در کامنتهای مطلب قبل بحثی حاشیهای پیش آمد با موضوع کلی انتظار ما از دانشگاه. برداشت کلی این است که وقتی شخصی از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، مهارت انجام کاری را باید داشته باشد یا نه؟ البته که این موضوع به نوع دانشگاه هم وابسته است. مثلا اینکه شخص فارغالتحصیل دانشگاه علمی کاربردی باشد یا دانشگاه آزاد و سراسری.
رامین و ساریگلین از خواننده های مطلب قبل عقیده داشتند که ما در دانشگاه با موضوع زیاد آموزی و بیهدف بودن روبرو نیستیم و اتفاقا دانشگاه نباید نیروی متخصص تربیت کند بلکه هدف دانشگاه تربیت نیروی پژوهشگر است. از طرفی این عقیده هم وجود دارد که در دانشگاهها درسهای تاریخ مصرف گذشته وجود دارد و خانم ریحانه هم بهعنوان یک خواننده دیگر این موضوع رو تایید کردند. من مجموعه نظرات را اینجا آوردهام. ببنید و نظر خود را بگویید. ما باید از دانشگاه و فارغالتحصیلی از آن چه انتظاری داشته باشیم؟
ساریگلین
آموزش در دانشگاههای ما چون در بسیاری از موارد، هدف مشخص از نظر شغلی رو دنبال نمیکنه باعث میشه که آموزش بیش از نیاز شخص بهش ارائه بشه و این شخص رو نابود میکنه. از دانشگاه چه انتظاری داریم؟ اگر قرار است دانشگاه نیروی کار با تخصص موردنیاز شرکتها را تامین کند، فرق بین آموزشگاه و دانشگاه در چیست؟
رامین
من فکر می کنم انتظاری که ما از دانشگاه داریم با هدفی که برای دانشگاه تعیین شده متفاوت هست:
۱) دانشگاه محل تولید علم هست .(حتی در رشته های مهندسی که در نگاه اول کاربردی تر بنظر میرسند ! )
۲) محیط و رویه کاری دانشگاه افراد را به سمت تحقیق و پژوهش در علوم هدایت می کند.(نظیر الزاماتی که از سوی اساتید در خصوص ارائه تحقیق و مقاله و نیز الزام دانشگاه در خصوص ارائه پایان نامه وجود دارد!!!).
۳)در دانشگاه ها قسمتی وجود دارد که مسئول هدایت و راهنمایی آن دسته از دانشجویانی هست که در قصد ورود به صنعت و بازار کار را دارند.این قسمت بعنوان یک امکان جانبی از سوی دانشگاه هست و نقطه پایان نیست !
در واقع دانشگاه بر تامین محقق و پژوهشگر تاکید بیشتری دارد تا تامین نیروی متخصص کار.( با فراهم آوردن امکاناتی نظیر تحقیق در مقاطع بالاتر و …)
حتی با نگاهی به عناوین مدارک تحصیلی نیز به این مطلب می توان پی برد (نظیر PhD)و این برخلاف انتظار ما از دانشگاه هست. ما انتظار داریم شخصی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود یک متخصص ! و آماده انجام کار باشد.در صورتی که هنوز به آموزش های تخصصی نیازمند هست تا به یک متخصص در زمینه شغلی مورد نظر تبدیل شود !( مثال هایی زیادی وجود دارد بخصوص در زمینه IT )
فکر می کنم در یک جای اشتباه ( دانشگاه ) به دنبال فرد مورد نظر ( متخصص ) میگردیم که این نشات گرفته از ذهنیت جامعه ما در مورد دانشگاه ست.
من فکر می کنم به جای تغییر ماهیت دانشگاه ( که عقیده دارم باید به تولید علم بپردازد تا پشتوانه صنعت و فن آوری باشد) باید به دنبال تغییر ذهنیت خود باشیم که البته راهی است طولانی…
ساریگلین
در مورد درسهایی با تاریخ مصرف گذشته خیلی موافق نیستم. به نظرم این مسئله نیز به همان نگرش و ذهنیت ما از دانشگاه برمیگردد. مثلا در رشته مهندسی کامپیوتر درس زبان ماشین و اسمبلی ارائه میشود که شاید به نظر برسد که دیگر الان کسی با اسمبلی برنامه نمینویسد اما همان زبان اسمبلی باعث ایجاد نگرشی در مهندسان کامپیوتر در مورد سازوکار برنامههای کامپیوتری میدهد. اگر به خواست و نیاز شرکتها باشد، زبان C# رو باید در دانشگاهها تدریس کرد. در حالی که زبان c++ یا جاوا مناسبتر است.
ریحانه
دوست عزیز اقای رامین بند ۳ که فرمودید اصلا درست نیست…یا لااقل من این مورد رو توی بهترین دانشگاه علوم انسانی کشور ندیدم!
بعدم چرا باید این نظریه های پوسیده شده رو ما باید بخونیم یکسری نظریه که تقریبا ۳۰ یا ۴۰ ساله پیش توی امریکا یا جاهای دیگه ای گفته شده که بعدا خودشون بهش رسیدن که یا اشتباه بوده یا تاریخ مصرفشون تمام شده?!
چرا نباید دانشگاه توی هر رشته یه مختصص بارنیاره؟چرا دانشگاه نباید یه کار افرین تولید کنه؟
سلام
بنظر من اینکه فرد از دانشگاه متخصص بیرون بیاد یا نه بستگی به خود دانشجو هم داره با حدود 150 واحد درسی حالا هر چی میخواهد باشد نمیشه یک فرد متخصص بار آورد (حداقل در رشته کامپیتر که اینطوریه) به نظر من دروس دانشگاه مقدمات و پایه اون علم هستند که ما فرامیگیریم حالا متخصص شدن لازمش مطالعه، تحقیق، و فعالیت شخصی هست که اگه فرد در دوران دانشگاه به اینها هم بپردازد دانشگاه هم برای فرد نقش یک محرک رو بازی خواهد کرد.
