من می خوام فرضیه ای رو در خصوص کار و فعالیت خانمها مطرح کنم تا در این مورد بحث کنیم.
به نظر من خانمها در بحثهای و فعالیتهای تخصصی، حضور بسیار کمرنگ تری دارند تا آقایان.
در ادامه مطلب مثالهایی آورده ام…
باید بگم که بالای 90% از مخاطبهای بلاگ من مذکر هستند. این را از آمار کامنتها و گزارشی که الکسا ارائه می ده می گم. فکر می کنم از 779 کامنتی که تا همین لحظه در بلاگ من گذاشته شده، تعداد کامنت های خانمها حدود 20-25 عدد باشد. شاید هم کمتر. اگرچه نمی توان از این آمار به نتیجه قطعی رسید، اما میشه نتیجه گیری کلی کرد که بلاگ من مخاطب مذکر بیشتری داره. حتی در بلاگهای تخصصی دیگه هم که نگاه می کنم، بیشتر مخاطبها مذکر هستند. این مطلب را هم در بلاگ کیبرد آزاد بخوانید.
حالا چرا این موضوع رو مطرح کردم؟ راستش در طول این 10 سالی که دارم کار می کنم، خیلی کم به خانمهایی برخورد کردم که فعالیتهای جنبی کارش را گسترش بدهد. بیشتر خانمها وظایف محوله را بخوبی انجام می دهند و در محدوده کاری که مسئولیت آن را دارند موفق هستند. بیشتر خانمها ترجیح می دهند کارهای کم استرس و با امنیت شغلی بالا انجام دهند و مسئولیتهایشان کاملا مشخص باشد. اما کمتر خانمی را می بینیم که مثلا گیک باشد. البته من موضوع را تنها به رشته کامپیوتر محدود نمی کنم و در رشته های دیگه هم مواردی از این دست را زیاد دیده ام. این موضوع محدود به ایران نیست و شما می تونید مقایسه ای داشته باشید بین مثلا استارت آپهایی که توسط آقایان شکل گرفته در مقابل تعدادی که خانمها ایجاد کرده اند. مثلا بلاگهای تاثیر گذار بیشتر مربوط به آقایان است تا خانمها. برای این فعالیتهای کمتر خانمها نسبت به آقایان می توان احتمالاتی را در نظر گرفت. مثلا بخاطر تعریفهای کلاسیکی که مسئولیتهای خانمها و آقایان را مشخص می کند، غذا پختن را بیشتر خانمها انجام می دهند به همین دلیل در زمان پختن غذا یک آقا می تونه کار کنه اما یک خانم باید آشپزی کنه. یا مثلا مسئولیتهای مربوط به فرزند. یا اینکه همیشه برای میزان زمان حضور خانمها در محل کار از طرف خانواده محدودیتهایی در نظر گرفته میشود و …
اما من واقعا راجع به این موضوع ایده ای ندارم و خیلی دوست دارم که اگر کسی نظری در این مورد داره مطرح کنه تا راجع بهش بحث کنیم. چرا در محیطهای اینچنینی، در فضای آنلاین، در فضای انتشار دانش و … خانمها حضور کمتری دارند؟ اصلا آیا این فرضیه که من مطرح کردم صحیح است یا نه؟
به نظرم بحث در مورد این موضوع می تونه به خانمهایی که می خوان از قالب کار عادی خارج بشن کمک کنه. پس اگر کسی را می شناسید که در این زمینه ممکنه نظری داشته باشه لطفا ازش دعوت کنید تا در این خصوص نظر بده.
——————————————————————————————————————————————
در صفحه بپرسید؟ می توانید سوالات خود را در زمینه مطالبی که در بلاگ می نویسم مطرح کنید تا درباره آنها مطلب بنویسم.
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
بلاگ سازمانی خود را ثبت کنید تا در Thecoach.ir به خوانندگان جدید معرفی شود.
خدماتی را که می توانم ارائه بدهم مطالعه کنید و در صورت نیاز با من تماس بگیرید.
امیرجان
من مخالف نظر هستم. به علت آنکه شواهد و ادله بسیار زیاد است و اساساً در حد تواتر است از ذکر دلیل هم خود داری میکنم.
