اگر یک بلاگر باشید و یک فیلم ببینید که بر اساس وبلاگ نویسی ساخته شده چه کاری انجام میدید؟ الان من با نوشتن این مطلب در حال جواب دادن به همین سوال هستم. راستش همین اول میخوام اعتراف کنم که تحت تاثیر این فیلم هستم و دارم از خودم میپرسم که چرا مدت طولانی شده که دارم جدی مینویسم؟ چرا زندگی روزانه را مثل قبل بلاگ نمیکنم؟
این هفته، سخت بود. باید کارهای متفاوتی انجام میدادم که شاید خیلی هم خوب نباشه. راه اندازی یک پروژه و همزمان تدریس و آموزش که بیشتر به شکل کارگاهی بود و برای هفته آینده هم ادامه خواهد داشت. از طرفی تمام کارهای فنی پروژه را هم باید خودم انجام بدم و دوباره بعد از زمان بیشتر از یکسال دوباره به فضای فنی هم برگشتم. با اینکه خیلی وقت بود از فضای فنی صرف دور بودم اما هنوز مثل ورزشکاری که آمادگی بدنی داشته باشه تو این کار خوب بودم، اگرچه مثل همیشه وقتی قرار باشه در مدت کوتاهی کاری رو تحویل بدی به هزار جور ایراد بزرگ و کوچک برخورد میکنی.
امروز، یعنی پنج شنبه مجبور شدم زمان زیادی رو برای راهاندازی یک قابلیت در نرمافزار مورد نظر صرف کنم. اینقدر درگیر کار بودم که برخلاف قوانین شرکت ناهار را هم پشت میز خوردم. اما از صبح که اومده بودم شرکت مطمئن بودم که وقتی برگردم خونه سراغ بلاگم نمیام و حتما فیلم میبینم. خوب هم مقاومت کردم. اما دیدن فیلم جولی و جولیا باعث شد که دوباره بیام این صفحه نوشتن رو باز کنم و بنویسم. فیلم راجع به دو داستان واقعی است. اولی داستان یک خانم آشپز آمریکایی است که در فرانسه زندگی کرده و کتابی با عنوان Mastering the art of french cooking نوشته و دیگری درباره یک خانم بلاگر که ماجرای خودش و پختن غذاهای این کتاب را بصورت روزانه در بلاگش مینویسد. هم اون کتاب و هم این بلاگ (پروژه جولی و جولیا) هردو مشهور میشوند و هردو باعث میشن که زندگی این دو زن معنی پیدا کنه. گفتم که داستانها واقعی بودند؟ آره داستانها واقعی هستند. هم اون کتاب وجود داره و هم بالگ که اسمش هست پروژه جولی و جولیا.
در نوشته های مختلف اشاره کردم که تاحالا چندین بلاگ داشتم که هیچکدوم جنبه تخصصی و حرفهای نداشته. این بلاگ اما تنها بلاگی هست که بصورت حرفهای دارم مینویسم و البته تا الان عمرش از همه بلاگهای دیگهای که داشتم بیشتر بوده. وقتی داشتم فیلم رو میدیدم داشتم به این فکر میکردم که چرا جای اتفاقهای روزانه تو بلاگ من خالیه. چرا درگیر جدی نویسی شدم اینقدر؟ چند وقت پیش یکی دیگه از بلاگرها که متاسفانه یادم نیست کیبود و بلاگش چی بود مطلبی نوشته بود درباره قواعد نوشتن بلاگ حرفهای (تخصصی) یا چیزی تو این مایهها و اشاره کرده بود که تو بلاگ حرفهای جایی برای خاطرات و اتفاقها روزانه نیست. به دلیل مشکل فنی که اون بلاگ داشت نتونستم کامنت بذارم. اما میخوام همینجا بگم (به خودم) که بلاگ وقتی متولد شد، قبل از اینکه یک ابزار کاری و حرفهای باشه، یک محیطی بوده برای ابراز احساسات و عقاید شخصی.
خلاصه که این فیلم باعث شد دوباره به این فکر کنم که اتفاقات روزمره هم بخشی از زندگی است. میشه خیلی از اتفاقها را به سادگی دید و دربارهشان حرف زد. تا نظر شما چی باشه؟
سلام. شاید منظورتون مطلب وبلاگ ژست مثبت باشه،شایدم نه. اونجا گفته بود “اتفاقآ خاطره نویسی خیلی هم خوب است، حتی در یک وبلاگ تخصصی، به شرطی که تخصصی باشد. فرض کنید من یک وبلاگنویس تخصصی در زمینه طراحی وب هستم. در این صورت میتوانم خاطره درخواست عجیب و غریب یک مشتری را برای وبسایتش بنویسم، ولی نمیتوانم در مورد خاطره یک بعد از ظهر که به پیک نیک رفتم را بنویسم.”
منم با این حرف موافقم. اما دقیقا منظور شما رو از روزانه نویسی متوجه نشدم.
موفق باشی امیر عزیز! چه تخصصی و جدی، چه طنز و شخصی ، ما از نوشته هات لذت می بریم!
بسیار عالی…راستش من هر کاری میکنم،نمی تونم توی وبلاگ های شخصیم عادی و به قول معروف خودمونی ننویسم!!
