پست مهمان: تخصص؛ یکی از رموز موفقیت کسب و کارهای اینترنتی

مدت‌ها وقتی صحبت از کسب و کار اینترنتی می‌شد ذهن‌ها می‌رفت به سمت تبلیغات کلیکی زرد و فارکس و … اما وقتی به اعداد و گردش مالی‌ شرکت‌های مختلف در دنیا نگاه می‌کنیم که از طریق اینترنت کسب درآمد می‌کنند، همه معادلات به‌هم می‌ریزد.

حقیقت این است که در ایران این بازار بسیار نو و جوان است و ما در ابتدای مرحله انتقال کسب و کارهای سنتی به اینترنتی هستیم. پس آگاهی از اصول این کسب و کار در این شرایط بسیار حیاتی خواهد بود. آقای سید رضا علوی در وبلاگ فارسی بیز در همین زمینه می‌نویسند و این مطلب قبل‌تر در بلاگ ایشان منتشر شده است.

کسب و کارهای قدیمی با یک دفتر شکل می‌گرفتند و کسب و کارهای جدید با یک وب‌سایت.

مهم‌ترین مرحله برای شروع هر کسب و کاری تعیین حوزه‌ای که می‌خواهید در آن فعالیت کنید، است.

حوزه کاری هر فرد بر اساس تخصص آن فرد تعیین می‌شود، یعنی بهتر است که فرد در زمینه‌ای که تخصص دارد کار کند تا موفق شود.

یکی از رمزهای موفقیت کسب و کار اینترنتی این است:

در یک حوزه مشخص فعالیت کنید و متخصص شوید آنگاه کسب و کار شما موفق خواهد شد.

به اطراف خود با دقت نگاه کنید.

کدام پزشکان درآمدهای میلیونی دارند و کدام پزشکان بیکارند؟

کدام رستوران‌ها پر از مشتری هستند و کدام یک پشه می‌پرانند؟

کدام خودروها گرانند و کدام ارزان؟

کدام کفش‌ها بهترین‌اند و کدام ….

هر جا که موفقیتی در کار می‌بینید صاحب آن، خبره است. متخصص است. حرفه ای است. پس اگر می‌خواهیم در کاسبی موفق شویم باید خبره باشیم. متخصص باشیم. حرفه‌ای.

در آن کار نباید بهتر از ما وجود داشته باشد.

خب آیا می‌شود در همه زمینه‌ها شماره یک شد!

فکر نمی‌کنم. تا حالا هم ندیدم. اگر مثال دارید بگو خوشحال می‌شوم.

در نتیجه باید یک حوزه مشخص را برای فعالیت و متخصص شدن انتخاب کرد.

تخصص چیست و متخصص کیست؟

فرهنگ لغت عمید، متخصص را کسی‌ که ‌در کاری ‌بخصوص‌ مهارت ‌و بصیرت ‌دارد یا  شخصی که در شغلی یا فنی تخصص دارد، تعریف کرده و  معنای تخصص را خاص‌گردیدن, به چیزی‌مخصوص‌شدن, ویژه‌کردن و مهارت می‌داند.

فرهنگ لغت آکسفورد متخصص (Expert) را فردی بسیار مطلع یا ماهر در یک حوزه خاص تعریف می‌کند و تخصص (Proficiency) را درجه بالایی از شایستگی و مهارت می‌داند.

فرهنگ وبستر هم متخصص را داشتن، دارابودن و ابراز کردن مهارت یا دانشی خاص که حاصل از آموزش یا تجربه باشد تعریف می‌کند و  تخصص را پیشرفت در دانش و یا مهارت می‌خواند.

چرا داشتن تخصص مهم است؟

متمایز شدن؛ با توجه به تعاریفی که گفته شد تخصص به معنای داشتن یک مهارت و دانش خاص است و متخصص کسی است که با کسب این مهارت یا دانش از دیگران متمایز می‌شود. بنابراین اولین مزیت متخصص شدن تمایز از دیگران است.