این برای شروع بحث است 🙂
چرا من اعتقاد دارم که دانشگاه وقت هدر دادن است!؟
خوب دانشگاه که محل تولید علم است و من هم به چشمهای باز و به عنوان اولین انتخاب شیمی رو انتخاب کردم و به خاطر رتبه خوبم، همان اولین انتخاب قبول شدم. اما این دستگیرم شد که تو دانشگاههای ما علم تولید نمیشه، بلگه گاهی به ندرت علم هم تولید میکنند.
میدونید معولا الزامات انتخاب موضوع پاپان نامههای دانشگاه چیه؟ اینکه در مسیر هدف کاری استاد راهنماتون باشه! اینکه موضوع مورد علاقه شما باشد، کاربردی باشد، جدید باشد و … مهم نیست، مهم این است که در مسیر حرکت استاد راهنما باشد. در ضمن گزینه دومی وجود ندارد!
راستی، اینکه کار دانشگاه محل تولید علم است و لاغیر نمیدونم ریشه در چه دارد. اما کل بزرگان دانشگاهی کشور صحبت از این میکنند که دانشگاه باید محل تولید علم کاربردی و متخصص و اینکه در کشورهای پیشرفته(اینجور که من از دوستان(شاهدان عینی) شنیدم) سعی میکنند کنار تولید علم کمی هم متخصص هم تربیت کنند که وقتی از دانشگاه تشریف آوردند بیرون تازه شرکت مجبور نباشند سری دوم آموزش رو برای این دوستان برگزار کنند، حتما اشتباه است و …
درست است که در دانشگاه باید سیستم عامل و C++ رو تدریس کنند و هیچ بحثی توش نیست، اما این چه مهندس نرمافزاری تو قرن 21 که مفهوم کلاس و پلیمورفیسم نمیفهمه! این چه مهندس صنایعی که از مدیریت پروژه فقط MSP رو فهمیده و نه ذینفع میدونه چیه، نه تسطیح منابع. این چه مهندس منابع طبیعی که فرق درخت بلوط رو با درخت آزاد تو زمستون تشخیص نمیده، این چه فارغالتحصیلهایی هستند که هنوز نمیتونند یک رزومه مناسب بنویسند، یک نامه رسمی، و ..
دانشگاه مسئول نیست؟ اگر شما میگویید نیست، حتما نیست!
برای من و امثال من که الان داریم کاری رو انجام میدیم که توش کم و بیش متخصصیم، بدون اینکه ساعتی برای اینکار دانشگاه رفته باشیم و بعد خودمون رو با افرادی که چهار سال برای همین کار درس خوندن مقایسه میکنیم، ناچاریم اعتراف کنیم دانشگاه برای ما که نون نداره و نداشته، شاید برای دیگران آبی داشته داشته!
…
رو حساب دیده های خودم اینو می تونم بگم که از اساتید دانشگاه های کشور تو رشته کامپیوتر چیزی جز جزوه بزرگ تر کردن بر نمی یاد و البته به ندرت وجود دارن اساتیدی که کار علمی هم به طور جد انجام بدن. رو حساب همین صحبت ها چون تو دانشگاه ها خصوصا تو رشته IT استاد متخصصی وجود نداره می تونیم یه سری حداقل انتظارات داشته باشیم که باز هم متاسفانه کمتر از ۱۵٪ اونها براورده می شن.
۱: وجود یک اینترنت stable حتی با سرعت ۲۰K
۲: افزایش امکانات رفاهی برای دانشجو. بیشتر از این که دنبال درس باشیم باید برای زنده موندن و داشتن سرپناه تلاش کنیم.
۳: من از یه جمله واقعا بیزارم, اونم این که وقتی تو کتابخونه داری درس می خونی این مسئولین همه فن حریف میان می گن که آقا جم کن برو که تعطیله.
۴: عدم سنگ انداختن جلوی پای دانشجویانی که می خوان کار علمی بکنن. مثلا این که دانشکده در تمام اوقات پول نداره. یا می خوای یه کار گروهی بکنی باید از ۱۰۰ جا مجوز بگیری.
۵: عدم اجبار برای حضور در کلاس. فکر کن کنترل پروژه رو که ۳ جلسه غیبت داشتم افتادم فقط بره این که استاد محترم اجبار بر حضور در کلاس داره.
۶: وقتی یه وسیله خراب شد همه چیز رو گردن دانشجو بدبخت نندارن که چرا Motherboard سوخته
۷: و آرزوی محال هم تغییر سیستم نمره دهی.
سلام
بحث بجا و خوبی هست.
چند مورد رو آقای مهرانی و دوستان فرمودند ،
1- آقای مهرانی : موضوع کلی انتظار ما از دانشگاه. برداشت کلی این است که وقتی شخصی از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، مهارت انجام کاری را باید داشته باشد یا نه؟ البته که این موضوع به نوع دانشگاه هم وابسته است. مثلا اینکه شخص فارغالتحصیل دانشگاه علمی کاربردی باشد یا دانشگاه آزاد و سراسری.
2- نظر ساری گلین در مورد مشخص نبودن هدف از تحصیل در دانشگاه و تفاوت دانشگاه و آموزشگاه بود و عدم بروز رسانی سرفصل های آموزشی نسبت به نیاز آن در صنعت و بازار
3- رامین بحث پرورش نیروی پژوهشگر و تولید علم رو محصول دانشگاه میدونه
4- ریحانه عدم پیروی از علوم منسوخ غربی مطرح کرده و بحث تولید کارآفرین و متخصص رو پیش کشیده.
برداشت من از شنیده ها و مطالب اکثریت هدف از ورود به دانشگاه رو برای کسب تخصص و پرورش مهارتهای فردی و ارائه نظریات فرد در قالب های استاندارد که توانایی تبدیل به یک نظریه علمی یا فن کاربردی مورد قبول مجامع علمی و صنعتی باشه ، میدونند.
اما نوع دانشگاه ، تفاوت دانشگاه هایی که ما در ایران داریم با دانشگاه های معتبر جهانی و مطالب و سرفصل هایی که در ایران تدریس میشه و فارغ التحصیل این دانشگاه ها دارای مهارت لازمه هستند یا خیر؟
اینکه نوع دانشگاه ، کیفیت فضا و امکانات آموزش ، مدرس در آموزش فرد و افزایش توانمندی های اون موثر هست ، شکی نیست.