هدف از ایجاد وبلاگ ها همین بوده که بدور از فظای رسمی،بتویم حرف بزنیم…حالا اینکه بعضی از وبلاگ ها زیادی رسمی شدن،این دیگه مشکل خودشونه!!!واسه همینم،یه وبلاگ با موضوع اجتماعی مثل دختر ترشیده یا گیلاس خانوم و گیس طلا و اینا،300 کامنت میگیرن،وبلاگی یا سایتی مثل نارنجی 27-28 تا!!
@فرهادی همون بلاگ بود فکر میکنم. اما من نظرم چیزه دیگهای است. خاطره چه کاری و چه غیر کاری یا توضیح اتفاقهای روزانه بخشی از زندگی است. فیلتر گذاشتن روی همه اینها شاید خیلی هم خوب نباشه. چرا نمیشه خاطره یک پیک نیک رفتن را ننوشت اگر حس خوبی رو میتونه به خواننده منتقل کنه؟ اگرچه خودم در این بلاگ شخصی نویسیهام محدود به موضوعهای تخصصی بوده و همین چارچوب گذاشتن باعث شده بخشی از مطالب رو ننویسم. در هر صورت این هم نظر شخصیه و تصمیم فقط و فقط به عهده نویسنده است.
@Amir Vahed ممنون خیلی لطف داری.
@senaps راستش این نکتهای که گفتی در مورد مطالب من هم صادق بوده. مثلا مطالبی که کاملا بر اساس یک اتفاق واقعی در تاکسی یا خیابون بوده بحثهای بیشتری رو راه انداخته تا صرفا یک مطلب آموزشی. درستش هم همینه چون وقتی مطلبی رو آموزش میدی براساس تجربه و دانشی است که من به عنوان نویسنده کسب کردم و انتقال اون ممکنه کمتر چالش برانگیز باشه. اما یک موضوع اجتماعی دید مختلف افراد رو به همراه داره و باعث بحث و گفتگو میشه.
در مورد خاطره نویسی به نظرم می بایست فکر راه انداختن یه بلاگ دیگه باشی مثل جادی که 2 یا 3 بلاگ داره ( کیبرد آزاد ، اون یکی جادی ) و از موضوع سفرهای کاری و فرهنگ مردم کشورهایی که برای ماموریت کاری رفته نوشته، البته یک کم این نوع سبک نوشتن یه پله بالاتر از توییت نویسی و فیس بوک نویسی باشه تا فیدبک خوبی داشته باشه.
* البته ماها خودمون کمتر دست بکار می شیم ولی نسخه پیچ خوبی هستیم *
فیلم جولی و جولیا فوق العاده بود و بازی و لهجه مریل استریپ هم تاثیرگذار بود.
@roho من تجربه داشتن دو بلاگ همزمان رو داشتم جواب نمیده. حداقل برای من! اگر قرار باشه چیزی بنویسم جاش همینجاست. این بحث خاطره نویسی از کجا شروع شد اصلا؟ من صحبت اتفاقهای روزمره رو میکردم.
خب جان من ، روزانه نویسی خیلی خوبه ولی به نظرم کمتر نمونه موفق الان داریم ، اگه به رنکینگ بلاگ خودت هم نگاه بکنی بیشترین مخاطبان و بازدیدها مال بحث های اجتماعی و شغلی و بعد آموزشیه که جزو تخصص کاری شما هم هست و اکثریت هم چون به این مسایل نیازمند و درگیرش هستند و دنبال راه حل های حرفه ای میگردند تو بحث ها مشارکت می کنند و بازهم میتونی آمار فیدبک نوشته های شخصی رو با قسمت های مختلف بسنجی .
در هر صورت طبق فرمایش خودت تصمیم شخصیه که بلاگ چجوری ادامه پیدا کنه و چه مطلبی ادامه دار باشه یا یه سرفصل جدید باز بشه ، ما ( بنمایندگی دوستان ) پیگیر و حامی کارهای خوبت هستیم.
بلاگ کاملا فردی ه و تصمیماتش کاملا شخصی
اما اگر فقط بخوام نظرم رو بگم اینه که: اگر نسبت روزانه نویسی و مطالب تخصصی حفظ بشه خیلی خوبه
مثلا من اگر توی یه بلاگ تخصصی از هر ۱۰ پست ۱ یا نهایتا ۲ تا پست روزانه نویسی بخونم برام جذاب هست
@roho
@امیر
قطعا همینطور خواهد بود. اصلا منظورم این نبود که کلا رویه کار رو میخوام تغییر بدم.
سلام
من تقریبا همیشه مطالبتان را پیگیری می کنم.می خاستم کمکم کنید.من برنامه نویسی می کنم.ولی به نظرم نا موفقم.نمی دانم چه کنم.می شود راهنایی ام کنید که چه طور یک برنامه نویس عالی شوم؟
با تشکر
@الف.م یک مطلب مهمان دارم که تا چند روز آینده منتشر میشه در مورد کتابی است که برنامهنویسها باید بخوانند. منتظر آن مطلب باشید، نقطه شروع خوبی است به نظرم.