فكر كنم موضوع قابل تسري به همه خانمها نباشد،ولي كلاً مطالعات نشون داده در مباحثي مانند استراتژي يا تعيين خط مشي و افقهاي دور، نسبت حضور تاثيرگذار خانمها كمتره…
فرضيه درستیه ، در اکثر کنفرانس های PDC , MIX مايکروسافت ای که تا حالا ديدم تعداد آقايون چه از نظر ارائه دهنده و چه شرکت کننده بيشتره
دلیل کمرنگی حضور خانمها به نظر من به مسائل فرهنگی و نگرشی که نسبت به زن وجود داره برمی گرده، حتی اروپا و آمریکا هم که وضعیت بهتر به نظر میرسه هنوز عمر قبول زنها به عنوان نیرو کار به یک قرن نمی رسه، این فرهنگ برای درست شدن نیاز به زمان داره، چون کسی این نقش رو از زنها نمی خواد (حضور در مسائل تکنولوژیک) ، این جمله با قرنها تجربه زده شده ، پشت سر هر مرد موفقی یک زن موفق وجود داره، دقیقا پشت خط بودن نقشی هست که از زنها خواسته می شه و اگر زنی بخواد پاشو فراتر بذاره با مسائل خیلی زیادی مواجه میشه- کلا از موضوع بحث شما من دل پُری دارم- به نظرم شاید گذر زمان بتونه این موضوع رو درست کنه اما مطمئن نیستم! هر چی هم که بخواد با گذر زمان فاصله نسلها و تفکرها تغییر کنه همیشه فاصله ای هست..
و یک سوال از شما: چرا به وجود زنها در مسائل تکنولوژیک فکر می کنید؟ بحث فقط آماریه یا اینکه فکر می کنید زنها تو این حوزه می تونن رسالتی رو انجام بدن که مردها نمی تونند؟چی باعث شده که کمبودشون رو حس کنید؟
من انقدر این فرضیه رو قبول دارم که سعی در اثباتش براومدم، ببخشید اگر کمی زود جلو رفتم 🙂
@مژگان بهروان اتفاقی که باعث شد به این موضوع اشاره کنم این بود که تو این مدت من هرجا شخص کلیدی تو کاری دیدم یک آقا بود. مخاطبهای خودم اینجا بیشتر آقا هستند. در هر صورت تجربه هایی هم از کار با خانمها داشتم که خوب و بد بوده. اما اون چیزی که من خیلی زیاد باهاش برخورد کردم این بوده که خانمها در عین حالی که بیشتر تحت تاثیر استرسهای شغلی قرار می گیرن (به نظر من) در شرایط ویژه صبر بیشتری دارند و می تونند با اعتماد بیشتری کار کنند. این یک بحث. مورد دوم هم برام سوال بود که اصولا خانمها می خوان از یک سطح بالاتر برن یا فقط به این که کاری داشته باشن راضی هستن. روحیه پیشرفت و بزرگ شدن در خانمها واقعا وجود داره یا نه؟ بحث سختیه کلا!!!
با سلام
به قول امير مهراني عزيز بحث سختي كلا اما ديدگاهم رو سعي ميكنم تا حد ممكن باز كنم:
به نظرم بايد اين سوال را مطرح كنيم كه چرا خانم ها كار ميكنند؟ چه انگيزه اي براي كار كردن دارند؟ همانطور كه در ديدگاه خانم بهروان هم دقت كنيم بيشتر خانم ها صرفا ميخواهند كاري داشته باشند يعني براي همان به قول خودشان عقب ماندگي در فعاليت هاي اجتماعي. وقتي هدف، داشتن كار و البته حقوق و مزايايي كه در عمل وابستگي مالي فرد را به همسرش تا حد زيادي كاهش مي دهد، باشد خانم ها به وضعيت شغلي خود بسنده خواهند كرد و به قول نوشته امير مهراني:
بیشتر خانمها وظایف محوله را بخوبی انجام می دهند و در “محدوده کاری” که مسئولیت آن را دارند موفق هستند.
در مقابل مردها را مي بينيم كه يكي از دغدغه هاي آنها در محيط كار حس رقابت و برتري جويي بوده و براي رسيدن به سطوح شغلي بالاتر تلاش زيادي ميكنند.
