شما یک دیس برنج را یکجا نمیخورید. نهتنها یک دیس که یک بشقاب برنج را هم یکدفعه میل نمیکنید. مقداری از برنج را که فکر میکنید مناسب هست به بشقاب منتقل میکنید و بعد شروع میکنید قاشق، قاشق غذا را میل کردن. وقتی که خیلی گرسنه باشیم، یک دیس برنج به نظر ما غذای زیادی نمیآید اما کمی که میخوریم سیر میشویم و اگر زیاد بخوریم احساس بد فیزیکی و روحی خواهیم داشت.
یادگیری هم مثل خوردن غذا است. ما نیازی احساس میکنیم و میخواهیم با یادگیری این نیاز را برطرف کنیم. اما نمیتوان حجم زیادی از اطلاعات (یک دیس برنج) را یکجا دریافت کرد. خیلی وقتها همین نیاز باعث میشه که مثلا وقتی با منبعی پر از کتابهای الکترونیک، ویدئوهای آموزشی، نرمافزارها و جزوات مختلف در زمینه مورد علاقه و نیازمون برخورد میکنیم آنقدر هیجان زده بشویم که فکر میکنیم همه این دانشی که میخواستیم رو حالا در اختیار داریم و شروع میکنیم به دانلود کردن و دستهبندی کردن و …
اما بیخبر از اینکه همه این حجم اطلاعات فقط در کامپیوتر ما انبار میشوند و خاک میخورند و هیچوقت از آنها استفاده نمیکنیم. تنها کاربردش این است که اگر جایی صحبتی شد بگوییم راجع به فلان موضوع حجم زیادی از اطلاعات داریم و این مجموعه را مثل یک ویروس 🙂 به شخص دیگری منتقل کنیم.
اما بد نیست، اینبار که قصد داشتیم چیزی رو یادبگیریم، وقتی گرسنه هستیم، حجم زیاد برنج در دیس هیجان زدهمان نکنه، چون نهتنها همه اون میزان غذا را نمیتوانیم بخوریم بلکه مقدار مورد نظر را هم باید قاشق به قاشق میل کنیم.
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
کارگاه پرسنال برندینگ به شما کمک میکند تا جایگاه کاری ویژهای در کسب و کار خود بهدست آورید. ثبتنام کنید!
مشاوره شغلی به شما کمک میکند تا بتوانید شرایط کاری بهتری را تجربه کنید.
من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.
تو دانشگاه دانشجوهای ارشد به سایت الزویر دسترسی داشتن. یه یار یکی از بچه ها با دانلود منجر 400 تا مقاله دانلود کرده بود واسه همین اکانت دانشگاه تموم شده بود و یه مدت بچه ها دسترسی به مقاله های مورد نیازشون نداشتن. ازش پرسیدیم چرا این کارو کردی؟ می گفت برای چند سال خودمو تأمین کردم! واقعاً باید همین حرف شما رو بش می زدیم.
سلام مثالتون خیلی خوب بود
الان دیگه هرچی دیدم همون موقع می خونم واسه بعد ذخیر نمی کنم چون اگه واقعا مشتاقش باشم دوباره پیداش می کنم اینجوری اعصاب آدم راحت تره و دچار بمباران اطلاعاتی نمیشه
@لیلا مقدم فر بله این نکته اگر مشتاقش باشم دوباره پیداش میکنم خیلی زیاد مهمه و قابل توجه.
کاملا با این حرفتون موافق متاسفانه خود من جزو آدم هایی هستم که صاحب چنتا ازین انبار هاست البته از وقتی به این نتیجه رسیدم دیگه تعداد انبار هامو زیاد نکردم .
۱. درست زدید توی خال! الان دیگه برای یادگیری بیشتر، مشکل کمبود یا در دسترس نبودن اطلاعات نیست، مشکل کمبود وقت و اصطلاحاً «توجه» هست. این موضوع تحت عنوان رشتهی جدیدی به نام «اقتصاد توجه» مطرح شده.
۲. نکتهی فرعی اینکه به نظر من گاهی جمع کردن این جور انبارها میتونه مفید باشه، مثل یک جور مرجع. چون بالاخره درسته که اگر آدم مشتاقش باشه بالاخره پیداش میکنه، ولی گاهی آدم فقط نیاز داره به عنوان یک مرجع بهش مراجعه بکنه. البته در این صورت اون انبار باید تخصصی باشه و اینطور انبارها هم بیشتر به درد پژوهشگرها میخوره، نه برای مطالعهی عمومی در اوقات فراغت و غیره.
سلام
خیلی واضح مفهموم گفته شده در کتاب قورباغه رو قورت بده برایان تریسی رو در قالب دیس برنج بیان کردید.
خیلی موضوع مهمیه که اغلب فراموش می کنیم. ممنون.
@محمد موضوع اقتصاد توجه خیلی جالب بود. در مورد انبارها هم به نظرم تو موضوع یادگیری واقعا باعث اتلاف وقت میشه اما در مورد کارهای پژوهشی قطعا این موضوع درسته.
@Gz کتاب قورباغه برایان تریسی بیشتر در مورد انجام کارها و مدیریت فعالیتها هست. مثالی که استفاده کردم بیشتر در این مطلب بر روی یادگیری تمرکز داشت. اما نکته شما هم درسته. در مورد انجام کارها هم ما یکدفعه نباید حجم زیادی کار رو انجام بدیم. کارها رو باید به بخشهای کوچک تقسیم کرد.
عالی بود ممنون
مثال خیلی خوبی برای فهم مساله و یادگیری بود. عالی بود
@امیر مهرانی
البته بعضی وقت ها هم دوباره پیدا نمیشه! و به خاطر ترس از دوباره پیدا نشدن ترجیح میدم انبار کنم و تو انبار خودم اگه مشتاق بودم پیدا کنم ، حداقل میدونم تلاشم به نتیجه میرسه
با سلام و تشکر از مطلب خوبتون!
این مطلب دقیقا” در مورد من صدق میکنه،چون من به دلیل اینکه آموزش زبان تافل و آیلتس رو نیاز داشتم،اومدم همشون رو دانلود کردم ولی حالا کو تا ازشون استفاده کنم!فک کنم یه 20 گیگی میشد.(:
البته راه حلی هم ارائه بدید خیلی خوبه
مثلا بنده دارم در مورد یک مطلب تخصصی مطالعه میکنم ، اتفاقی مطلبی در یک سایت میبینم که هیچ ارتباطی با موضوع مورد مطالعه من نداره ولی خیلی جذاب و جالبه و اگه همون موقع بخونم وقتم هدر میره ، پس باید ذخیره اش کنم دیگم و مواردی شبیه این