اما فضای دانشگاه های ما بدلیل دولتی بودن تحت تاثیر فضای حاکمیتی هستند و اکثرا منفعلانه عمل میکنند و کاملا شرطی سازی شده اند . ارائه امکانات یا تغییر سرفصل ،بروزسازی منابع و … همگی تابع بخشنامه هستند و دانشجو باید تسلیم جبر فضای حاکم باشد و هرگونه فعالیت خارج از سرفصل از فیلتر قوانین میگذرد و اجازه بروز خلاقیت نمی یابد و دانشجو می بایست دلخوش به گذران دوره مربوطه و اخذ مدرک با نام متخصص باشد بی توجه به این که آیا همه آنان که مانند او این مدرک را اخذ میکنند همانقدر توانایی تحلیل ، پژوهش ، ارائه راهکار در حوزه تحصیلی یا کاری را دارند یا خیر؟
آموزشگاه ها در این مورد بصورت ناپیوسته عمل میکنند و صرفا به ارائه تک مهارت یا تک درس می پردازند که بازهم به مانند دانشگاه ها هرچه از پایتخت به سمت مراکز استان ها و شهرستان ها دور شویم ، کیفیت نیز همانقدر دور میشود.
اما نیروی پژوهشگر یا کارآفرین چگونه در این محیط ها استعداد یابی میشه ، جهت دهی میشه و حمایت میشه ؟
دانشگاهی به نام کارآفرینی در تهران چندی هست تاسیس شده ( از چند و چون این محیط بی اطلاعم و قضاوت نمیکنم) به عنوان یه حرکت رو به جلو بسیار ارزشمند هست ، اما مباحث اصلی و کارگاه هایی که در این محل برگزار میشه رو بایست افراد ی که تجربه کرده اند بیان کنند.
چندی قبل در مطلبی که آقای مهرانی نوشته بودند نظرم بر ایجاد سازمانی مانند فنی و حرفه ای ولی با رویکردی کاربردی تر و به مانند موسسات کارآفرینی بود( آموزش حرفه یا مهارت + تعامل با صنعت و بازار کار + حمایت از نیروی آموزش دیده ) .
پژوهشگاه یا پارک های علم و فناوری شاید همون بستری باشه که با ایده آل من نزدیک باشه ولی چون بازهم دولتی هست و تابع بخشنامه ،الکن و منفعل باقی مونده و در حد ارائه چند تحقیق نظری پیش میره.
هفته پیش در برنامه طلوع شبکه 4 سیما یکی از مسئولین امر مطلبی رو مطرح کرد مبنی بر اینکه دولت از پژوهش حمایتش رو کم و یا قطع میکنه و لازمه بخش خصوصی در این زمینه سرمایه گذاری کنه ، چرا که بطور مثال از 100 طرح ( patent ) اگر 2 یا 3 طرح به مرحله اجرا برسه هزینه مابقی رو پوشش میده. این نظر البته یک طرفه هست چرا که دانشجو با این محیط ارتباط خیلی کمی داره و برنامه های این مراکز برای پرورش مهارتها در راستای اهداف آموزشی دانشگاه ها یا مراکز صنعتی مشخص نیست و البته همینطور ارتباط اساتید دانشگاه و کارشناسان صنعتی نیز خیلی کم هست .
برنامه آموزشی دانشگاه های ایران قدیمی است و حاوی دروسی (مثل دروس عمومی ولی نه فقط آنها) است که کاملاً بی ربط هستند. این برنامه ها و رشته ها از یک اصل اساسی دنیای مدرن به دور هستند: تخصصی سازی. این مسئله فارغ از این بحث است که هدف دانشگاه باید تربیت آدمهای حرفه ای باشد (یعنی کسانی که بتوانند بطور تخصصی یک کار مربوط به رشته شان را در یک کسب و کار مربوط انجام دهند) یا آدمهای آکادمیک (یعنی کسانی که روش تحقیق علمی را عمیقاً می فهمند و بکار می گیرند و اطلاعات جزئی در یک زمینه خاص در یک رشته دارند). در واقع دانشگاه های ما در تربیت متخصص (چه حرفه ای و چه آکادمیک) کارا و اثربخش عمل نمیکند گرچه استثنائات هم وجود دارد که به نظر من متأسفانه فردی است و نه سیستماتیک. مثال از رشته خودم یعنی مهندسی صنایع می زنم. موضوعات تخصصی در این رشته مثلاً عبارتند از برنامه ریزی تولید، طراحی استقرار، مهندسی کیفیت، کارسنجی و زمان سنجی، تحلیل سیستم، و … اگر کسی بخواهد در این حوزه ها متخصص شود در دانشگاه فقط یک درس سه واحدی خواهد گذراند! اگر کسی بخواهد بطور حرفه ای این موضوعات را دنبال کند نیاز به مطالعات گسترده و مهمتر از آن تجربه عملی دارد. اگر کسی هم بخواهد در این حوزه ها تحقیق کند نیاز به پیش زمینه های متفاوتی دارد مثلاً استاد برنامه ریزی تولید باید زمینه تحقیق در عملیات فوق العاده داشته باشد ولی تحلیل سیستم نیاز به دانستن نظریه های سیستم و مدیریت دارد. برنامه آموزشی رشته در تربیت هر دو شکست می خورد.
اگر بپذیریم که در کشور در حال توسعه ما برنامه های متنوع و گشاده دستانه دانشگاه های آمریکا و اروپا مطلوب نیست فکر میکنم از این دسته بندی راه حل مورد نظر من مشخص است: هر کدام از رشته ها باید تا حد مطلوبی تفکیک شود تا به هدف اصلی دانشگاه یعنی تربیت متخصص برسد. مثلاً سال اول تمام رشته های مهندسی مشترک باشد سال دوم برای هر رشته درس های جدا. سال سوم و چهارم هم کاملاً تخصصی یعنی در یک زمینه مشخص در هر رشته. اینجا می توان کسانی را که می خواهند کار آکادمیک کنند از کسانی که می خواهند وارد بازار کار شوند جدا کرد: به آکادمیسین ها آموزش روش تحقیق و کار مطالعاتی داد و به حرفه ای ها آموزش حرفه ای داد و آنها را به کارآموزی فرستاد.