به نظر من مهارت خانمها در اينه که از پشت صحنه وقايع رو هدايت کنند
يعنی بعلت توانايی جسميشون راه کنترلی متفاوت و پنهانی رو ياد گرفتن
نتیجه گیری خیلی مشکله ولی در بحث ای تی و وب لاگ من هم به مورد خانمها بندرت بر خوردم
جالبه من این بحث رو در فیس بوک به اشتراک میگذارم. همینطور که گفتم نتیجه گیری خلیلی سخته
من قبول دارم! حتی خانومایی که فناوری اطلاعات یا کامپیوتر می خونن یا تموم کردن حضورشون خیلی کمرنگه
البته اینکه بیشتر کامنت های بلاگتون رو آقایون دادن دلیل نمیشه 🙁
@Hoda نه قطعا دلیل نیست. من این موضوع رو بعنوان نمونه مطرح کردم.
@مشاورین ممنون کار خوبیه. فکر کنم یک نظر سنجی در این مورد بزودی اینجا بذارم.
امیر جان، من در مورد این موضوع یه چیزهایی از دیدگاه روانشناسی میدونم. اگه دوست داری مفصل برات توضیح بدم که باید یه روز حضوری صحبت کنیم، اگر هم بخوای میتونم یه خلاصهای ازش اینجا بنویسم.
@احسان پ. احسان خیلی عالیه اگر بشه هم صحبت کنیم و هم در این مورد مطلبی بنویسی.
موضوع از «تفاوت» شروع میشه. تفاوتی که خیلیها (مخصوصاً فمنیستها) به صورت ناآگاهانه سعی در انکارش دارند. از جنبه روانشناسی/جامعهشناسی، اینجور تفاوتهایی که تو یکیش رو مثال زدی، ابعاد مختلفی داره. باید انرژیهای روانی، نقشهای اجتماعی/فردی و مسائل مختلفی رو مد نظر داشت که در این بحث نمیگنجه. ولی اگه به صورت خلاصه بخوام بگم، انرژیهای روانی مونث و مذکر هستند. این به این معنی نیست که زنها انرژی مونث دارند و مردها انرژی مذکر. ولی جنسیت باعث میشه که به صورت پیشفرض، در زنها انرژیهای مونث قویتر باشه و در مردها انرژی مذکر. ولی روان انسان دوجنسی هست و فارغ از جنسیت، هر انسانی توانایی داشتن همه انرژیها رو داره. این تفاوتها به نقشهای سنتی و مدرن اجتماع هم برمیگرده. مثلاً در یک قبیله در ۵ هزار سال پیش، بدون شک مرد باید به شکار میرفته برای همین در طول نسلها، استعداد تمرکز روی هدف رو پیدا کرده و از رسیدن به دست آورد لذت برده. از طرفی زنها در قبیله موندن و به نگهداری از بچهها و پیرها و … پرداختن و به همین دلیل مهارتهایی مثل عدم تمرکز پیدا کردند. (مهارت عدم تمرکز یعنی دقیقاً multitask بودن. برای اینکه مثلاً در همون قبیله، زن باید میتونسته در حالی که مراقب چند تا بچه هست، غذایی هم آماده کنه و حواسش به مرغ و خروسها و حمله روباه و … هم باشه!!)
این تفاوتها ذاتی هستند. ولی بشر امروز، چون در دورانی هست که تسخیر انرژیهای مذکر هست (و به همین دلیل هم وارد عصر صنعت و دستآورد شده) مقیاس خوب بودن در خیلی جاهای (مثل مثالی که خودت زدی) روشهای مردانه نگاه کردن به مسائل هست. میتونم باهات شرط ببندم که حتی خیلی از خوانندگان زن بلاگ تو، برای اینکه آشپزی و نگهداری از بچه رو به جنس زن نسبت دادی ممکنه کمی در ته ذهنشون رنجیده باشن که اگه این اتفاق افتاده باشه، دلیلش اینه که در دام انرژیهای مردانه افتادن.
حقیقتی که هست اینه که انسانها فارغ از جنسیتشون، باید بخش مونث و مذکر روانشون رو همزمان رشد بدن و بهش توجه کنند نه اینکه در دام نقشهای جنس مخالف بیفتن.