درک محیط؛ تخصص به غیر از متمایز شدن، باعث می‌گردد تا درک بهتری نسبت به موضوعات که در حوزه کسب و کارتان رخ می‌دهد داشته باشید. متخصص می‌تواند مواردی را ببیند که افراد دیگر نمی‌توانند آنها را مشاهده کنند. این توانایی باعث می‌شود که او محیط را بهتر تحلیل کرده و از فرصت‌های مناسب بهره برداری کند و از خطرات احتمالی دوری گزیند.

خلاقیت و نوآوری؛ آیا افراد می‌توانند در زمینه‌ای که دانش و مهارت ندارند ایده‌هایی نو و موثر ارائه کنند؟

تاریخ نشان داده است که احتمال چنین رخدادی تقریبا صفر است. کریستف‌کلمب ناخدایی ماهر و با تجربه بود، ماری کوری دانشمندی برجسته، پاستور پزشک و شیمی دانی حاذق، ابن سینا، رازی، ارسطو، مولوی و … همگی خبره‌ی کار خود بودند تا توانستند چنین خدمات ارزشمندی ارائه کنند.

ممکن بود یک دانشمند، فیلسوف یا کاشف دیگری کار آن‌ها را انجام دهد. ولی این که یک فرد عادی که هرگز حتی شنا هم نکرده بتواند یک ناوگان دریایی را هدایت کند تا مسیری کوتاه‌تر برای رسیدن به هندوستان کشف کند، کمی بعید به نظر می‌رسد.

با فرض این‌که کسی چنین توانایی داشته باشد، دیگران چنین فرصت و امکاناتی را در اختیار او قرار نمی‌دهند. شما باشید چنین می‌کنید؟

چگونه می‌توان متخصص شد؟

کسب تخصص یک فرآیند است که در طی زمان و با تلاش و هزینه به دست می‌آید. برای روشن‌تر شدن مطلب مثالی می‌زنم.

فرض کنید که آقا رضا می‌خواهد یک پیتزا فروشی راه بیاندازد. اگر هیچ تجربه‌ای در این زمینه نداشته باشد. حتی یک بار هم پیتزا نپخته باشد، احتمال موفقیت کسب و کار او را چقدر می‌دانید؟

خب آقا رضا این پست را خوانده و می‌داند که تخصص برای موفقیت در کسب و کارش حیاتی است برای همین می‌رود و در یک پیتزا فروشی به عنوان کارگر ساده مشغول به کار می‌شود. کار او تمیز کردن میزها است!

آقا رضا خیلی خوشحال است چون در هنگام تمیز کردن میزها می‌تواند حرف‌هایی که مشتریان با یکدیگر می‌زند را از نزدیک بشنود و خواسته و نظر آنها را درباره پتیزا فروشی بداند. نظراتی که حتی ممکن است به خود صاحب رستوران نزنند!

همچنین او یاد می‌گیرد که تمیز کردن هر میز چقدر زمان می‌خواهد و چطور باید یک میز را تمیز کرد. بنابراین بعدها که صاحب پیتزا فروشی خودش می‌شود، کارگری که میزها را پاک می‌کند نمی‌تواند سر او را کلاه بگذارند.

حالا احتمال موفقیت او را در راه اندازی یک پیتزا فروشی چقدر می‌دانید؟

آقا رضا چون با علاقه کار می‌کند بعد از مدتی به سمت پیاز خورد کن ارتقا یافته و در آشپزخانه مشغول می‌شود! بدین ترتیب یاد می‌گیرد که پیازها را چگونه باید خرد کرد. آیا همه پیازهای مورد نیاز هفته را یک باره آماده می‌کنند یا باید هر روز پیازهای همان روز را خرد کرد؟

الان احتمال موفقیت او چقدر است؟

آقا رضای ما پله‌های ترقی را باز هم بالا می‌رود و پیتزا‌زن می‌شود. یعنی درست کردن خمیر و ریختن مخلفات روی آن.

بعد او به عنوان پیتزا پز فعالیت می‌کند و با چند و چون کار با تنور آشنا می‌شود.

