لیوان یک نیمه خالی هم دارد. متاسفانه!

این نوشته از اون دسته غرغر کردن‌هاست که سعی می‌کنم کم دچارش بشم. اما گاهی هرچقدر هم که صبر به خرج بدی، هرچقدر هم که نیمه پر لیوان را ببینی، در نهایت لیوان نیمه خالی هم دارد. متاسفانه!

۱- پنج شنبه عصر دعوت‌نامه سمینار روابط عمومی الکترونیک به دستم رسید و شنبه رفتم. اول فکر می‌کردم یکی دو ساعتی اونجا خواهم بود اما شرایطی پیش اومد که مجبور شدم تقریبا تا آخرهای مراسم را اونجا بمونم. وزیر ارتباطات در مورد زیرساخت‌های ارتباطی و تاثیر موبایل در روابط عمومی و … صحبت می‌کرد و برآیند سخنان ایشان نشان می‌داد که همه چیز خوب است. گاهی که خیلی گیر کنم و دسترسی به اینترنت نداشته باشم، بسته‌ یک روزه همراه اول را می‌گیرم. مثل همین روزی که سمینار بودم و می‌بایست به ایمیل‌هام دسترسی می‌داشتم. بله آقای وزیر در مورد امکانات زیاد زیرساختی و ارتباطی صحبت می‌کردند و من به سختی فقط توانستم چند ایمیل دریافت کنم. سرجمع از ۲۴ ساعت امکان استفاده تنها ۳۰ دقیقه استفاده کردم.

۲- ما نمی‌تونیم با هم درست حرف بزنیم. ما وقتی نمی‌تونیم اتفاقی را بپذیریم، شروع می‌کنیم به مانع تراشی. به جای این‌که شرایط رو بسنجیم و حرف بزنیم شروع می‌کنیم به قضاوت کردن. برای ما همه چیز صفر و یک است. سیاه و سپید. خاکستری معنی ندارد. وقتی قضاوت را یا بهتر است بگم پیش‌قضاوت را وارد رفتارهای روزانه زندگی می‌کنیم، همه چیز یا خوب مطلق است یا بد مطلق. آدم‌ها، رفتارها، انتظارات، شرایط زندگی و هرچیزی که جلوی ما قرار دارد مشمول این شرایط قضاوتی می‌شود.

۳- مسخره کردن یکی از ابزارهای مهم دفاعی ما است وقتی وسط زمین بازی نیستیم. وقتی خودمون بازی نمی‌کنیم می‌نشینیم و بازیکنان را مسخره می‌کنیم. ما خودمون رو محق در همه چیز می‌دونیم اما به شخص دیگری حق نمی‌دهیم. شاید این همون نتیجه قضاوت باشه. نتیجه یک‌طرفه به قاضی رفتن!

۴- ما یک دایره دور خودمون می‌کشیم و جرات نمی‌کنیم پامون رو از اون دایره بیرون بگذاریم. یک محدوده امن و یکنواخت برای خودمون ایجاد می‌کنیم. وقتی کسی از دایره خودش خارج شد و حرکت کرد، شروع می‌کنیم به متهم کردنش. این رفتار رو در جامعه و محیط کار زیاد می‌بینیم. بعد دقیقا همین شرایط اگر توسط دیگران پیش‌بیاد، خودمون شروع می‌کنیم درباره رفتار نادرست آن آدمها صحبت می‌کنیم در عین حالی که خودمون رو شخصی متمدن، روشن‌فکر و آگاه نشون می‌دیم.

۶- گاهی فکر می‌کنم این‌قدر که رفتار آدم‌ها می‌تواند ناراحت کننده باشد،‌ شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ناراحت کننده نیست. نمی‌دونم جاهای دیگه دنیا هم آدم‌ها با هم رفتارهای اینچنینی دارند یا نه؟

۷- ناصر حجازی در گذشت. به همین اندازه کوتاه و متاثرکننده…

نمایش 0 دیدگاه
  • ریحانه
    پاسخ

    تسلیت میگم به تمام مردم ایران به خاطر از دست دادن این پیشکسوت…

    روحش شاد.