برای همین من اصولاً یک سوال میکنم ازت. چرا فکر میکنی که اون چیزی که برای تو مهم هست، باید برای یک زن هم مهم باشه؟ ممکنه تکنولوژی و هزار تا چیز دیگه که تو رو به هیجان میاره، کوچکترین اهمیتی برای یک زن نداشته باشه که بخواد بیاد وبلاگ تو رو بخونه و توش کامنت بگذاره. حتماً شنیدی که زنها میگن «مردها همیشه کودک میمونن، فقط اسباببازیهاشون تغییر میکنه». این دقیقاً از همونجا میاد. برای اینکه یک زن یه جور دیگه دنیا رو میبینه و یه جور دیگه فکر میکنه. حقیقتی که وجود داره اینه که اگر تعادل بین طرز فکر مردانه و زنانه وجود نداشت، الان بشر از بین رفته بود.
یک مثال واضح از تفاوت انرژی و طرز تفکر مونث و مذکر میزنم. انرژی مذکر نردبانی هست ولی انرژی مونث سینوسی. فرض کن که یک آقایی، همسرش بیمار هست و برای درمان همسرش مقدار زیادی باید پول بده تا درمان قطعی بشه. در غیر این صورت، خیلی سریع خانم میمیره.
راهحل مردانه این موضوع، به مرد پیشنهاد میکنه که خونه و زندگی و هرچیزی که داری رو بفروش تا خرج درمان همسرت بکنی.
ولی یک راهحل زنانه هم هست که ممکنه هیچوقت به ذهن یک مرد نرسه که میگه به همه دوستان و آشنایان بگو، هر کدوم ممکنه بتونن یه مقداری کمک بکنند و ممکنه اینطوری بشه پول لازم رو جمع کرد.
مشخصه که خیلی جاها، مثل این مثالی که گفتم، یه زن خیلی بهتر از یه مرد میتونه فکر کنه. ولی به هر حال یک «تفاوت» وجود داره.
مثلاً در مورد همون آشپزی که گفتی. انرژی زنانه از حس نگهداری لذت میبره، دوست داره که تغذیه بکنه و به کسایی که دوست داره رسیدگی کنه. ولی انرژی مردانه میاد وسط و آشپزی رو به عنوان یک شغل مطرح میکنه و برای بهترین آشپز دنیا شدن رقابت میکنه.
چند درصد از زنهایی که در محیط های کاری دیدی، مثل مردها برای پیشرفت و توسعه و … عطش دارند؟ درصدشون کمه، ولی از طرفی چرا فکر میکنی که طرز فکر مردانه که دنبال پیشرفت و توسعه هست درسته؟
میبینی چقدر تفاوت وجود داره؟ چرا اصرار داری که زنها هم مثل مردها به خوندن بلاگ و کامنت گذاشتن علاقهمند باشن؟ اصلاً ممکنه به نظر خیلی از زنها این کار بیمعنی بیاد و تعجب کنن که تو چرا اینهمه وقت میگذاری برای این کار!
این «تفاوت» به دنبال خودش یک «تعادل» رو میاره. مثل موقعی که میخوای دوش بگیری. اگه آب گرم رو تنها باز کنی، میسوزی، اگر آب سرد رو تنها باز کنی، یخ میزنی. این تفاوت زیباست و به تو این امکان رو میده که تعادل رو برقرار کنی که هم از تفاوت لذت ببری، هم از تعادل.
در حالت ایدهآل، یک زن بدون اینکه نقش زنانهاش رو گم بکنه و از انرژیهای زنانهاش دور بشه، میتونه جنگجویی یک مرد رو هم داشته باشه و برای رسیدن به اهداف بلند و دستآورد بجنگه.
یک مرد هم میتونه علاوه بر جنگجویی و قدرت، انرژیهای زنانه مثل عشق و احساس رو در خودش رشد بده.
در نهایت اینکه تعجب نکن که زنهای زیادی مخاطب تو نیستن. شاید they simply don’t care. من و تو باید به فکر تکنولوژی و فعالیتهای تخصصی باشیم تا به پیشرفت اونها کمک کنیم. زنها هم باید به مسائل دیگری فکر کنن که من و تو بتونیم از اسباببازیهایی که میسازیم لذت ببریم!
