
Image credit: Techcrunch
اگر بلاگ Techcrunch را دنبال میکنید، احتمالا متوجه شده اید که AOL با قیمتی حدود 25 میلیون دلار طبق گفته منابع غیر رسمی این وبلاگ را خرید. خبر مربوط به این اتفاق را اینجا بخوانید. اما این ماجرا چرا برام جالب شد؟
مسئله اینجاست که Techcrunch از پربازدیدترین بلاگها در دنیا است و گفته میشه که گردش مالی سالیانه 10میلیون دلار دارد. از طرفی در مورد مدل کسب و کار این بلاگ با Kate گفتگوهایی هم داشته ام که میگفت یکی از منابع اصلی درآمدی Techcrunch برگزاری Eventها و سمینارهایی است که در آن افراد و شرکتهای شناخته شده شرکت میکنند.
چند وقتی است که بین وبلاگها بحث درآمدزایی مطرح شده است. بد نیست به روند Techcrunch نگاهی بیاندازیم و از اتفاقی که برای این بلاگ افتاده نکاتی را بخاطر بسپاریم:
1- تداوم: بدون شک یکی از دلایل موفقیت Techcrunch تداوم همیشگی آن بوده است. از سال 2005 که این وبلاگ شروع به کار کرده تا کنون همیشه خود را در صدر وبلاگهای تکنولوژی نگه داشته است.
2- بلاگ نویسی بعنوان کسب و کار: Micheal Arrington کسی که Techcrunch را راه اندازی کرده ابتدا آن را بعنوان یک وبلاگ شخصی ایجاد کرده اما خیلی زود آن را تبدیل به کسب و کار خود کرده و بعنوان شغل به وبلاگ نویسی نگاه کرده.
3- صبر: یک وبلاگ مثل Techcrunch بعد از 5 سال توسط یک غول رسانهای آنلاین به قیمتی خریده میشود که شاید در معاملات تکنولوژیک عدد بالایی نباشد اما برای رسیدن به همین نقطه 5 سال زمان لازم بوده.
4- تمرکز و گسترش: Techcrunch توانسته بر موضوعهای مرتبط یا Web2.0 تمرکز کنه وبعد به مرور موضوعهای تحت پوشش را گسترش بدهد. این بلاگ هیچ وقت درجا نزده و نگاهی کاملا حرفهای به کار خود داشته.
5- بلاگ تیمی: Techcrunch خیلی زود تبدیل شده به تیمی از نویسندگان. کاری در این سطح از عهده یک نفر برنمیآید و باید بمانند یک کار حرفهای افراد با تخصصها و مسئولیتهای مختلف این کسب و کار را بچرخانند.
6- قرار گرفتن در محل درست: Techcrunch در کشوری کارش را شروع کرده که تمام منابعی که از آن مینویسد در همان کشور متولد میشود. بنابراین نمیتوان از نقش موقعیت جغرافیایی در موفقیتش غافل شد.
مسئله درآمد زایی از بلاگ واقعا به سادگی گرفتن چند تبلیغ یا نوشتن سفارشی نیست. به نظرم موفقیت یک وبلاگ در درجه اول هدف دار نوشتن آن است. هدف دار نوشتن میتواند وبلاگ را به سمت موفقیت مالی هم ببرد. البته ما باید در اندازه خودمان انتظار داشته باشیم.
نکته دیگری که به ذهنم میرسه این موضوع است که من در مطلب کسب درآمد از بلاگ پیشنهاد خیلی سادهای داشتم که هیچ بازخوردی برایش دریافت نکردم. (البته غیر از بلاگ مایا). حداقل هیچ کس نگفت که پیشنهادت خوب نبوده و حتی هیچ کس مخالفت نکرد. مسئله اینجاست که ما میتونیم راجع به یک موضوع بحث راه بیاندازیم، انتقاد کنیم، به فرهنگمون گیر بدیم، اما صحبت که جدی میشه کم کم همه غیبمون میزنه. فکر کنم کم نباشن افرادی که خواستهاند یک حرکت و کارگروهی راه بیاندازند، برای شروع همراههای خوبی داشته اند اما دست آخر تنهایی شاید به خط پایان هم نرسیده باشند.