من فکر می کنم این بحث باعث شد که شخصا در آینده به دنبال کسب آگاهی بیشتر و دقیق تری در خصوص اهدافی که برای دانشگاه ها و رشته های مختلف (بخصوص رشته های مهندسی) در ایران و سایر کشورها تعیین شده بروم.
اما اینجا قصد دارم به نکاتی که دریافته ام اشاره کنم:
اینکه ما بطور کلی (روی کلمه کلی باید خیلی دقت کنیم چون با این کلمه یک قاعده برای کلیه مسائل ایجاد می کنیم) از دانشگاه انتظار چه نوع عملکرد و فارغ التحصیلانی را داشته باشیم(که امیر در کامنت مطلب قبلی مطرح کردند و مورد سوال قرار دادند) کمی در دنیای امروز جای بحث دارد.
درک من از دانشگاه این است که محلی برای تولید علم است و افراد (شامل دانشجویان و اساتید) تا زمانی که در دانشگاه به تحصیل علم می پردازند در واقع نقش یک پژوهشگر را ایفا می کنند و دانشگاه افراد را به این سمت هدایت می کند. (که این امر در نهایت به پیشرفت علوم و فن آوری کمک می کند.)
و این مسئله ای است که محیط دانشگاه بر آن تاکید دارد، دانشگاه سعی بر ایجاد روحیه پژوهشگری در افراد دارد که در محیط صنعت کمتر به این مسئله بر می خوریم. ( به علت بالا بودن هزینه های تحقیق و توسعه و کمبود زمان. بیشتر افراد در محیط های اجرایی و عده کمتری در واحد های تحقیق و توسعه به فعالیت می پردازند)
همچنین افراد بر حسب رشته تحصیلی خود (نظیر رشته مهندسی کامپیوتر) با کار بر روی مسائل دنیای واقعی، امکان حل مسائل به شیوه علمی و منطقی و نیز استفاده از دانسته های تثوری خود را در عمل بدست می آورند. که این امر به اشخاصی که قصد ورود به دنیای صنعت را دارند این امکان را می دهد تا دانش علمی خورد را به راه حل های کاربردی، علمی و قابل اجرا تبدیل کنند.(کار مهندسی انجام دهند) که اینکار با متخصص بودن نیز متفاوت است.
اما همانطور که در مطلب قبلی عنوان شد “آموزش در دانشگاههای ما چون در بسیاری از موارد، هدف مشخص از نظر شغلی رو دنبال نمیکنه باعث میشه که آموزش بیش از نیاز شخص بهش ارائه بشه و این شخص رو نابود میکنه.” (این مطلب در مورد دانشگاه جامع علمی کاربردی عنوان شده):
با توجه به اساس نامه دانشگاه علمی کاربردی و هدفی که این دانشگاه در سایت رسمی خود عنوان کرده (http://www.uast.ac.ir/DocLib6/asasname.aspx) می توان مشاهده کرد که این دانشگاه، جایی است که قرار است علاوه بر جنبه های علمی به افزایش مهارت و تخصص!!! افراد نیز پرداخته شود و در واقع جنبه های مهارتی و تخصصی بیشتر مورد تاکید قرار بگیرد، اما جالب اینجاست که حداقل در رشته مهندسی کامپیوتر سرفصل هایی مشابه سایر دانشگاهها ارائه می شود و بر جنبه تولید علم (با توجه به دروس ارائه شده و همچنین شیوه کاری اساتید و دانشگاه) تاکید بیشتری می شود.
در نهایت شاید نیاز باشد بررسی بیشتری در خصوص اهداف تعیین شده در مقابل عملکرد واقعی دانشگاه ها (نظیر دانشگاه علمی کاربردی و همچنین سایر دانشگاه ها) انجام شود و اینکه این تفکر رایج در جامعه ما که فارغ التحصیل دانشگاه یک متخصص است تا چه حد با اهداف اولیه این دانشگاه ها و نیز عملکرد واقعی آنها همخوانی دارد.
@ramin_rp
با سلام به دوست عزیز اقای رامین
مخالف صحبتتون هستم!به ولله که دانشگاه اصلا محرک نبوده!این همه درس عمومی که ما میگذرونیم مثل اخلاق،اندیشه…کجا محرک هست؟درس های اختصاصی هم با این وضع درس دادن اساتید هم محرک که نیست بلکه زجر اور هم هست!توی کل سالهایی که من درس خوندم اونم توی یه دانشگاه معروف فقط یک استاد محرک بود اون هم مسئولان وقتی متوجه شدن که کاربردی تدریس می کنند تعداد کلاسهاش رو کم کردن طوری که دانشجو برای اینکه با این استاد کلاس داشته باشن چندین ترم مجبورن که صبر کنند تا شاید این درس رو به این استاد بدن!
در اخر هم ما نگفتیم که دانشگاه های ایران بیان بشن مثل دانشگاه های امریکایی که همش متخصص بار بیارن ما گفتیم دانشگاه هامون لااقل دانشجو رو یک خورده متخصص بار بیاره!تا این دانشجو بره خودش بشینه و بیشتر مطالعه کنه!به ولله که توقع بزرگ و زیادی نیست.
@مهدی عرب عامری
سلام
با اقای عامری موافقم شدید!
ما که الان یه کسب و کاری روتازه راه انداختیم وداریم کار میکنیم می بینم که من خیلی چیزها رو یاد گرفتم که به واقع دانشجوی ارشد این رشته اصلا بلد نیست!اصلا نمیدونه چی هست!جالب اینکه خود اون دانشجو میدونه و میگه که از ارشد چیزی یاد نگرفته در صورتی که شاگرد اول اون ورودی بوده!
@سعید
با نظر شما موافقم!حالا شما توی رشته ی کامپیوتر این رو مطرح کردید من توی رشته ی علوم انسانی میگم!وجود فقط 6تا کامپیوتر برای این همه دانشجوی لیسانس!بعدی ها رو هم دیگه نمیگم!