ببخشید که طولانی نوشتم. ممکنه خیلی از چیزهایی که نوشتم و شاید همهاش، خیلی به نظرت گنگ بیاد، دلیلش اینه که سعی کردم یک بحث عمیق چند ساعته رو توی چند خط بنویسم… اگه خواستی حضوری بیشتر در موردش صحبت میکنیم.
در وبلاگهاي انگليسي چنين موردي مشاهده نمي شود. من فكر مي كنم اين موضوع در ايران دليل فرهنگي دارد. حتي تعدادي از خانمهاي همكار را به آنها طريقه راه انداختن وبلاگ را ياد دادم موضوع اصلي نوشته هايشان خانواده است. گاه گداري هم مطالب كاري و تخصصي مي نويسند.
نمی دونم چرا اینقدر بحث را پیچیده می کنید، علایق و گرایش خانمها به دلیل تفاوت های روانشناختی متفاوت است. ضمنا آنهایی هم که به این سمت گرایش دارند اینگونه محیط ها مانند این بلاگ را مردانه میدانند و چندان علاقه ای به نشان دادن خود در آن ندارند.
@ahmd این تفاوتهای روانشناختی که شما گفتی اتفاقا موضوع بحث بود. توضیحی هم که احسان داده در همین راستا بوده. واضح کردن این تفاوتهای روانشناختی. همه می دونیم که تفاوت روانشناختی وجود داره.
@امیر مهرانی
من هم فکر می کنم توضیح احسان خیلی مفید بود و روشن کرد که آنچه را مردان مهم می پندارند ممکن است برای زنها مهم نباشد و ممکن است برخی به خصوص مردان این موضوع را فراموش کنند.
با تشکر از آقای احسان، مطلب جالبی نوشته بودند، انقدر جذاب که قبولش خیلی راحت بود و خیلی جاها هم خیلی ظریف حساسیت خواننده های زن رو کم کرده بود…خیلی متن خوبی بود
اما من رو راضی نمی کنه، چون کافی نیست، چون پاک کردن صورت مسئله است، عوض کردن مسئله: این که چرا زنها در مسائل تکنولوژیک کمرنگ هستند جوابش این نیست که کی گفته باید پررنگ باشن؟!
من یه سری جاها از این متن رو با چرا مطرح می کنم و خودم از دید خودم جواب سوالامو می دم-منم داستان خودمو می گم:
با توجه به متن:
“هر انسانی توانایی داشتن همه انرژیها رو داره. این تفاوتها به نقشهای سنتی و مدرن اجتماع هم برمیگرده. مثلاً در یک قبیله در ۵ هزار سال پیش، بدون شک مرد باید به شکار میرفته برای همین در طول نسلها، استعداد تمرکز روی هدف رو پیدا کرده و از رسیدن به دست آورد لذت برده. از طرفی زنها در قبیله موندن و به نگهداری از بچهها و پیرها و … پرداختن و به همین دلیل مهارتهایی مثل عدم تمرکز پیدا کردند.”
فکر می کنید که چرا مردا حاضر می شدند که به شکار برن کاری پر از خطر؟ به دو دلیل ، یکی اینکه زنها جسه قوی برای شکار رفتن نداشتن و دوم اینکه مردها زنها رو دوست داشتن! نمی خواستن خطری تهدیدشون کنه
با این کار می دونید به مرور زمان چه اتقاقی می افته:کیه که از دوست داشتن بدش بیاد؟زنها دنبال راه هایی رفتن که بیشتر مورد دوست داشتن قرار بگیرن، انقدر غرق این موضوع شدن که فراموش کردن که هستند، برای خودشون…(همین موضوع باعث به وجود آمدن حسایی شد که الان الزاما زنانه می دونیم)
قرنها گذشت و این فاصله بین زنها و مردها از نظر دغدغه فکری بیشتر و بیشتر شد، به دو دنیای متفاوت رسیدند
حالا اگر این بین خانمی متوجه این موضوع بشه ، مردا قانونگذار تاریخ ، میگن زنی گفتن مردی گفتن، مردها به انحصار طلبی رسیدند…
الان حتی اگر خانمها هم وارد مسائل تکنولوژیک بشن ،نه تنها به دید یک مرد بهشون نگاه نمیشه (از لحاظ تخصص) علاوه بر اون باید خیلی سخت تلاش کنن که خودشونو به مردا ثابت کنند
گویا دوباره هدف شدن مردها این همه قرن گذشت یه جور دیگه این موضوع…..