بعدها به سمت مسئول خرید و تدارکات درمی‌آید و یاد می‌گیرد که از کجا، چقدر، به چه قیمتی و چند وقت یک‌بار باید خرید کرد، چگونه با فروشنده‌ها تسویه حساب می‌شود و …

حالا احتمال موفقیت او را در راه اندازی یک پیتزا فروشی چقدر می‌دانید؟

بالاخره او که توانسته است همه کارها را به خوبی انجام دهد و امانت داری خود را اثبات کند، بعد از سه سال به عنوان صندوقدار کار می‌کند و بدین ترتیب از تعداد سفارشات و سود و …. نیز مطلع می‌گردد.

او در این مدت علاوه بر کار در پیتزا فروشی، شب‌ها درس خوانده و سال آخر کارشناسی مدیریت است.

همزمان در زمینه تغذیه سالم مطالعه می‌کند.

و بر روی اینترنت به بررسی انواع پیتزاهایی که درسایر کشورها طبخ می‌شود مشغول است.

همین طور که می‌بینیم به میزانی که سطح دانش او ارتقا می‌یابد و مهارت‌های مرتبط بیشتری را فرا می‌گیرد او خاص‌تر می‌گردد و احتمال موفقیت راه اندازی کسب و کارش بیشتر.

منابع کسب تخصص کدامند؟

به طور خلاصه چهار منبع مهم در کسب تخصص عبارتند از:

  • تحصیلات رسمی (دانشگاه، دوره‌های‌آموزشی، مطالعه کتاب و مقاله و …)
  • افراد خبره (مشاوره، مراوده  و شاگردی سایر متخصصین)
  • انجمن‌های حرفه‌ای و رسمی (شرکت و عضویت در کنفرانس‌ها، گردهمایی‌ها، سمینارها و …. مرتبط با حوزه فعالیت)
  • تجربه عملی و کار اجرایی

——————————————————————————————————————————————————

این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما می‌توانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.

مشاوره شغلی به شما کمک می‌کند تا بتوانید شرایط کاری بهتری را تجربه کنید.

من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.

نمایش 0 دیدگاه
  • محسن
    پاسخ

    سلام
    از طرفی کاملا حق با نویسنده این مطلب هست و مشخصه که یه ادم متخصص میتونه خیلی خوب و سریع توی کارش پیشرفت کنه . اما از یک طرف و توی جامعه که آدم نگاه می کنه میبینه آدمهایی که موفق شدن فقط این نبوده که روی یک کار تمرکز کردن نمی گم روی تعداد زیادی کار ولی مثلا توی دو حوزه مختلف فعالیت کردن .

  • بامداد
    پاسخ

    آقای مهرابی این موضوع را قبول دارید که :
    ” تخصص ” به نوبه خود در مواقعی مانع از بروز ابداعات و ابتکاراتی در حوضه های تخصصی فرد می باشد ؟
    جایی می خوندم ” متخصصین به ندرت غیر متعارف فکر می کنند ” .
    من این موضوع را به عملا در سازمان خودمون مشاهده کردم – تازه واردها و کسانی که تازه وارد محیط سازمان می شدنند خیلی بیشتر پیشنهادات سازنده ارائه می کردنند که اغلب با کم توجهی و مقاوت متخصصین اون حوضه مواجه می شد .
    نمی دونم چقدر موافق یا مخالف این موضوع هستید ؟

  • بامداد
    پاسخ

    ادامه :
    آقای مهرانی همون بحثی که دکتر شریعتی در خصوص تخصص و الیناسیون در دهه 40 و 50 مطرح می کردنند و بقول ایشان یکی از بزرگترین متفکرین و کارگردانان هنری جهان – چارلی چاپلین – نیز این موضوع را بشکلی کاملا ظریف و هنرمندانه در فیلم “عصر جدید” مطرح و تائید نموده اند.
    آنجائی که انسانی را نشان می دهد که به وسیلۀ ابراز و تخصص در کارش “الینه” (مسخ) شده است ،

  • سید ایوب
    پاسخ

    بسیار عالی بود .

