مقاله زیر از زبان Peter Bregman، نویسنده نشریه Harward Business Review نوشته شده است. اواخر سال ۱۹۸۰، در سالن همایشهای یک دانشگاه مشغول گوش دادن به صحبتهای Abbie Hoffman، یک نویسنده مشهور، درباره بیتفاوتی نسلها بودم. Gloria Emerson، نویسنده و روزنامهنگاری نابغه، کنارم نشسته بود. مشغول بحث درباره صحبتهای هافمن بودیم که به او گفتم چقدر از شنیدن ایدههای جدید خوشحال میشوم.
به او گفتم: «بودن در اینجا و شرکت در بحثهای جذاب با افراد باهوش و متفکر، واقعا فرصت بینظیری است.» او در جواب به من گفت: «البته هرکسی میتواند بخشی از این مکالمات باشد، کافیست کتاب بخوانید!»
به عنوان یک دانشجوی تاریخ، هر هفته سه یا چهار کتاب را مطالعه میکردم. گلوریا درست میگفت، از طریق این نوشتهها، خودم را در دنیای دیگری مییافتم و بخشی از مکالمات مختلف میان ذهنهای فعال بودم. الان هم وضعیت همین است، با توجه به اینکه به تازگی پادکست خودم را شروع کردهام، تا جایی که بتوانم کتاب میخوام. ابتدا باید تصمیم بگیرم که آیا میخواهم با نویسندهای صحبت کرده و ایدههایش را با دیگران به اشتراک بگذارم. و در نهایت، اگر چنین تصمیمی بگیرم، باید سعی کنم این مکالمه تا جایی که میتواند شنیدنی باشد.
تمام این خواندنها، دانستههای من را به طور قابل توجهی افزایش میدهند. و هماکنون، در استفاده از آنها ریسکهای بیشتری میپذیرم. به اعمال و دیدگاههای مختلف خودم باور دارم و دیگران را بهتر از قبل درک میکنم. اما مطالعه وقتگیر است و من حتی قبل از اینکه شروع به خواندن چند کتاب در هفته کنم نیز برنامه سنگینی داشتم.
میانبرهای سنتی را امتحان کردم، اما هیچکدام جواب ندادند. خواندن خلاصههای مختلف که به خوبی نوشته نشدهاند نیز هیچگاه برای درک یک کتاب کافی نیست؛ حتی یک بار هم موفق به یافتن خلاصهای نشدهام که نکات خوب و جالب درباره کار نویسنده را به خوبی بیان کرده باشد.
با این حال، چگونه میتوانیم یک کتاب (یا بیشتر) در هر هفته بخوانیم؟ بهترین راه برای من، استفاده از یکی از توصیههایی است که در دانشگاه دریافت کردم. Michael Jimenez، یک استاد تاریخ آمریکای لاتین، بهترین معلمی است که من تا به حال داشتهام و یک روز، درباره این مشکل با او صحبت کردم. او در جواب من گفت: «امیدوارم که این کتابها را همانند رمانهای تخیلی، کلمه به کلمه نخوانی!».
و من دقیقا همین کار را میکردم. دانشجویان دیگر نیز با چنین مشکلی دست و پنجه نرم میکردند؛ برای همین، او به ما نحوه صحیح مطالعه کتابهای غیر تخیلی را آموزش داد. او میگفت لازم نیست کتاب را بخوانید، بلکه باید آن را درک کنید. در عرصه کتابهای تخیلی، ما باید وارد دنیایی ساخته شده توسط نویسنده شویم و عناصر مختلف آن را درک کنیم. اما کتابهایی که ما با آن سر و کار داریم، به نکتهای اشاره میکند و از ما میخواهد که از آن یاد بگیریم.
به عنوان خواننده، ما با هر کتابی که میخوانیم مقداری انرژی رو به جلو دریافت میکنیم. هرچه بیشتر بخوانیم، نقطه نظرهای مختلف را بهتر درک کرده و در استفاده از دانستههای خود طی بحثهای مختلف، مهارت بیشتری خواهیم داشت. به طور خلاصه بگوییم، هرچه بیشتر بخوانیم، سریعتر جلو خواهیم رفت. در ادامه به بررسی ۵ نکته مختلف درباره همین موضوع میپردازیم.
۱. با نویسنده شروع کنید: چه کسی کتاب را نوشته است؟ بیوگرافی او را مطالعه کنید. اگر مصاحبه خوبی نیز یافتید، مطالعه سریع آن ضرری نخواهد داشت. این کار به درک نقطه نظر و باورهای نویسنده کمک بسیاری خواهد کرد.
۲. عنوان، محتویات روی جلد و فهرست: موضوع مورد بحث اصلی کتاب چیست؟ این کتاب چگونه به بررسی آن پرداخته است؟ با مطالعه این موارد، باید بتوانید به صورت کوتاه محتویات و موضوع کلی کتاب را برای فرد دیگری توضیح دهید.