  • پاسخ

    این همون فرهنگیه که در جامعه ما باب شده آقای مهرانی عزیز هیچ کاریشم نمیشه کرد از دوره های گذشته تاریخ این نوع فرهنگ در مردم جامعه ما بوده و داره سیر تکامل خودش رو طی میکنه شاید در 100 سال آینده ایران بشه همونی که ماها داریم الان بهش فکر میکنیم و این زمان رو برای این میگم که یه تغییر اساسی در فرهنگ و نگرش افراد جامعه به یکدیگر داشته باشیم . این نظر شخصی من هستش

  • roho
    پاسخ

    به صبر و شکیبایی همه همه آنان که میبینند و تحمل میکنند ، سپاس

    ما عادت کرده ایم به دروغ هایی که برایمان باورپذیر کرده اند، به شعارهای زیبا ، وعده هایی که هیچ وقت رنگ انجام ندید

  • مانی
    پاسخ

    واقعیت تلخ است و باید آن را پذیرفت.

  • کیوان
    پاسخ

    ببخشیدا اینا چی بود نوشته بودی. هیچیش به اونیکی ربط نداشت. اینترنت ایرانسل چه ربطی به ناصر حجازیو لیوان خالی داره آخه. برو بابا.

  • کیوان
    پاسخ

    1 2 3 4 بعدش هفت

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    نمونه‌ی همین حرفها این آقای کیوان با این شکل حرف زدنش. وقتی چیزی با منطق ما جور در نیاد کلا می‌بریمش زیر سوال.

  • حسین_
    پاسخ

    سلام
    ایول به این نوشته
    با مورد 2 و 3 4 خیلی حال کردم.(باقیشو بیخیال)
    خوب که رفتار خودم و بقیه رو زیر ذره بین قرار میدم به وضوح به این سه تا مورد بر میخورم
    چند وقت پیش با اقوام رفته بودم شهر بازی از اون جایی که به ورجه وورجه جیلی علاقه داشتم جلو ملت رفتم رو تشک ترامپولین(اونم با این قد و قواره) و حسابی بالا پایین پریدم.(یه خروار آدمم داشتن بما نگاه میکردن)اصلا هم به اونا توجهی نمیکردم(۴- ما یک دایره دور خودمون می‌کشیو …).اتفاقا یه چندتایی هم اودن وارو مسخره کردن که اونارم بیخیال شدم

  • یوسف
    پاسخ

    ببخشید مورد 5 چی بود?
    خدائیش چند تا موضوع دور از هم که به سختی میشد بعضی هاشون به ربط داد آورده بودید
    نظر کیوان منهای جمله آخرش یه انتقاد بود ادبیات بعضی هم اینجوریه نباید دلگیر بشی

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @یوسف الان متوجه شدم که عدد ۵ جا افتاده. چون متن چود بار ادیت شده. در مورد ادبیات هم اگر بخوایم بگیم که این ادبیات بعضی هاست و جای ناراحتی نداره این هم سبک نوشتن منه و جای انتقاد نداره. موضوع دقیقا همون خارج شدن از دایره است. وقتی چیزی برامون جایگاه ذهنی نداشته باشه زیر سوال می‌بریمش. آقای یوسف عزیز موضوع دلگیر شدن نیست. موضوع شکل رفتار ما در جامعه است که خوشبختانه نمونه‌اش همینجا هم وجود داره.

  • باران
    پاسخ

    با نيمه خالي نيمه پر ليوان زيبا تر است

  • امیر مهرانی
    پاسخ

    @باران بله دقیقا موافقم و موضوع همینه. اگر ناراحتی و خستگی وجود نداشته باشه، ارزش اتفاق‌های خوب مشخص نخواهد شد.

  • نوید
    پاسخ

    همه شما مرده پرستید تا وقتی زنده بود هیچ کس به یادش نبود تا اونجا که چند تا از بازیگر ها و خواننده ها براش یه مهمونی گرفتند
    حالا که مرده مرد براش جلز ولز میکنند

  • saber
    پاسخ

    mc. Be nazare man asan blog vase hamin kare. Neveshtan. Dikteye naneveshte ghalat ham nadare. Albate ey Kash bloge ma ham kesi bekhune 2 ta nazar bedan…

  • سیب پزشکی
    پاسخ

    این چند مورد کنار هم نشون میده که بعضی وقتها آدم کاسه صبرش لبریز میشه و مجبوره قفل سکوت رو بشکنه

یک نظر بدهید