گزارشهای زیادی در حال منتشر شدن است که نشون میده شبکههای اجتماعی هر روز نقش پررنگتری را در سرونوشت کاری افراد بازی میکنند. در حال حاضر در دیگر کشورها بسیاری از مدیران وقتی روزمه کسی را بررسی میکنند، به فعالیتهای آن شخص در شبکههای اجتماعی نیز توجه میکنند و در واقع با گوگل کردن نام کاندیدا سعی میکنند اطلاعات بیشتری از اخلاق و روحیات او بهدست آورند. در ایران هم این اتفاق خواهد افتاد و در هر صورت این موج وارد ایران هم خواهد شد. کمااینکه این اتفاق تا حدی افتاده است.
از طرفی شبکههای اجتماعی هم باعث شدهاند که شخصی به دلیل انتشار محتوایی خاص از کار بر کنار شود و شغلش را از دست بدهد. مثلا نمونههایی بوده که شخص بعد از جروبحث کاری، در یک شبکه اجتماعی به رئیس خود توهین کرده و همین موضوع باعث شده که از کار برکنار شود. یا شخص تصاویری از خود در مهمانیها را منتشر کرده که شخصیت حرفهای او را زیر سوال برده است.
این موضوع هم کم کم وارد ایران میشود. و همانطور که اشاره کردم در حال حاضر هم این اتفاق افتاده. بسیاری از افراد شاغل شرایط کاری خود را توییت میکنن، یا در فیسبوک استتوس آپدیت میکنند و یا اصولا شخصیتی را از خود نشان میدهند که با شخصیت کاری آنها متفاوت است و حرفهایی را مطرح میکنند که در محیط کار قابل گفتن نیست. اگرچه افرادی که کار میکنند در شبکههای اجتماعی فعال هستند اما کمتر کارفرمایی است که وارد این شبکهها شده باشد یا بصورت جدی آنها را در نظر بگیرد.
حال سوال اینجاست که به نظر شما آیا باید یک کارشناس را بر اساس رفتارها و فعالیتهای او در شبکههای اجتماعی، در محیط کار مورد قضاوت قرار داد؟ آیا میتوان به این نتیجه رسید که شخصی که در شبکههای اجتماعی رفتاری متفاوت دارد ممکن است در محیط کار خود نیز شخص قابل اعتماد و قابل اتکایی نباشد؟ آیا شبکههای اجتماعی یک حریم خصوصی است و رفتار افراد در چنین فضایی ارتباطی به دیگران ندارد؟
——————————————————————————————————————————————————————-
دنبال متخصص میگردید؟ آگهی استخدام خود را اینجا منتشر کنید. برای کسب اطلاعات تماس بگیرید.
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
جواب مثبت یا منفی به این سوال در گرو پاسخ به این سوال که آیا اصولا زندگی مجازی شخص باید منطبق با واقعیت باشه یا نه؟
به نظر من که باید باشه.
از طرفی شخصی یا عمومی بودن شبکهی اجتماعی رو خود فرد تعیین میکنه.اینکه اطلاعات و فعالیتهای مجازیش در دسترس چه کسانی قرار بگیره یا نگیره!
به نظر من که دوگانگی در شخصیت حقیقی و مجازی،میتونه نشان از غیرقابل اعتماد بودن داشته باشه.
ممنون از پستتون 🙂
بسته به این است که از کدام زاویه دیده شود. برای یک کارمند/کارجو میتواند «نقض حریم خصوصی» تلقی شود. از دید کارفرما «بررسی و شناخت دقیقتر» و هرچه باشد رفتار فرد در شبکههای اجتماعی بخشی از شخصیت اوست گرجه معمولا افراد در شبکههای اجتماعی بسیار بیپردهتر عمل میکنند و در محیطهای فیزیکی بسیار بیشتر حرمت را نگه میدارند.
پیش از بررسی در شبکههای اجتماعی، گوگل کردن برای پیشینه افراد باب شده بود. چندی پیش هم مقالهای در مجله «گزیده مدیریت» به این مساله پرداخته بود.
