آیا باید شرکت خودمان را داشته باشیم؟

خیلی وقتها پیش میاد که از خودم می پرسم آیا اینکه شرکت تاسیس کردم و خواستم که برای خودم کار کنم تصمیم درستی بوده یا نه؟ از خودم می پرسم آیا انجام اینکار ارزش تحمل این همه فشار را داشته یا نه؟

سوال امین محمودیان در گوگل ویو باعث شد تا این مطلب را بنویسم. موضوع تاسیس شرکت برای کسانی که در زمینه IT فعالیت می کنند شاید بیشتر از رشته های دیگه مطرح باشه چراکه با امکانات به نسبت کم هم می توان پروژه های نرم افزاری انجام داد و البته کسب توانایی فنی باعث می شه تا وسوسه تاسیس شرکت افزایش پیدا کند. اما موضوع شرکت داری ورای تواناییهای فنی و انجام پروژه هاست. نکات زیر مواردی است که به نظرم رسیده و برای کسانی مناسب است که تصمیم دارند که اکنون یا در آینده شرکت تاسیس کنند و باید آنها را مد نظر قرار دهند.

1– آیا شما کار آفرین هستید؟ این سوال را باید در ابتدای کار از خودتان بپرسید. منظورم از کارآفرینی آنچه که امروزه در جامعه با تعریف شده و برایش رشته دانشگاهی هم تشکیل شده نیست. کارآفرینی یک روحیه است. افراد کارآفرین همیشه برنامه های بلند مدت دارند و می توانند راه کارهای خلاقانه برای مسائل روزمره بدست آورند. افراد کارآفرین توانایی فعالیتها تیمی بالا دارند و می توانند افراد را در رسیدن به اهداف مورد نظر هدایت کنند.

2- آیا شما فروشنده خوبی هستید؟ برای تاسیس شرکت مهمتر از محصولات و خدماتش وجود مشتریان است. شما اگر یک لیست از مشتریان بالقوه داشته باشید و اگر فروشنده باشید هر چیزی را می توانید بفروشید. چه محصولات نرم افزاری باشد چه لوازم آرایشی و بهداشتی. توانایی فروش یک علم است که باید فراگرفته شود.

3- آیا شما با مفاهیم مدیریت مالی آشنا هستید؟ چقدر می توانید منابع مالی موجود را کنترل کنید؟ چطور می توانید متوجه شوید که در کار خود سود می کنید یا ضرر؟ داشتن دانش مالی در تصمیم گیری به شما کمک می کند. خرید یک میز با یک کامپیوتر شاید امری ساده باشد اما اگر با مفاهیم مدیریت مالی آشنا باشید می توانید تصمیم بگیرید که بهترین زمان و بهترین شیوه تهیه این ملزومات چه موقع و چگونه است.

4- آیا ارتباطات قوی دارید؟ طبیعی است که در بدو تاسیس یک شرکت مشتریان اولیه شما از دایره افرادی خواهند بود که با شما آشنایی دارند. پس هرچقدر این دایره ارتباطات قوی تر باشد امکان سپری کردن دوران اولیه شرکت داری آسان تر خواهد بود. (البته در کشور ما پس از طی دوران اولیه شرکت داری که دوران سختی است کماکان ارتباطات است که مسیر پیشرفت شرکت را باز می کند.)

5- چقدر در کار خود تجربه دارید؟ در فرهنگ کسب و کار سنتی ما اینطور است که شخصی که قرار است وارد بازار شود، فعالیت خود را از پایین ترین سطوح (پادویی) آغاز می کند. آشنایی با انواع تکنولوژی ها و حرفه ای بودن در کار یک بخش است. داشتن تجربه کار در شرایط گوناگون و آشنا شدن با چم و خم کار یک بخش دیگر. شرکت داری هم به همین گونه است. بهتر است مسیر مستقل شدن از پادویی شروع شود. تنها در این شرایط است که شما می توانید با آگاهی کامل مطلع شوید که خون چطور در رگهای شرکتتان می چرخد. عدم آگاهی از شرایط کار باعث می شود شرایط کار کارشناس را درک نکنید. حرف مشتری را نفهمید. نیاز بازار را اشتباه تشخیص دهید و در نهایت به این نتیجه برسید که شما فقط یک محل فیزیکی با یک عنوان در اختیار دارید و دیگر هیچ.

6- چند سالتان است؟ مسئله سن یک حقیقت است. مدیران و مشتریان علاقه دارند که با افراد جا افتاده کار کنند و بتوانند بصورت کاملا حرفه ای ارتباط برقرار کنند. معمولا قرار گرفتن یک مدیر عامل بسیار جوان در راس شرکت باعث می شود تا بخشی از اعتبار شرکت از بین برود. (البته این حرف همیشه صادق نیست اما می تواند موردی تاثیر گذار باشد.) به همین دلیل اگر زیر 30 سال هستید تاسیس شرکت را توصیه نمی کنم. هرچقدر که شما به عنوان یک کارشناس خبره جوان دارای اعتبار باشید، بعنوان یک مدیر عامل اعتبار نخواهید داشت. (باز هم تاکید می کنم که این نکته همیشه صادق نیست و افرادی هستند و یا کسب و کارهایی هستند که موضوع سن در آنها اهمیت چندانی ندارند.)

7- چقدر از رهبری و مدیریت می دانید؟ شرکت داری یعنی مدیریت کردن منابع. منابع مالی و انسانی. پس آگاهی از مفاهیم مدیریتی در بخشها و موضوعات مختلف یک الزام بی چون و چراست. اگر شما توان مدیریت نداشته باشید خیلی زود از صحنه شرکت خود حذف خواهید شد.

8- آیا شرایط اقتصادی را سنجیده اید؟ بدون شک شرایط تاسیس یک شرکت وابسته به شرایط اقتصادی است. عدم آگاهی از شرایط اقتصادی برای شروع کسب و کار جدید شما را با چالش جدی در پوشش هزینه های ثابت مواجه خواهد کرد. قبل از شروع کار باید بخوبی از شرایط اقتصادی جامعه آگاه شد.

واضح است که غیر از مواردی که من اینجا نوشته ام بسیار موارد دیگر هم وجود دارند که باید آنها را مد نظر داشت. فعلا همین ها به ذهنم آمد.

نمایش 7 دیدگاه
  • امین
    پاسخ

    خیلی ممنون از نوشته مفیدتون
    الان یه سوال برام پیش اومد اگه بخواید به سختی کار از یک تا ده نمره بدید، چند میدن؟
    منظورم از نظر استرس ها و فشار هاست(بعد از تاسیس شرکت)

  • raminmehrani
    پاسخ

    البته می توان یک نکته دیگر هم اضافه کرد و آن هم در اختیار داشتن نیرو انسانی توانا خصوصا در نقش مدیر پروژه.

  • امین
    پاسخ

    از نقاط مثبت هم بگید مثلا چه چیزهای بهتری از وقتی خودتون شرکت نداشتین بدست آوردین؟ برای روحیه می گم
    🙂

  • Amir Mehrani
    پاسخ

    من بهش نمره ده می دم و اگر به کارت علاقه نداشته باشی اصلا توان ادامه دادن نخواهی داشت

  • Amir Mehrani
    پاسخ

    نیروس انسانی همیشه جزو یکی از ریسکهای کاریه البته به نظر من

  • Amir Mehrani
    پاسخ

    این مواردی که من گفتم الزاما مثبت و منفی نیستند.

ترک بک ها

یک نظر بدهید