این مطلب در ادامه دو مطلب قبل یعنی ایدههایی که به ذهن حمله میکنند و حمله ایده دوم است. بهتر است قبل از مطالعه این مطلب ابتدا دو مطلب قبلی را مطالعه کنید.
سرانجام شما مصائب رسیدن به ایدهای که قصد دارید آن را به سرانجام برسانید را پشتسر گذاشتهاید. از شر ایدهی دوم خلاص شدهاید و به این نتیجه رسیدهاید که ایدهای که در حال حاضر در اختیار دارید همانی است که باید برایش زمان بگذارید. اما چه مواردی ممکن است در پردازش بهتر ایده نقش داشته باشد؟ بهترین جوابی که به این سوال میشه داد اینه که هرچقدر اطلاعات بیشتر در مورد موضوع ایده داشته باشید، شانس موفقیت خود را بالا میبرید. فرض کنید که ایده راهاندازی یک کسب و کار جدید را دارید. برای به نتیجه رسیدن این ایده باید از بازار، مشتریان بالقوه، شرایط اقتصادی، تسهیلات مورد نیاز، هزینهها و … اطلاعات کاملی بهدست بیارید. اما دو مورد هست که خیلی وقتها آنها را نادیده میگیرم. نگاه ما در این شرایط همیشه رو به جلو و به سمت آینده است. اما در پشتسر و در گذشته اطلاعاتی وجود دارند که میتوانند نقش حیاتی در موفقیت ما داشته باشند.
باید قبول کنیم که احتمال وجود یک ایده کاملا نو و ناب که نمونهاش توسط هیچکسی در هیچکجای دنیا اجرا نشده نزدیک به صفر است. اگر به همه ابداعات و اختراعات و خدمات جدید نگاه کنید متوجه میشوید که هر ایده در امتداد یک ایدهی دیگر شکل میگیرد. یعنی یک نوآوری باعث میشود یک ایده جدید در ذهن شخصی در جایی از دنیا شکل بگیرد. بنابراین ما همیشه به احتمال بسیار بسیار بالا میتوانیم از جستجو و مشاهده کارهای مشابه انجام شده اطلاعاتی را بهدست بیاوریم که در موفقیت ما نقش بسیار کلیدی داشته باشند. خیلی وقتها ایدهها قرار نیست دنیا را تکان بدهند بلکه قرار است نوآوری برای مخاطب خاص داشته باشند. در واقع ایدهها هر روز جزییتر میشوند. به همین دلیل برای کلیات یک ایده تئوریهایی وجود دارد که آگاهی از آنان میتواند در روند به سرانجام رساندن ایده به ما کمک بزرگی کند.
اجازه بدهید دوباره مثالی بزنم. فرض کنید که ایده کسب و کار شما مربوط به راهاندازی یک فروشگاه است، اینترنتی یا غیراینترنتی. آیا شما از تئوریهای فروش و بازاریابی آگاهی دارید؟ آیا در مورد جذب مشتری و برخورد با مشتری چیزی میدانید؟ آیا درباره ایجاد فضای مناسب برای جذب مشتری چه در فروشگاه فیزیکی و چه در فروشگاه اینترنتی اطلاعات دارید؟ اینها مواردی است که در گذشته به آنها پاسخ داده شده ولی در بسیاری از مواقع ما فقط میخواهیم یک فروشگاه راه بیاندازیم.
مورد بعدی توجه به تاریخچه است. وقتی میخواهید فروشگاه خود را راه بیاندازید و محصولاتی را بفروشید، به احتمال زیاد در صنف کاری شما فروشگاههای مشابه وجود دارد. یا بودند افرادی که کار مشابه شما را انجام دادهاند. بهتر است به تاریخچه کار آنها توجه کنید. از کجا شروع کردهاند و چه مسیری را طی کردهاند؟ چه اشتباهاتی داشتهاند؟ چه نوآوریهایی داشتهاند؟ اصولا این نوع از کسب و کار در طول زمان دستخوش چه تغییراتی شده؟
داشتن این اطلاعات به شما کمک میکند تا با جزییات بیشتری آشنا بشوید و بتوانید قطعات پازل کار خود را کنار هم بچینید و معمای کسب و کار خود را حل کنید. در مرور این اطلاعات شما متوجه خواهید شد که چه خلاءهایی در کار وجود دارد و شما چه نیازهایی هست که تاکنون به آنها پاسخ داده نشده. با داشتن این اطلاعات است که میتوانید دقیقا به هدف بزنید.
آگاهی از تئوریها و تاریخچهها به شما کمک میکند تا در ارتفاع و بلندی یک کوه بایستید و افقی از کسب و کار خود بهدست آورید.
——————————————————————————————————————————————————
این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید.
اولین نشست مدیران ایران با موضوع چگونگی طراحی کمپین تبلیغاتی
حداقل ایدههای نرمافزاری چه نو باشند و چه تکراری باید با یک تیم خوب پیاده شوند تا ثمره داشته باشند. مدتی است که سعی کردم به صورت شبکهای کار کنم (شبکه به شکل توری نه هرم). یعنی به جای اینکه افرادی در استخدام من باشند یا من در استخدام آنها با یکدیگر کار میکنیم و تعهدات ما بر اساس پروژه است یعنی ممکن است در یک پروژه 10 نفر باشیم و در یک پروژه 3 نفر! ممکن است هربار شخص خاصی پروژه وارد شبکه ما کند و … همانطور که میدانید برنامهنویسان حرفهای معمولاً استقلال طلب هستند و این روش کار کردن را میپسندند و کار را برای خود میدانند و البته ارزش کار نیز به خود ایشان باز خواهد گشت.
اما آیا الگوی رسمی برای اینطور کار کردن وجود دارد؟ (ثبت شرکت در این قالب و قراردادهای همکاری به این شکل) تا بتوان پروژههای بزرگتری در این قالب انجام داد.
آیا این روش میتواند آینده داشته باشد؟
به طور کلی از کجا میتوانم در این مورد اطلاعات بیشتری کسب کنم یا مشاوره بگیرم یا در کلاسهای آموزشی شرکت کنم که دیدهایی در این زمینه به من بدهد؟
ممنونم.
@امیر راستش در مورد این مدلی که شما مطرح کردید من ذهنم بیشتر به سمت برونسپاری رفت و تنها مدلی هم که نزدیک به مدل شما میشناسم همین برونسپاری است و البته شاید با نوآوری در این مدل بشه به مدل شما نزدیکش کرد. البته با کلیتی که شما گفتهاید اصلا نمیشه گفت که این مدل خوبه یا نه و چه آیندهای خواهد داشت. به نظرم بهتره روی مدلهای کسب و کار و بخصوص مدلهای کسب و کار در نرمافزار مطالعه کنید. من کلاسی در این زمینه نمیشناسم.