——————————————————————————————————————————————
در صفحه بپرسید؟ می توانید سوالات خود را در زمینه مطالبی که در بلاگ می نویسم مطرح کنید تا درباره آنها مطلب بنویسم.
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
بلاگ سازمانی خود را ثبت کنید تا در Thecoach.ir به خوانندگان جدید معرفی شود.
خدماتی را که می توانم ارائه بدهم مطالعه کنید و در صورت نیاز با من تماس بگیرید.
من متأسفانه از این دست آدم ها خیلی دیدم که برای شروع کلی آدم دور و برشون بود اما در نهایت موقعی که دیگه هیچکس دور و و برش نمونده خودشون رو شکست خورده میبینن. بزرگترین مشکل درمورد ما اینه که نمیتونیم تحت رهبری شخص دیگه کار کنیم یعنی فکر میکنیم داریم شأن خودمون رو پایین میاریم. البه مشکل از رهبری هم هست و اونم اینه که کسی که اینجور مواقع مدیریت افراد رو به عهده میگیره فکر میکنه باید از امتیازات بیشتری نسبت به اعضای گروه برخوردار باشه که این درست نیست و رهبر هم به اندازه بقیه باید عرق بریزه و مثل بقیه سهم ببره.
سلام. من مطلب جالبی در مورد وبلاگ های تیمی پیدا کردم و ترجمه کردم برای این سایت: http://myindustry.ir/entrepreneurship/952-article/66-income-blog.html
نمونه های وطنی هم مثل نارنجی وجود داره که حتماً تا به حال دیده اید.
من دقیقاً همین مسئله رو که شما میگید چندین بار تجربه کردم، آدمهایی که موقع شروع یک پروژه هستن دور و بر آدم بعد از اینکه بحث به سمت جدی تر شدن میره و قرار میشه که هر کسی مسئولیتی رو قبول بکنه کنار میکشند. نمیدونم چرا، البته باز هم بستگی به این داره که اون پروژه چقدر برای اونها پول ساز باشه و سود و منفعت داشته باشه.
@احمد بله نارنجی رو دیدم و به نظرم تنها بلاگیه که تونسته بصورت گروهی قوی ادامه بده.
@احمد بابت معرفی مطلب ممنون
من خودم به شخصه دل خوشی از کار تیمی ندارم چند وقت پیش یک کاری رو با 7 نفر شروع کردم که روزهای اول همه پر جنب و جوش فعالیت می کردن و همه در فکر رسیدن به جایگاه گوگل چند ماه که گذشت سربلند کردم دیدم خودم و لپ تاپم فقط موندیم.
جدای از مسائل حاشیه ای ، به نظر من بزرگترین مشکل ما و خیلی های دیگه نداشتن bussines plan درست و حسابی بود.خیلی از بلاگ نویس ها و فعالان وب برنامه میان مدت مثل 3 ماهه و 6ماهه ندارن چه برسه به 3 ساله و 5 ساله واین بزرگترین عامل شکست در ابتدای راه است .
قابل توجه دوستان گرامی اینکه فکر میکنم که کار گروهی با کار تیمی فرق میکند و ما اغلب به این توجه نمیکنیم.کار گروهی به رهبری یک نفر نیاز دارد و غالبا با توجه به استعداد و توانایی رهبر گروه شکل میگیرد و بقای آن نیز مستلزم توانایی های رهبر آن است.
به همین جهت فکر میکنم کار تیمی نیاز به افرادی دارد که انگیزه بالاتری نسبت به افراد در فعالیتهای گروهی دارد…..
@محمد حسن نکته جالبی بود. من به این موضوع دقت نکرده بودم. مرسی.
تجربه کم من ثابت کرده که مدیریت گروه یا تیم را اگر به استیو جابزم بدید با انگیزه خال نمی تونه کاری ازپیش ببره.
برای شخص من انگیزه خیلی مهم هست ولی چیزی که خیلی مهم تراست تعهده. چون وقتی من با کسی قرار کاری را میذارم باید به قول و تعهد خودم عمل کنم حتی زمانی که حوصله یا اعصاب درست حسابی نداشته باشم
با پول شاید بتونی انگیزه و تخصص را وارد گروه و … کنی ولی تعهد را هرگز .