داستانم پایان نداره فقط می خوام یه سوال از طیف وسیع آقایانی که خواننده این بلاگ هستند بکنم
این که شما آقایون چقدر خانمها رو در مسائل تکنولوژیک قبول دارید؟
@مژگان بهروان به نظر من مسئله این نیست که آقایون خانمها را قبول داشته باشند یا نه. شرایط مختلفی بوده که خانمها خودشون و تواناییهای فنی شون رو ثابت کرده اند. مسئله اینه که خودشون تصمیم بگیرن که چطور دیده بشن. به این نکته هم باید توجه داشت که بحث ما مطلق نبود. من نگفتم هیچ خانمی. گفتم اکثریت خانمها. به نظرم اون تعداد کم که در دسته اون اکثریت نیستند تونستن خودشون رو ثابت کنن. اما من خیلی کم دیدم و دلایلش رو هم احسان شرح داده.
موافقم
من مطلب آقای احسان رو کاملا قبول دارم، اما خواستم از یک زاویه دیگه هم به موضوع نگاه کنم،اما بحث رو کلا عوض کردم..اما واقعا دلایل همین مواردی هست که گفته شد؟ در هر حال تا حد خیلی زیادی قانع کننده بود
دختر ها هم وبلاگنویسی و این جور کار ها را می کنن ولی اگه یه سری به وبلاگ های دخترونه و پسرونه بزنین متوجّه می شین که هر کدوم چطوری می نویسن. در واقع دختر که خیلی هم تو وبلاگ هاشون بهم لینک می دن بیشتر روزمرگی نویسی رو دوست دارند ولی پسر ها بیشتر تخصصی نویسی یا خیلی جاها به گردآوری و گاهی ترجمه ی مطالب وبلاگ های خارجی را دوست دارند یا اینکه یه چیزی درست کنن و تو وبلاگ شون بگذارن. البتّه گاهی اوقات هم پسرها روزمرگی نویسی را دوست داند و دختر ها تخصصی نویسی رو که این کار خیلی نادر و کم اتّفاق میفته.
الآن چند تا مثال می زنم از وبلاگ های دخترونه و پسرونه که هم مطالبشون رو بخونید و هم از لینک هاشون وبلاگ های مشابه رو ببینید.
وبلاگ پسرونه: که خودتون خیلی اش رو دیدید.
وبلگ دخترونه: مثل http://setayesh07.blogfa.com یا http://dokhtarak.ir
وبلاگ هم دخترونه و هم پسرونه: http://www.sadeq.ir که دو تا نویسنده داره.
فرضیه درستیه…
ممنون از وب قشنگتون:)
کمی تا قسمتی قبول دارم.خود من یکی از مخاطبان شما هستم اما وقت و حوصله نظر نوشتن را ندارم.
اول از همه سلام نمیدونم چرا اینجا همه سلامشون رو خوردن ……
وم دقت کردید اکثر کسانی که اینجا نظر دادن مذکرهستند
باید بگم نمیدونم اگه بگم به خاطر همین چیزا از زن بودنم بدم میاد
اگه بگم این بحث واسه دخترایی مثل من درده اگه بگم یه وقتایی واسه همه کارهایی که پسرا میتونن انجام بدن و ممکنه واسه شماخیلی عادی باشه اشکم در میاد
اگه بگم این موضوع واسه شما جالبه واسه من چالش
خوب احسان حالا بگو گیر افتادن تو دنیای پسرونه بده؟ چه طور میشه از دستش خلاص شد؟ چرا من نمیتونم از دختر بودنم خوشحال باشم؟؟؟؟؟
سلام ، من یک خانم هستم، و بشدت اتفاق فعال و فمینیست هم هستم، اینها رو گفتم که دوستان خانم دیگر خرده نگیرند. اما راستش کامنت احسان به نظرم منطقی می اومد. سالهای اول جوانی بشخصه خیلی سعی کردم از تفاوتهای ذاتی جنسیتم فاصله بگیرم اما الان (شاید سالهای آخر جوانی) به این نتیجه رسیدم که با قبول این تفاوت ها و بهرهگیری درست ازشون هم خوشحال ترم هم موفق تر، الان هم ننشستم خونه ظرف بشورم و… یه مدیر موفق هستم (دربحث نرم افزار شرکتی که توش کار می کنم) اما خودم رو نمی کشم برای چیزی که می دونم کارمند پسر زیردستم تش از من موفق تره.شاید نتونسته باشم منظورم رو خوب برسونم. من هنوز برای جلو رفتن تلاش می کنم چه در کار چه در درس چه در زندگی . و ناراحت هم نمیشم اگر بگویم بسیار از جنبه های تکنولوزی بصورت سطحی و در حد خبر و نهایتا استفاده آسان جدیدا برام جذابه تا در عمق.
