همیشه از این صحبت میکنیم که باید ایجاد تفاوت کرد. باید مثل همه نبود. باید کاری رو با ویژگیهای خاصی انجام داد و در نهایت باید متفاوت بود. با ایجاد تفاوت هست که ما میتونیم تبدیل به یک فرد شناخته شده در زمینهکاری خودمون بشیم.
اما واقعا این ایجاد تفاوت کردن یعنی چی؟ آیا متفاوت بودن به معنی اینه که باید کار عجیبی انجام داد؟
خواهر و برادرها در یک خانواده، تحت سرپرستی یک پدر و مادر رشد میکنند اما تبدیل به آدمهای متفاوتی میشوند. هرکدام ممکن است به سمتی متفاوت بروند و کارهای مختلفی انجام بدهند. واقعیت اینه که هرکدوم از ما، آدمهایی هستیم با ویژگیهای منحصر بهفرد. هرکدام از ما کارهایی را میتوانیم انجام بدهیم که فقط مال خود ماست. ویژگیهای شخصیتی ما به ما کمک میکند تا کاری را به سبک خودمان به سرانجام برسانیم که مثل هیچکس نیست.
وقتی صحبت از ایجاد تفاوت میکنیم، منظور این نیست که باید کار عجیبی انجام داد. منظور این نیست که باید عجیب لباس پوشید، عجیب حرف زد، عجیب آرایش کرد، عجیب زندگی کرد. وقتی از متفاوت بودن حرف میزنیم، یعنی باید بیشتر و بیشتر خود حقیقیمان باشیم. خود حقیقی ما متفاوت از همه آدمهاست.
——————————————————————————————————————————————
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
آیا میدانید در چه کاری بیشترین میزان موفقیت را کسب خواهید کرد؟
دقیقا همینطوره که میفرمایید
————————
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
مولانا
واقعا جالب و درست گفتید.اخیرا من هم در باره این موضوع خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم.
به نظر شما این خود واقعی در هر جوی باعث میشه که فرد با افراد دیگه توی اون محیط تفاوت البته از نوع مثبت داشته باشه؟
به نظر من محیطی که فرد در اون هست هم مهمه یعنی گاهی شما خود واقعیت هستی منتها جو، جوی مطابق و یا خواستار خود واقعی شما نیست.در این وضعیت دو حالت وجود داره یا اون محیط رو ترک کنی یا سعی کنی خود واقعیت رو کمی تغییر بدی.
از این نکته که آدم باید خودش باشه بسیار لذت بردم منم چند روزی می شه که راه حل مشکلات اخیر خودم رو تو این پیدا کردم که باید به خودم باز گردم و رفتار های مصنوعی رو از خودم دور کنم. یاشا.
ولی تو دانشگاه های ما یکم سخته که آدم خودش باشه. اینو گفتم شاید راه حلی بره بهتر بودن تو محیط های نا مناسب داشته باشید.
خیلی صحبت جالبی بود بسیار لذت بردم. شعر مولانا هم که آقای همتی نوشت فوق العاده بود.
من به این حرف اعتقاد داشتم و دارم.
متفاوت بودن و تقلید نکردن خوب است ، ولی به شرطی که ارزش افزوده ایجاد کند. اینکه ما لباسمان را متفاوت کنیم و قوانین را نقض کنیم صرفا به منظور تفاوت ، ارزش ایجاد نمی کند.
ما باید پارادایم ها را بشناسیم، سپس در جستجوی تغییر آنها باشیم به منظور ایجاد ارزش افزوده، ولی تغییر پارادایم همیشه خوب نیست. مثال هفت سین از پارادایم خوب است و چهارشنبه سوری که در سال های پس از انقلاب ، و به دلیل برخورد نیروی انتظامی با آتش بازی ، به پارادایم بد تغییر پیدا کرد. ترقه و انفجار جایگزین آتش بازی و قاشق زنی شد. تغییر و تفاوت باید خردمندانه انجام پذیرد. m.sharifi@coaches21.com
@موسی شریفی-مدرس خلاقیت فرمایش شما در تایید این مطلب بود یا نقد آن؟ من متوجه نشدم!
خیلی جالب بود ، اتفاقا چند وقتی دارم به خودم فکر می کنم . سابقا همیشه خودم بودم . ان زمان خیلی موفقتر بودم ، اما از وقتی خودم را گم کردم موفقیت من خیلی کم شد . الان دارم تلاش می کنم دوباره به خودم برگردم
با تشکر فراوان از شما .
@امیر مهرانی
آقا مطلبي درباره اين آقاي موسي شريفي در اينترنت ديدم كه جالب است شما نيز مشاهده كنيد:
http://yazdanmb.persianblog.ir/1390/2/
متاسفانه فرهنگ كشور ما به اوباشگري آلوده شده و يك چنين آدمي دم از ارزشها مي زند.
@احمد البته این یک مشکل شخصی است و من ترجیح میدم براساس این تعاریف در مورد شخصی قضاوت نکنم. به نظرم دو موضوع مطرح هست. اولی بحث حساب و کتابه که حرفی دربارش نمیشه زد. مورد دوم جمعآوری مطالب از منابع مختلف و تدریس اونها هست که اتفاقا باید بگم این کاریه که همه آدمهایی که قصد آموزش دارند تو دنیا آموزش میدن. دلیلی نداره چرخ از اول اختراع بشه. پیدا کردن رابطهها خودش کار مشکلیه. اما ارزشش زمانی شکل میگیره که افراد بتونن دیدگاه و تحلیل خودشون رو هم به موضوع اضافه کنند.
انتیشتین یک جمله داره میگه خلاقیت یعنی اینکه بدونی چطور منابع رو مخفی کنی.