@roho
الان بخش کارافرینی دانشگاه تهران اقدام به برگزاری کلاس های کارافرینی ،MBAکرده که کیفیت بسیار عالی داره اما هزینش 3000000تومن هست که …
@ابراهیم
اقای مهرانی شما موافق این دسته بندی هستید که دوستمون عنوان کردن؟
@ramin
صحبت شما برای دانشگاه های خارجی صحت داره که یه پژوهشگر تحویل جامعه میده اما اینجا …!من تا به الان از هیچ کدوم از درس هایی که توی دانشگاه خوندم استفاده نکردم!
یعنی 4 سال الکی گذشت!در صورتی که می تونستم توی این سالها کارهای دیگه انجام بدم!دونستن یک عالمه نظریه غربی و منسوخ شده هیچ کمکی به من نکرد!
با سلام به اقای مهرانی
و تشکر که نظرات رو به دقت خوندید و حالا این پست رو اینجا گذاشتید!!
@ریحانه
اینکه یک دانشگاه (مثل دانشگاهی که خود من در آن درس خواندم) امکانات مناسبی ندارد و یا مطالبی که ارائه شده اند بروز نیستند نشان دهنده عملکرد آن دانشگاه هست.
اما مطلبی که من عنوان کردم به اهداف اولیه و اساسی یک دانشگاه (منظورم اهدافی که دانشگاه بخاطر آن ایجاد شده) اشاره می کند و نه نحوه دستیابی به آن اهداف و امکانات و ابزارهای مورد نیازش!
من میتونم کلی تر بگم امیر مهرانی عزیز؟؟؟
من کاملا با سیستم آموزشی مشکل دارم
این همه درس میخونیم بعد واسه زبان یاد گرفتن باید بریم کلاس آزاد( درس انلسی تو دوران راهنمایی و دبیرستان چه کارایی داره من نمیدونم ؟؟)
میخوای بری دانشگاه باید بری سر وقت کلاس کنکور (حالا این مدرسه داره چی کار میکنه نمیدونم)
وقتی هم که رسیدیم دانشگاه دیدیم هر چیزی تو دانشگاه هست الا اون چیزیکه باید باشه
من دانشجو ام اما اگر شرایط جامغه و محیط خانواده اجازه میداد هرگز دانشگاه نمیرفتم
ممنون از ریحانه بخاطر معرفی mba ، اما من حرف روی فرآیند فعالیت دانشگاه و خروجی اون بود و گرنه رشته معرفی شده در آموزشگاه هم تدریس میشود و بیشتر جنبه تبلیغ و پرستیژ اون مطرح هست تا کارآفرین کردن یک شخص( نظر شخصی )
اکثر دوستان گلایه هاشون مبنی بر عدم ارتباط دروس ارائه شده با هدف نامشخص از ورود به دانشگاه و عدم ارائه تخصصهای مورد نیاز بازار و صنعت هست.
چرا اکثر افراد مهارت ها رو در بیرون از محیط دانشگاهفرا گرفتند و دانشگاه معمولا در ارائه مطالب دوپهلو و گنگ برحورد میکنه یا مباحث داری تاریخ مصرف رو پی میگیره.
در جواب ابراهیم:ارائه دروس عمومی و تخصصی بصورت سالی از چندی پیش در دبیرستان ها مرسوم هست وروشی غلط هست ، ابتدا ذروس عمومی بدون شناخت استعداد و تونایی دانش آموز ارائه میشه و بعد دروس تخصصی که بازهم دارای اشکال هم در نخوه ارائه هست و هم نوع آزمون در سنجش توانایی.
این مساله تنها به دانشگاه معطوف نمیشه مساله رو باید ریشه ای از آغاز راه علت یابی کرد تا دانش آموز از ابتدا هدف دار برای آموزش اقدام کنه و هدف از آموزش اون مشخص بشه و ضعف موجود در سیستم دانشگاه به عقبه اون یعنی دبیرستان و ماقبل برمیگرده.
بخاطر اشتباه های تایپی از همه عذر میخوام
@roho
من مخالفم باز!
نظر شخصی شما اشتباهه به نظر من ! خود اقای مهرانی کارگاه گذاشتن من شرکت نکردم اما هرکس که شرکت کرده بود راضی بود پس جنبه ی پرستیژ و این چیزها نبود و کسایی که از اون کارگاه دراومدن بیرون همه می گفتن که خیلی مفید بوده و مورد استفاده بوده!کلاسی هم که من گفتم همینطور هستش!اساتید معروف میان و تدریس می کنن.اتفاقا می خوام بگم اساتیدی میان و تدریس می کنند که واقعا میخوان دانشجوها متخصص بار بیان! به این فکرکنید استاد مهرانی بیان و توی دانشگاه علامه طباطبایی این کارگاه رو ایجاد کنن و یا اصلا اونجا تدریس داشته باشن!!!میشن همون استادی که من گفتم نمونش توی دانشگاه هست اما…لازم نیست ما از پایه شروع کنیم و بریم بالا…از همین اینجا(دانشگاه)شروع کنیم!بقیه پیشکش…
بعدم نمیشه که ما تا یه بحث میذاریم و توش کم میاریم بگیم این از پایه غلطه!پس رهاش کنیم!از همین جا شروع کنیم!
@ریحانه خانم ریحانه شما به من لطف دارید اما فکر میکنم منظور @roho این بوده که سوء استفاده از عنوان کارآفرینی در دورههای آموزشی کم نیست که من هم قبول دارم. موسسات زیادی هستند که از این عنوان صرفا سوء استفاده میکنند.
نکات جالبی توسط دوستان مطرح شده. با توجه به مواردی که مطرح شده به نظر میاد که انتظاری که از دانشگاه وجود داره و خروجی واقعی دانشگاه در دو مسیر متفاوت حرکت میکنه.
واقعیتی رو هم که میبینیم همین هست که بسیاری از فارغالتحصیلان بخصوص در مقطع کارشناسی وقتی به شکل کامل به دانشگاه اعتماد کردهاند وقتی وارد جامعه حرفهای میشوند چه در موضوع مهارتی و چه پژوهشی دچار مشکلات اساسی هستند.