فکر میکنم شبکههای اجتماعی در ایران یک پتانسیل دیگر هم دارند، تا چندی پیش پس از خواستگاری خانواده طرفین به «تحقیق» میپرداختند، احتمالا به زودی این تحقیق در شبکههای اجتماعی نیز صورت خواهد گرفت.
برای خود من تنها نگرانی در مورد شبکههای اجتماعی اتلاف وقت همکاران در محیط کاری در این شبکههاست.
همانطور كه بهتر از من ميداني محبوبيت شبكه هاي اجتماعي مانند فيسبوك،لينكدن و اوركات در بوجود آوردن شبكه مجازي از آدمهايي با هويت واقعي بود و لزوماً آدمهاي واقعي بايد در تطابق با هويت واقعي شان در زندگي روزمره ظاهر شوند والا مشكلات شخصيتي و هويتي دارند كه چه بهتر بعد از بررسي تناقضهاي آنان با رجوع به اين شبكه ها صاحبين مشاغل درك و تصميم بهتري براي انتخاب آنها در پيش رو داشته باشند!.
اگر افراد صاحب منصب و مديريت، ظرفيت و شهامت حضور در مناطق به شدت عملياتي(!) و انتقادي نظير فيسبوك را داشته باشند، فكر مي كنم چندان هم قابل انتقاد نخواهند بود! ضمنا نظرات افراد بسته به اينكه آيا گفتههاي خود را عمومي يا خصوصي منتشر مي كنند مي تواند جزئي از حريم خصوصي باشد وگرنه هر كسي خربزه مي خورد بايد تب لرزش هم بنشيند
متاسفانه در جامعه ما ترس از افشای بعضی اطلاعات که فرد تصور می کند ممکن است جان او را به خطر بیندازد باعث می شه که فرد زندگی مجازی و واقعی متفاوتی داشته باشه
من با افراد متفاوتی سرو کار داشتم که تو زندگی واقعی بی پروا سخن می گن ولی تو زندگی مجازی به دلیل اینکه فکر می کنند مطلبشو قابل ثبته و نمی تونند اون را رد کنند این دو گانگی بوجود میاد.
اگر در سازمانها تخصص و شایستگی مبنای جذب نیروی انسانی باشه شاید هیچوقت شخصیت اجتماعی شخص بررسی نشه و اهمیتی نداشته باشه . متاسفانه اینطور پیگیریها باعث میشه که آدما همیشه ماسک به صورت داشته باشن
این طور که به نظر میآید، شبکههای اجتماعی که از آنها نام میبرید به دو دسته تقسیم میشوند. در واقع وقتی شخصی را گوگل میکنیم به دو دسته نتایج میرسیم:
1. فعالیتهای حرفهای مثل وبلاگهای کاری، فرومهای حرفهای، شبکههایی چون LinkedIn، سوالات و جوابهایی که در شبکههای حرفهای و فقط در مورد مسائل حرفهای مطرح کرده مثل StackOverflow و از این قبیل.
2. فعالیتهای شخصی مثل پروفایلهای Facebook (فقط بخشهای غیر حرفهای) و این قبیل.
من به شخصه فقط به فعالیتهای دسته اول اهمیت میدهم و جایگاه خاصی برای آن قائلم و همین الان نیز اگر شخصی برایمان رزومه ارسال میکند ابتدا او را گوگل میکنم و در چنین شبکههایی دنبال او میگردم و برای مثال اگر دارای وب سایت یا وبلاگ حرفهای(از نوع شخصی) باشد برایم بسیار ارزشمند است. اما سرکشی به فعالیتهای دسته دوم اصلاً به نظرم اخلاقی نیست! البته به شخصه حضور در چنین شبکههایی آنهم به سبکی که معمولاً غیر حرفهای است را نمیپسندم.