بهتر از یک ایده بکر داشتن تیم قدرتمند هست ( به قول گای کاوازاکی در کتاب the art of startup )
سلام.
تا حالا این وبلاگ رو ندیده بودم. شاید هم دیده بودم و بهش دقت نکرده بودم 🙂 پشت سرهم دارن پست میدن .
اما درباره ی اون مطلبی که پیرامون تشکیل کنسرسیوم نوشتی. به نظر من نیازی به تشکیل کنسرسیوم نیست. بازاریابی این کار رو میشه با هزینه ی اندکی انجام داد ولی مسئله اینجاس که هنوز سیستم یکپارچه و قوی ای برای مدیریت تبلیغات در وب فارسی وجود نداره. نگاه کنید ما نمیتونیم از مدیران بازاریابی شرکتها انتظار داشته باشیم که بیان و کل وبلاگستان رو بگردن و آخرش به هدف تبلیغاتیشون برسن.
الان تنها نیازی که ما داریم ایجاد یک سیستم پیشرفته واحد تبلیغاتی هستش که امکانات متونعی رو برای ادورتایزر فراهم کنه.
اتفاقا من تو وبلاگ مایا هم گفتم که مسئله ی اصلی ما در ایران برنامه نویسی هستش. علاوه بر اینکه برنامه نویسان متخصص در ایران کم هستند – قیمت استخدام اونها هم بالاست و من به شخصه نمیتونم یه تیم برنامه نویسی جمع کنم و ماهیانه حقوقشون رو خودم پرداخت کنم.
امیرجان. اگر شرکتی رو میشناسی که حاضره در این قسم پروژه ها سرمایه گذاری کنه لطفا بهم اطلاع بده تا وضعیت تبلیغات رو در وب فارسی متحول کنم 😉
ضمن اینکه الان دارم روی یه پروژه ی کوچیک شخصا کار میکنم. شاید در آینده ای نزدیک تحولی کوچک در وضعیت تبلیغات رخ بده.
موفق باشید.
@امیر من منظورم از بازاریابها این بود که اینکار تخصصی است و یک برنامه نویس نمی تونه مثل بازاریاب در این زمینه اظهار نظر کنه. بنابراین اگر قراره کاری انجام بشه به تخصص هردو نیازه و نمیشه با مفروضات یک آدم نرم افزاری کل مشکلات تبلیغات حل بشه.
من فکر میکنم در این مرحله بیاییم برای ادامه کار از نقشه ذهنی کمک بگیریم و کمک کنیم تا بهترین و کاملترین نقشه را برای ادامه کار ترسیم نماییم.
در این مرحله چنین سندی میتواند برنامه خوبی برای ادامه کار باشد
@Mondrim
به نظر من مشکل از آنجاست که ما اطرافیان خود را جمع می کنیم و از آنها می خواهیم که با ما همفکر و هم مسیر شوند. در صورتی که باید کار را شروع کنیم و کسانی که با ما همفکر و هم مسیر هستند را جذب کنیم
سلام
نكته اي كه عمده نظرات دوستان روي ان تاكيد داشت كار گروهي و تيمي است. من نظرم هر چند كه كار تيمي مهم است ولي فقط يكي از عوامل موفقيت است. فكر ميكنم اتفاقي كه در اين سايت يا سايت هاي ديگري مي افتد كه موفق مي شوند ايجاد يك درآمد پايدار است. اين نوع نگاه باعث مي شود تا آنها بلند مدت و هدف دار كار كردند تا ماشين پول سازي خودشون را ايجاد كنند. در واقع كار تيمي بخشي از يك نوع نگاه و ابزاري به رسيدن به هدف است. شايد اين كه تجربه ما از كار تيمي موفق نبوده است به همين دليل باشد.
اگر علاقمنديد كه درباره درآمد پايدار بيشتر بدانيد مي توانيد اينجا http://www.farsibiz.com/140/
و براي كسب اطلاع از ماشين پول سازي مي توانيد اينجا http://www.farsibiz.com/150/
را مطالعه كنيد. ممنون مي شوم كه نظر شما را هم داشته باشم.
شاد و سرافزار باشيد