سلام
خوشحالم که آقای مهرانی این پست را اختصاص به موضوع دانشگاه و انتظارات از دانشگاه دادهاند.
—————-
همه نظرات را خواندم. دوستان از زوایای مختلف به این مسئله پرداخته بودند. دوستمان آقا رامین که مثل من بیشتر دنبال تعریف کارکرد دانشگاه بوده است تا آقای عرب عامری که از متخصص نبودن افراد در محیط کار و نداشتن جزئیترین تخصصها گلایه داشتند.
به نظر من میشه به این بحث از چند زاویه نگاه کرد:
نگاه اول: دانشگاه به عنوان محیط تولید علم و پژوهشگر و البته آمادهکردن افراد برای مختصص شدن.
نگاه دوم: دانشگاه به عنوان محیط تربیت متخصص برای انجام وظیفه در محیط کاری جامعه
نگاه سوم: دانشگاهها در ایران سردرگم هستند و سودی برای دانشجویان ندارند و البته امکانات لازم را ندارند و…
چیزی که در جامعه به وفور میشه مشاهده کرد اینه که انتظار افراد از دانشگاه با آنچه در دانشگاه میگذرد ۱۸۰ درجه تفاوت دارد. در جامعه و در خانواده دانشگاه به عنوان محلی برای گرفتن مدرک که منجر به بالا رفتن وجهه اجتماعی، بالا رفتن سطح درآمد فرد مطرح است. برای همین دلیل خیلی از خانوادهها علاقهای به انتخاب رشته هنر توسط فرزنداشان ندارند. از طرفی دانشآموزان ما در مدارس آنقدر برای شکستن شاخ غول کنکور تلاش میکنند که نمیدانند این همه تلاش برای چیست؟ یعنی میرند دانشگاه برای چی؟ که چی بشه؟ برای همین وقتی وارد دانشگاه میشوند افرادی که در دبیرستان دانشآموزان موفقی بودند یکهو بیانگیزه میشوند و سطح درسی آنها نزول میکند.
اگر دانشگاهها در ایران امکانات لازم را ندارند.اگر اساتید بهجای حضور در دانشگاه، دنبال کارهای اقتصادی و گرداندن شرکتهای خود هستند و به دانشجویان خود در دانشگاه اصلا وقتی اختصاص نمیدهند. اگر دانشگاهها به جای توجه به فراهم آوردن محیطی علمگرا دنبال تفتیش روابط افراد با یکدیگر، نحوه پوشش افراد و… هستند. همه این اگرها باعث میشوند که دانشگاه کارکرد خود را نداشته باشد.
اما صبر کنید. گفتم کارکرد دانشگاه. اما کارکرد دانشگاه چیست؟ چیزی که به ذهن من میرسد این است که دانشگاه دو کارکردی که در نگاه اول و دوم مطرح کرد را باید داشته باشد. یعنی باید دید دانشگاه در هر دوره تحصیلی باید دنبال چه چیزی باشد. یعنی در دوره لیسانس دانشگاه دنبال آموختن موارد کلی و پایه در مورد رشته تحصیلی به دانشجو است که به او کمک کند تا در مسیر بعدی دانشآموخته که یکی از موارد ورود به بازار کار و یا ادامه تحصیل است کمک کند.
دانشگاه سعی میکند با آموختن موارد پایه و کلی به کسانی که میخواهند بعد از دانشآموختهگی وارد بازار کار شوند زمینه را برای متخصص شدن او فراهم کند. نه اینکه او را متخصص بار بیاورد.
به کسانی که هم میخواهند ادامه تحصیل دهند باید با همان موارد کلی و پایه کمک کند تا در فیلد خاصی ریز شده و در آن فیلد خاص اطلاعات خود را کاملتر کرده و در دوره کارشناسی ارشد او را تا لبه علم در آن حوزه برساند و در دوره دکتری به دانشجو کمک میکند لبه علم را یک ذره تکان دهد و به جلو ببرد.
البته دوستان خرده نگیرند که در ایران علم نیست و اصلا تولید علم کجا بود و …. چرا که محیط جامعه و محیط دانشگاه ما متغیرهای زیادی دارد و شاید باز کردن آنها اینجا مناسب نباشد.
@ساری گلین
کاملا موافقم!
@ساری گلین
با سلام
این هایی که شما گفتید مدینه فاضله هستش!!!(صحبتی که شما کردید امریکا به بالاست نه توی ایران،لااقل توی رشته علوم انسانی).بعدم ما اینجا جمع نشدیم که از اهداف اولیه دانشگاه ها بگیم که قرار بوده محل تولید علم باشه!من با زیر ساخت ها و مشکلات و متغیرات کاری ندارم اما میشه از همین لیسانس شروع کرد میشه دانشجوها رو یه خورده متخصص بار اورد!(بازهم تاکید می کنم یک خورده متخصص)
@ریحانه
من در حوزه علوم انسانی اطلاعی ندار بنابراین منظور شما را از اینکه فردی در حوزه علوم انسانی متخصص باشد، را متوجه نمیشوم. اما بايد متوجه باشيم که در دانشگاه مخصوصا در دوره ليسانس دروس پايه جهت ايجاد پايه علمي در دانشجو ارائه ميشود که به دانشجو کمک کند تا زمينهاي را براي متخصص شدن در ان انتخاب کند. دانشگاه اتاقي نيست که هر کس وارد آن شود متخصص شده و از ديگر اتاق خارج شود. نه به نظر من اصلا اينطور نيست. تلاش فرد در متخصص شدن خيلي مهمتر است.
جملهاي از يکي از اساتيدم هميشه در گوشم است. ايشان يکبار در توصيف دانشگاههاي ما گفت:
دانشگاههاي ما دبيرستانهاي بزرگ هستند.
به قول سهراب، چشمها را بايد شسست جور ديگر بايد ديد.
