همیشه عوامل بیرونی و محیطی زیادی وجود دارند که ما تحت تاثیر آنها قرار میگیرم. همین عوامل روی باورهای ما در تصمیمگیریها تاثیر میگذارد. مثلا در مطلب قبل در مورد انتخاب رشته توضیح دادم که انتخاب رشته دانشگاهی تحت تاثیر عوامل مختلفی است از جمله باورهای خانوادگی، شرایط عمومی اجتماعی و مواردی از این دست همیشه تاثیر داره.
خیلی مواقع وقتی با اشخاص در مورد تعریفشون از موفقیت شغلی صحبت میکنم، به این اشاره میکنند که دوست دارند جایگاه بالای مدیریتی داشته باشند، یا صاحب کسب و کار خود بشوند. اگر فرض را بر این بگذاریم که عبارت “هر کسی را بهر کاری ساختهاند” درست باشه، که هست، در این شرایط تعریف ما از موفقیت شغلی به سبکی که توضیح دادم اشتباه خواهد بود. در واقع این نوع تصور از پیشرفت و ارتقای شغلی به دلیل وجود همون باورهای محیطی شکل میگیره. کم نیستند افرادی که متخصصهای فوقالعادهای بودند و یا توسط محیط کار و یا بر مبنای تصمیم خودشون، جایگاهشون از متخصص به مدیر ارتقاء یافته و این اتقاق نه تنها باعث پیشرفت آنها نشده، بلکه باعث سقوط شغلیشان هم شده.
باور درست در این زمینه همین هست که “هر کسی را بهر کاری ساختهاند”. واقعیت اینه که براساس تواناییهایی که داریم، میتوانیم کارهای متفاوتی را انجام بدهیم. ممکن است شخصی سالها در جایگاه کارشناسی باقی بماند و موفقتر باشد تا در جایگاه مدیریتی. بودن در جایگاه یک مدیر تواناییهای ویژهای نیاز دارد که ممکن است در بعضی افراد وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی شخص با ماندن و تقویت تواناییهای خود در جایگاه کارشناس میتواند پیشرفت قابل ملاحظهای بدست بیاورد. بسیاری از مواقع به دلیل همین باوری که در جامعه وجود دارد، ما فرصت پیشرفت را از خودمان میگیریم. اگر بدونیم که تواناییها و نقطه قوتهای ما بیشتر در چه زمینهای است، میتوانیم جایگاه شغلی مناسب را برای خود انتخاب کنیم.
نادر خرمی راد عزیز درباره همین موضوع مطلب بسیار خوبی با عنوان کارشناس یا مدیر نوشته که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
——————————————————————————————————————————————
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
آیا میدانید در چه کاری بیشترین میزان موفقیت را کسب خواهید کرد؟ مشاوره شغلی به شما کمک خواهد کرد که به تواناییهای خود آگاه شوید.
بهشون پیشنهاد کن برن شرکت خصوصی بزنن . تولید کنن. سرمایه گذاری کنن. مدیر شرکت خودشون باشن. بالاخره اون هر چقدر هم آدم موفقی باشه. مثلا یه ادمین خوب باشه یا کنترل پروژه ی خوب ولی باز هم نمی تونه اون خواسته و استعدادهاش رو ندید بگیره و سرکوب کنه.
خب دوست داره بنده خدا. آرزو هم که بر جوانان عیب نیست. ولی خب درست همونیه که راهنماییشون میکنی به ایفای نقش خودشون.
دقیقا. برخورد داشتم با این مورد. مثلا می دانم در شرکت های فناور دنیا کارشناسانی هستند که حرفشان مهمتر از مدیران است. پول بیشتری هم می گیرند. اما قبول کنیم که در این کشور راه موفقیت از دروازه مدیریت می گذرد. کسی که کارشناس باشد، حتی کارشناس متخصص نمی تواند دم و دستگاهی برای خودش داشته باشد و فقط خودش است و توانایی هایش. البته شاید این حرف من دیدن نیمه خالی لیوان باشد. اما عمیقا با حرف شما موافقم. فقط مطمئن نیستم در کشور ما جواب می دهد یا نه.