در جستجوی اریک

نمی‌دونم چرا همیشه به اریک کانتونا علاقه داشتم. شاید بخاطر این بود که یقه‌هاش پیراهنش رو بالا می‌داد. شاید بخاطر این‌ بود که بعد از زدن گل می‌ایستاد، به تماشاچی‌ها نگاه می‌کرد و دستهاش رو می‌برد بالا و به این شکل قدرت خودش رو به همه نشون می‌داد و می‌تونست خودش رو به یک فوتبالیست محبوب برای طرفدارهای منچستر تبدیل کنه. در هر صورت هر دلیلی که وجود داشت من هم یکی از اون همه طرفدارهای کانتونا بودم همیشه.

کانتونا یکی از اون شخصیت‌های کاریزماتیک هست که همین ویژگی‌هاش اون رو می‌بره به این سمت که همیشه اثر گذار باشه. وقتی که فوتبالش تموم می‌شه، فیلم بازی می‌کنه و در اعتراض‌های مردم فرانسه با اونها همراه می‌شه و بیانیه صادر می‌کنه. اتفاقا موضوع این مطلب درباره همین فیلم کانتونا است که عنوانش هست در جستجوی اریک.

این فیلم خیلی عجیب نیست و خیلی خاص نیست. شاید از نظر کارشناسان سینمایی هم فیلم چندان مطرحی نباشه. اما بدون شک تنها دلیل مورد توجه قرار گرفتنش وجود خود کانتونا است. در این فیلم کانتونا مثل یک دوست و مربی در کنار مردی که تمام زندگی‌اش را در حال از دست دادن است و البته طرفدار درجه یک کانتونا است قرار می‌گیره و او را به مسیر زندگی برمی‌گردونه. کانتونا در این فیلم شخصیت خیالی است که فقط مرد که اتفاقا اسمش اریک هست، اون رو می‌بینه. وقتی مرد ماجرا قراره تصمیم بگیره، کانتونا رو می‌بینه که بهش کمک می‌کنه. وقتی قراره از وضعیت رخوت خارج بشه، کانتونا رو می‌بینه که داره بهش تمرین می‌ده. وقتی قراره با یکسری آدم شرور مبارزه کنه، کانتونا بهش می‌گه که باید شجاعت داشته باشه و به اونها حمله کنه (اشاره به زد و خورد کانتونا با تماشا‌چی‌های فوتبال.) فیلم دیالوگ‌های ساده اما تاثیر‌گذاری داره که فکر کردم بد نباشه بخشی از اونها رو اینجا مطرح کنم. اگر هم فوتبالی هستید و هم سینمایی این فیلم می‌تونه 116 دقیقه خوبی برای شما باشه. بخشی از دیالوگ‌های تاثیر‌گذار فیلم را اینجا آورده‌ام:

کانتونا: من عاشق متحیر کردن مردم هستم. همیشه، در هر بازی من سعی می‌کردم به اونها هدیه‌ای بدم. بعضی وقت‌ها نمی‌شد. اما اگر می‌شد…

بیشاپ: همیشه در ذهن همه ما می‌موند.

کانتونا: اما من قبل از سورپرایز کردن مردم می‌بایست خودم رو سورپرایز می‌کردم. باید ریسک می‌کردم. اندازه ریسکت بستگی به محدودیت‌هایی داره که برای خودت قائل هستی. می‌تونی ریسک نکنی و بی‌خطر بازی کنی اما گل به ساندرلند رو به‌خاطر بیار…

—————————————————————————-

بیشاپ: بهترین لحظه زندگی تو کی بوده؟

کانتونا: لحظه زدن گل نبوده.

بیشاپ: اما اون باید یه گل باشه اریک.

بیشاپ: اون گلی که تو فینال جام حذفی تو آخرین دقیقه به لیورپول روی سناتر بکام زدی. حتما اون بوده.

کانتونا: نه

بیشاپ: بازی با ویمبلدون. حتما اون بوده. تو رفتی به سمت توپ و توپ به سمت تو میومد. تو زاویه توپ، سرعت و مسیر باد رو محاسبه کردی. همه چیز رو زیر نظر داشتی. قبل از اینکه دفاع به تو برسه. توپ روی پای تو بود و این یکی از کامل‌ترین گلها بود. حتما بهترین لحظه تو یک گل بوده اریک.

کانتونا: پاس بود.

بیشاپ: پاس؟ آره. پاس تو به دنیس اروین تو بازی با تاتنهام. زیبا بود.

کانتونا: می‌دونستم اون چقدر باهوشه. بازیکنی که با دوپا بازی می‌کنه. اون نفوذ کرد. من با بیرون پا از روی دفاع توپ رو براش انداختم. همه سورپرایز شدن. اون با گامهای بلند رفت سمت توپ و اون رو گل کرد. روح من داشت پرواز می‌کرد.

بیشاپ: این یک هدیه بود. ممکن بود اما اون رو گل نکنه؟

کانتونا: تو باید به هم تیمی‌ات اعتماد کنی. همیشه! اگر این کار رو نکنی همه چیز خراب می‌شه.

نمایش 0 دیدگاه
  • محسن
    پاسخ

    اینم همین صحنه ای که شما توصیفش کردین توی یوتیوب:
    http://www.youtube.com/watch?v=H_uzU85htH4

  • آرزو مودی
    پاسخ

    ای ول!
    من از جنجالی بودن و نا آرام بودن و اینکه هیچ وقت سر سازش نداشت بودنش! هم خیلی خوشم میومد!

  • طاهر
    پاسخ

    خيلي خوب بود
    هميشه پاس خوب دادن واسم لذتش بيشتر از گل زدن بوده

یک نظر بدهید