاسی و قهرمان پروری دولتها غالب کند.

ایستوود با ساخت دو فیلم درباره یک موضوع سعی کرده تا دوباره به این موضوع همیشگی بپردازد که جنگ خواسته مردم عادی نیست و همیشه دولتها با تهییج و ترغیب، آنها را به جنگیدن وا می دارند. اگرچه به طور اختصاص درباره جنگ جهانی دوم عقیده دارد که اگر مردم آمریکا نمی جنگیدند اکنون به زبان دیگری سخن می گفتند اما در سخت ترین شرایط حتی خصلتهای انسانی می تواند بر اهدافی که از سوی سیاستمداران به مردم القا می شود، غلبه کند.

از نکات جالب توجه این دو فیلم مشارکت استیون اسپیلبرگ در نقش تهیه کننده با ایستوود بوده است. همچنین موسیقی فیلم پرچمهای پدریمان را خود ایستوود ساخته و موسیقی فیلم نامه هایی از ایووجیما را پسر ایستوود – کایل ایستوود – به همراه مایکل استیونس بر عهده داشته که بیشتر شهرتش در شهر نیویورک و بعنوان آهنگ ساز جاز می باشد.

امیر مهرانی