  • سيد رضا علوي
    پاسخ

    سلام
    از همه دوستاني كه نظر دادند ممنونم. لازم ديدم كه چند نكته را توضيح دهم.
    1- منظور از تخصص رفتار مكانيكي نيست بلكه داشتن دانش، اشراف و تجربه كافي در يك موضوع است. اتفاقا مطالعه تاريخ نشان مي دهد كه كساني كه تخصص واقعي دارند مي توانند نوآوري كنند مانند همان هايي كه در متن هم مثال زده شد. آيا كسي مي تواند تخصص هايي را كه چارلي چاپلين در حوزه سينما و آن هم در سطحي بسيار عالي و بالا داشته است را انكار كنند؟
    2- تخصص با تعصب فرق دارد. بله در بسياري از موارد افراد متخصص ديگر حاضر به تجربه موارد جديد نيستند يا آنها را نا ديده مي گيرند. اين به دليل تخصص آنها نيست بله به نظر من به دليلي انجماد ذهني و تعصب به دانسته هايشان است.
    3- اين مقاله تخصص را به عنوان يكي از عوامل موفقيت مي داند و داشتن ساير مهارت ها يا تعدد تخصص را نفي نمي كند. در واقع داشتن تخصص شرط لازم است نه كافي. قطعا آدم تك بعدي به نتيجه هاي خيلي خوبي نمي تواند برسد.
    4- تخصص الزاما از تحصيلات حاصل نمي شود. به نظرم عمدتا ما افراد تحصيل كرده را متخصص مي دانيم كه هر چند بايد اينطور باشد ولي عملا اينطور نيست. بنابراين افرادي را مي بينيم كه تحصيلات عالي دارند ولي در كارشان موفق نيستند يا برعكس.
    اميدوارم كه توضيحات فوق به روشن تر شدن مطلب كمك كرده باشد.
    لطفا نظرات خود را در اين باره مطرح بفرمايد.

  • محمد
    پاسخ

    با سلام
    با این مطلب که باید به هر حال در کاری تخصص داشت (اسمش را می گذارم آن کار را بلد باشیم) موافق هستم. ضمن این که مایلم نکاتی را به آن بیفزایم.
    به نظرم ابتدا بهتر است کلمه تخصص را برای خودمان معنی کنیم و حد آن را تعیین کنیم. این حد همیشه مقدار مطلق و ثابتی نمی باشد. بستگی به استاندارهای فرد و محیط هم دارد. گاهی ما فکر می کنیم که باید تا فلان حد در فلان موضوع تخصص کسب کنیم ولی بعد که وارد فضای کاری می شویم می بینیم اصلا نیازی به این همه تخصص نبوده است. البته منظورم این نیست که محیط حد ما را تعیین کند ولی می بینید از یک حدی که تخصص بیشتر می شود انگار محلی برای بروز آن نیست. انگار کارکردی ندارد! حداقل در آن زمان و آن شرایط این گونه استنباط می شود.
    همچنین این که یک شخص فقط روی یک کار تمرکز کند یا روی چند کار هم بستگی به فرد و شرایط او دارد. از نقطه نظر شرایط کسی که کمبود منابع و امکانات (مالی یا منابع انسانی یا …) دارد بایدکه حتما تمرکز کند تا انرژی اش هرز نرود. در مدیریت استراتژیک این را استراتژی نیچ (تمرکز) می گویند. این همان ضرب المثل یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است. اما وقتی که منابع کافی وجود دارد بعضی افراد ذاتا به این صورت می توانند باشند که در هر زمانی بر روی یک کار تمرکز کنند ولی بعضی دیگر را دیده ام که اصطلاحا مالتی تسکینگ هستند یعنی چند فعالیت را همزمان به پیش می برند.
    در این مورد خیلی می شود صحبت کرد اما به همین حد بسنده می کنم.

    متشکرم. شاد و پیروز باشید.

یک نظر بدهید