من البته فکر میکنم بحث کلی تر از این حرفاست:
http://zahra-hb.com/1388/12/why-women-leave-it/
خانوما زیادی پر رنگن
به نظرم بحث در مورد این موضوع می تونه به خانمهایی که می خوان از قالب کار عادی خارج بشن کمک کنه.
اگه یه کم به خانم ها توجه میشد و به آنها مثل آقایون نگاه میشد و تفاوتی قایل نمیشدن ، نوع نگاه زنان و مشارکت اشون و علاقه به رشد وپیشرفتشون فرق داشت ، هنوز وقتی اجازه رفتن به ورزشگاه رو ندارن یا موارد دیگر چطور انتظار دارید برابری بکنن با مردها؟؟ هنوز در سازمانها کارهای مهم به خانم ها سپرده نمیشه ، به خانم ها به عنوان نیروی اجرایی نگاه میشه ، و اگرم باشه گزینه ی دوم هستت و یه آقا الویت داره . همه ی این موارد در جرات و اعتماد به خود در خانم ها تاثیر داره ولی در ایران خانم ها گزینه اول نیستند گزینه ی دوم بعد از آقایون هستند
سلام
من مخالف نظر هستم. به علت آنکه شواهد و ادله بسیار زیاد است و اساساً در حد تواتر است از ذکر دلیل هم خود داری میکنم.
سلام
فکر کنم موضوع قابل تسری به همه خانمها نباشد،ولی کلاً مطالعات نشون داده در مباحثی مانند استراتژی یا تعیین خط مشی و افقهای دور، نسبت حضور تاثیرگذار خانمها کمتره
سلام
فرضیه درستیه ، در اکثر کنفرانس های PDC , MIX مایکروسافت ای که تا حالا دیدم تعداد آقایون چه از نظر ارائه دهنده و چه شرکت کننده بیشتره
سلام
دلیل کمرنگی حضور خانمها به نظر من به مسائل فرهنگی و نگرشی که نسبت به زن وجود داره برمی گرده
سلام
من انقدر این فرضیه رو قبول دارم که سعی در اثباتش براومدم، ببخشید اگر کمی زود جلو رفتم 🙂
با سلام
به قول امیر مهرانی عزیز بحث سختی
با سلام
به نظر من مهارت خانمها در اینه که از پشت صحنه وقایع رو هدایت کنند
به قول امیر مهرانی عزیز بحث سختی هست
دلیل کمرنگی حضور خانمها به نظر من به مسائل فرهنگی و نگرشی که نسبت به زن وجود داره برمی گرده
من قبول دارم! حتی خانومایی که فناوری اطلاعات یا کامپیوتر می خونن یا تموم کردن حضورشون خیلی کمرنگه
البته اینکه بیشتر کامنت های بلاگتون رو آقایون دادن دلیل نمیشه 🙁
من البته فکر میکنم بحث کلی تر از این حرفاست
جالب بود شاید درست باشه
ممنون بابت مقاله مفید و کاربردی
بسیار جالب و شنیدنی بود ممنون
فرضیه درستیه…
ممنون از وب قشنگتون
خیلی جالب و خوندنی بود ممنون
لذت بردم از این پست ممنون از شما