تخصص کیلویی چند. اصلا دانشگاه های ما به این توجه نمی کنن. نه استاد براش مهمه این که می گه رو دانشجو بفهمه نه دانشجو واسش مهمه. البته بگذریم از چار تا کسی که تو هر کلاس استثنا از آب در میان. دانشگاهی که کتابخونه و تمام بخش های اداری ساعت8 باز میشه و تا ساعت 9 کاری نمی کنه و ساعت 3 بعد از ظهر میبنده و استادش اول ترم دو هفته و آخر ترم دو هفته تعطیل می کنه و دانشجوش هم واسه تعطیلات ضعف می کنه، سایتش پر از ویروس و بدون هر گونه امکاناتی! آزمایشگاه ها همیشه بدون بودجه! طرح های تحقیقاتی هم اگه پول داری انجام بده! واقعا جایی واسه تخصص داره؟ تخصص مال دانشگاهیه که کتابخونه 24 ساعته داره، کادر خدمتگذار داره،
دانشگاه در ایران فقط دید می ده.اونم نه دید تخصصی. دید اجتماعی. چون بچه ها وارد جامعه نمیشن تا برن دانشگاه. معموله مدرسه به خونه نزدیکه و هیچ فعالیتی هم غیر از درس مدرسه انجام نمیدن.
البته با وضعی که داره می ره جلو دیگه دید هم نمیده. چون مثل یه مدرسه مختلط شده. هیچ کار اضافه ای انجام نمیشه. حتی رفتار ها هم بزرگانه تر نشده. کار و استفاده از تخصص و پرورش متخصص برای بخش های مختلف که اصلا کشکه.
واقعا از دانشگاه انتظاری نیست. سیستم باید با بمب بترکه از اول ساخته بشه.
دانشگاه رو بستگی داره به چه دیدی ببینیم و هدفمون ازش چی باشه ؟؟
خیلی ها از همون پایه ( دبیرستان ) مسیر رو کج میرن مثلا طرف اصلا علاقه ای به
ریاضی فیزیک نداره اما به اصرار خانواده و اطرافیان این رشته رو انتخاب مبکنه
بعد بر اساس همون رشته دانشگاه را انتخاب مبکنه و …
من هم با نظر ساری گلین موافقم :
” دانشگاههای ما دبیرستانهای بزرگ هستند. ”
مشکل خیلی از ماها اینه که با خودمون رو راست نیستیم و توسط دیگران شرطی شدیم
و به ندای درونمون گوش نمیدیم و یک هدف نهایی نداریم که در آینده دقیقا چه کاری میخواهیم بکنیم
مثلا میگیم حالا بریم لیسانس بگیریم ببینیم بعدش چی میشه ….
خیلی ها دروه لیسانس فکر میکنند متخصص میشن اصلا چنین چیزی نیست
لیسانس فقط تا حدی شاید 40 درصد در مورد رشته انتخابی مطالبی ارائه میکنه
و این مطالب پایه در دوره های بالاتر مثل ارشد و دکترا کامل تر میشن.
در ضمن اگر کسی میخواهد کاربردی چیزی رو یاد بگیره باید در کنار دانشگاه دوره های مختلف رو در آموزشگاه های خصوصی بره و فقط امیدش به دانشگاه نباشه .
دانشگاه فقط به ادم دید میده و در ضمن کلی خاطرات و دوستان و تجربیات مختلف
در این دوران کسب میکنه .
من هم با دوستان در این مورد که خیلی از درس های اضافی رو میشه از دوره لیسانس حذف کرد موافقم و کمی این دوره را کوتاه تر کرد
سلام
ریحانه بهتره بجای حمله به فرد و گفتن نظرت کاملا غلط هست فقط نظر رو نقد کنی.
در مورد پرداختن به دانشگاه و رها کردن زیرساخت ( دبیرستان)،
وقتی بطور مثال یک دانشجو تو درس زبان عمومی دبیرستان ضعیف بوده و الان تو دانشگاه زبان عمومی رو نمی تونه پاس کنه تکلیفش با زبان تخصصی چی هست؟
یا باید استاد بهش نمره بده یا حذف و مشروط
در مورد دانشگاه کارآفرینی هم گفتم اطلاعات در مورد عملکرد و خروجی اون ندارم.
MBA رشته بسیار کارآمد و مهمی هست ، ولی منظورم نوع برخورد با اون در ایران بود که بیشتر آموزشگاه ها یا مراکز دیگه از دید تجاری با اون برخورد میکنن ( مثال : هزینه ای که اعلام کردین ) بدون پشتیبانی از طرح و بسترسازی برای کارآفرینی دانشجو ( در ایران در حد تشویق و شعار خوب عمل میشه ولی پشتیبانی عملی ؟؟؟؟ )
نظر ساری گلین رو تایید میکنم ،
به سمیه هم حق میدم،نظرش درسته.
اساسا دانشجو های ما پژوهشگر بار نمیان و بیشتر دنبال پاس کردن درس با حداکثر نمره هستند، تا یاد گرفتن کاربردی مطلب. چرا که در زمان دانشجویی به دید کارشناس شدن در اون مبحث نگاه نمیکنند.
اساتید هم خودشون رو با لفظ ( درس طبق سرفصل آموزشی مصوب ) راحت میکنند و اگر دانشجو دنبال مطلب جدید یا روش های کاربردی باشه ، آدرس آموزشگاهشون رو میدن.
دانشجو نگاهش به دانشگاه و انتظارش ، آموختن مهارتها و علوم تخصصی و استفاده از امکانات ( اینترنت ، کارگاه ،آزمایشگاه،کتابخانه) مجهز هست ، اما وقتی در هر یک از دانشگاه ها( حتی بهترین ) وارد میشود همه چیز رنگ سراب بخود میگیرد و با جمله محدود در ارائه امکانات هستیم یا طبق بخشنامه ، مایوس میشه.
تو سیستم جاری حتی نحوه تحقیق و پژوهش، معرفی منابع، جمع بندی،نحوه ارائه،ابزارهای ارائه – نه آموزش داده میشه و نه اهمیت داره. موضوعی که دانشجو بعد از فارغ التحصیل شدن به عنوان یک کارشناس می بایست حتما در اون مهارت داشته باشه.