اما در مورد قابل اعتماد بودن اشخاصی که شخصیتهای متفاوتی از خود نشان میدهند _جدا از اینکه دیدن پروفایلهای شخصی آنها درست است یا خیر_ به نظرم جواب در خود سوال است. مگر میتوان به یک فرد واحد که چند شخصیت دارد اعتماد کرد!؟
یک اصل بسیار خوبی در قانون اساسی ما وجود دارد به نام برائت. همه خوب هستند مگر خلاف آن ثابت شود. من ترجیح میدهم فکر کنم افراد خوبی در اطرافم هستند و آنها را برای مچ گیری مانیتور نکنم، اما اگر به هر طریقی ببینم که در محیطی دیگر (حتی مجازی یا الکترونیکی) شخصیتی متفاوت از خود نشان دادند ناخودآگاه ارزش ایشان برایم از بین خواهد رفت.
تا زمانی که محدود هستیم یا اطلاع و قدرت کافی نداریم بسیار محافظه کار و بسته رفتار میکنیم و اگر کمی به محیط تسلط پیدا کنیم یا محدودیتی در میان نباشد، رفتارهای افراطی پیش می گیریم و سعی در قدرت نمایی داریم.
البته به نظرم این ها نوعی تخلیه روحی و روانی نیز می تونه باشه چون وقتی فرد راهی برای ابراز و نمایش اطلاعات ، علایق ، مخالفت ، همخوانی و .. در محیط واقعی پیدا نمیکنه در چنین محیط هایی به دنبال اونهاست و رفتار های شبیه این شبکه ها رو در سکند لایف هم میشه دید. شخص بازیکن شبکه شخصیت انتخابیش با شخصیت واقعیش متفاوته چون تو دنیای واقعی قدرت و توانایی کمتری داره .
این نوع رفتارها به نظرم تاثیر کمی در محیط کاری داره و این موارد رو من جزو موارد خصوصی میدونم
و اگر کارفرمایی با استناد به این موارد بخواد شخصیت کاری طرف رو زیر سوال ببره نقض حریم خصوصی رو انجام داده، چون با این حساب همه باید رفتاری ماشینی داشته باشند .
اگر هیچکس توان و قدرت انتقاد یا ابراز علاقه نداشته باشه بودن در اون محیط دیکتاتوری هیچ ارزشی نداره حتی با ارائه بیشترین تسهیلات (مانند قفسی طلایی برای پرنده)
امروز اکثر سازمان های دنیا منشور اخلاقی یا سیاست مشخصی را برای پدیده های مختلف از جمله شبکه های اجتماعی در نظر گرفته اند. به عنوان مثال سی ان ان و سایر شبکه های ماهواره ای منشور خاصی برای فعالیت در شبکه های اجتماعی دارند. اما به طور کلی هر سازمان یا شرکتی باید یک استراتژی مشخص و مدون برای فعالیت در این عرصه داشته باشد. تا نه کارمندان سردرگم باشند و وقت تلف کنند و نه انرژی سازمانی هدر رود. بلکه می توان از این پتانسیل (شبکه های اجتماعی) در توسعه روندهای سازمانی بهره برد حال چگونه؟ به مطلبی دیگر نیاز دارد
باسلام من امروز با چارگون اشتا شدم من 13 سال پیش درصداوسیما مشغول به کار شدم طی این مدت کارهای مختلفی انجام دادم از طراحی صحنه تا اجرای کار دکور واز 4سال پیش به خاطر علاقه بعداز طی کردن دورههای اموزشی وارد دنیای تصویر شدم وپیشرفت چشمگیری در کارم حاصل شد اما متاسفانه با بروی کار امدن مدیرکل جدیدبه شدت به مشکل برخوردم خیلی سعی کردم باو ارتباط برقرار کنم نشد باوجوداینکه کارم ایراد فنی نداشته بهم میگه حق کار تصویر ندارم من حاضر به عقب نشینی نیستم واحتمال ذاره سال اینده بیکاربشم حالا این منو شما وچارگون اگه فکر میکنید میتونیدکاری برام انجام بدید خوشحال میشم برادر کوچک شما سهیل