۳. نگاه کلی به هر بخش: موضوع و چند پاراگراف تا چند صفحه اول هر بخش را بخوانید تا موارد اشاره شده توسط نویسنده آشنا شوید. سپس به تیترها، برای همراه شدن با جریان نگاهی داشته باشید. اولین و آخرین جمله هر پاراگراف را بخوانید، اگر مفهوم را درک کردید خیلی سریع به پاراگراف بعدی بروید. در غیر این صورت، شاید بهتر باشد کل پاراگراف را بخوانید. پس از اینکه یک بخش را به طور تقریبی درک کردید، احتمالا میتوانید از صفحات باقی مانده با سرعت بیشتری عبور کنید.
۵. کار را با مطالعه دوباره فهرست به پایان برسانید: پس از به پایان رساندن کتاب، دوباره به فهرست عناوین بازگشته و مفاهیم را در ذهنتان مرور کنید. حتی برای چند دقیقه، به کتاب، موارد موجود در آن و سفری که به همراه نویسنده گذراندید فکر کنید.
من هنگام مطالعه، معمولا به یادداشت برداری جهت مکالمه بهتر با نویسنده میپردازم. با چه مواردی موافق یا مخالفم؟ چه سوالی بدون جواب باقی مانده؟ دوست دارم درباره چه موضوعی بیشتر بحث کنم؟ نوشتن یادداشتهای کوتاه، برای هر خوانندهای ایدهای خواب محسوب میشود. در حالیکه خواندن یک کتاب با استفاده از این روش به جای ۶ تا ۸ ساعت، حدود ۲ ساعت طول میکشد، یادگیری در آن بسیار بیشتر است.
یادگیری بیشتر به این خاطر است که شما تنها به روخوانی کتاب مشغول نیستید، بلکه دائما با آن درگیر میشوید. ذهنتان همواره هوشیار است و قادر هستید موارد مختلف را بهتر درک کنید. در این حالت اطلاعات فقط وارد مغزتان نمیشوند، بلکه پس از درک و تحلیل، برای مدت زیادی در آن ذخیره میشوند.
هدف اصلی من از شروع پادکست، شرکت دادن مردم در مکالماتی بود که شخصا از آنها لذت میبردم؛ مکالماتی با افراد باهوش و متفکر درباره نقطه نظرها، باورها و علایقشان. اما در واقع، همه ما به چنین افرادی، تنها با خواندن آنها دسترسی داریم. من از این مکالمات خیلی استفاده میکنم، اما ۹۰ درصد آن به خاطر این است که نوشتههای آن فرد را به طور کامل مطالعه کردهام.
همه ما میتوانیم بیشتر کتاب بخوانیم و به مصاحبههای افراد الهامبخش گوش فرا دهیم. همه میتوانیم ایدههای خاص داشته و از آنها در زندگی خود استفاده کنیم. نظر شما چیست؟
سلام جناب مهرانی:من معلم دبیرستان با ۲۹ سال سابقه تدریس و مدیریت و البته همیشه اهل مطالعه در ۲ سال اخیر از سایت و دانش استادبقوسیان استفاده کردم و اخیرا با سایت شما آشنا شدم و قبل از هر چیز باید از نگرش پخته و نو شما تشکر کنم. من در حال طراحی سیستم آموزشی هستم که بر خود آموزی، شخصیت سازی و انضباط شخصی که منجر به ساختارشکنی الگوهای ادراکی دانش آموزان به دست خودشان شود هستم و خیلی خوشحال میشم از راهنمایی شما بهره ببرم مشتاقانه منتظر راهنمایی شما برای غنی تر شدن ایده ام شوم … سپاس استاد
مرسی بخاطر مطلب جالبتون. سعی میکنم به کار بگیرمش.
درضمن، هاروارد رو در خط اول اشتباه نوشتید. Harvard هستش.
سلام استاد عزیز
واقعا لذت بردم
البته برای منی که همیشه وتاب رو خط به خط خونده خیلی سخته.
ولی هیچ وقت نشد یک کتاب رو کامل تمام کنم
متشکرم . امیر فرهنگ
نگهداری کتاب در جایی که استراحت میکنید و چیزی را بخوانید که دوست دارید، نه آن چیزی که برای خواندنش تحت فشار هستید به نظر من تاثیر داره که متاب بخونیم.
سلام.ممنون بابت این مطلب
یک اشتباه کوچولو، شماره ۴ جا افتاده؟ یا کلا ۴ مورد بوده؟ 🙂
سلام واقعا ممنونم فقط به نظر شماره ۴ جا افتاده
البته با توجه به متن انگلیسی شماره ۳ جا افتاده