من نمیدونم چرا با جبهه گیری صحبت می کنید و نمیخوایید قبول کنید که دانشگاه کارش رو درست انجام نمیده!کی میگه دانشگاه دید میده؟من الان خیلی ها رو میشناسم که از دانشگاه های فنی اومدن کار مدیریتی یا بازاریابی می کنند(نکنه توی صنعتی شریف یا امیر کبیر اونم توی رشته ی فنی دید بازاریابی میدن یا دید صادرات واردات ؟)طبق چه اماری میگید 40%دید میده؟دونستن اینکه ماکس وبر یا هنری فایول فرانسوی درباره ی مدیریت چی میگن چه دیدی به من میده؟؟من از ترم یک توی دانشگاه نظریه های اون ها رو خوندم تا به الان که دارم فارغ التحصیل میشم!
اما کارگاه اقای مهرانی یا کلاس های بازاریابی دکتر علوی یا کلاس های دکتر محمدیان متخصص بار میاره!
چشم ها را باید شست جور دیگر بایددید… بیایید دوباره فکر کنیم (استخدام مادام العمر کسانی مثل اقای مهرانی،دکتر علوی،دکتر محمدیان،اقای برزگرو … توی دانشگاه هامون و بهای بی وصف به کاراین عزیزان دادن، سعی کنیم توی همین لیسانس دانشجوها رو یه خورده متخصص باربیاریم!)
@roho
حمله نبود مطمئنا!نگفتم کاملا غلط(گفتم به نطر من اشتباهه)مشکل زبان تخصصی نبود!دانشجوها بخونن زبان رو!اگه هم قوی هستن بازم بخونن !100%اموزشگاه ها فعالیت تجاری دارن!(در راه رضای خدا که کار انجام نمیدن!مثال:هزینه ای که من گفتم!)به همین دلیله که میگم دانشگاه های ما که هزینه ای از دانشجو نمیگیرن موظف هستند که دانشجو رو متخصص باربیارن وگرنه که من دانشجو ندارم که بدم برم این جور کلاسها،یا اگه هم داشته باشم دیگه لزوم رفتن به دانشگاه رو نمیفهمم!(شاید به خاطر یه مشت نظریه منسوخ شده و بدون کاربرد یه سری بزنم)!
یک بار دیگه به عنوان این پست نگاه کنیم!(بحث نقد همدیگه نیست.)
فقط یه انتظار دارم، کلش رو جمع کنن. چرا ۱۲ سال تو دبستان و دبیرستان درس میخونیم و بعدش هم دانشگاه؟ نه اینکه علم تخصصی شده و باید براش آموزش ببینیم؟ خب اینچیزها نیست تو دانشگاههای این کشور. در مورد رشتهای که خوندم یعنی کامپیوتر، فقط دو درس سی و سیپلاسپلاسش تا حدودی به دردبخور بود و بقیهش خزعبلات کامل. تا دکتری هر رشتهای رو هم بری تو این مملکت فقط به متونی که حفظ کردی اضافه خواهد شد و نه تخصصی که فرا گرفتی.
به نظر من دانشگاهها باید از پایه شروع کنن و طوری درسها پشت سر هم باشن که هر کدوم پیش نیاز دیگری باشه و تا وقتی واقعا یه درس رو یاد نگرفته باشی ،نتونی پاسش کنی. به عبارت دیگه پله پله جلو بری و محکم
با نظر دوستمون اقای ساسان موافقم!دانشگاه فقط روی حفظیات ما کارکرده که 100 البته هم درست بازم کارنکرده!اساتیدی که دانششون فقط توی جزوشون و اگه یه سوال ساده (2*2)که توی جزوشون نیست بپرسیم بلد نیستن یا اینکه از روی جزوه ی خودشونم اشتباه حل می کنن یا اینکه اسلایدهایی که دانشجوها درست کردن رو یه رنگ و لعاب میدن و همون رو بدون بازنگری دوباره به خورد دانشجوهای ترم دیگه میدن یا…نباید انتظار داشته باشیم که حفظیاتمون هم بهتر بشه!
با نظر دوستمون امین مخالفم!من استاد پاس کردن درسهایی هستم که اصلا بلدشون نیستم صرفا حفظ می کنم و میرم سر جلسه!(خدابده برکت به تقلب سر امتحان)و همیشه نمره ی خوب میارم! هدفمون پله پله بالا رفتن نیست هدفمون متخصص بار اوردن دانشجوها توی مقطع لیسانس به بالاست!
بنظرم جمع بندی نظرات رو هم بدیم ریحانه زحمتشو بکشه D:
@roho
استاد مهرانی خودشون نتیجه گیری می کنن!
امیدوارم دیر به این جمع نپیوسته باشم
من بیشتر مطالبی که دوستان گفتند را خواندم اما برایم جای تعجب است که چرا همه ی به انتهای بیماری و مرگ مریض فکر میکنند نه نقطه ی شروع بیماری و پیشگیری و درمان آن . آنچه نظام آموزش عالی امروز مارا دچار مشکل کرده است ریشه در یک اتفاق چندبار تکرار شده دارد و آن تغییرات زیاد و چندباره در نظام آموزشی آموزش و پرورش ماست . متاسفانه هرکس سکان این نظام را دست گرفت تمام کارهای قبلی را کوبید و ادعای بازسازی مجدد آنرا مطرح نمود . کدام زمین کشاورزی است که هفته به هفته آنرا زیر و رو کنید و در آخر محصول خوب برداشت کنید ؟ مشکل آموزش عالی از دبستان و مدرسه و دبیرستان شروع می شود . از تغییر نظام سنجش ابتدایی مریض شده است . آیا در کشورهای دنیا کشوری شبیه ما وجود دارد که هر وزیر آموزش و پرورش آن یکبار ان نظام را زیر و رو کرده باشد ؟ ریشه مریضی دانشگاههای ما در عملکرد آنها نیست بلکه در گسترش مریضی آنهاست که سرآغاز آنرا عرض کردم
@سعید
لايک
@سعید
با سلام به دوستمون اقای سعید حرفهاتون رو قبول دارم اما اینجا این سوال مطرح میشه که اگه بخواییم این زیر ساخت هارو درست کنیم از ما که می گذره هیچ،فکر نکنم به بچه های ما هم برسه،به نظرتون خوب نیست که از همین الان برای دانشگاه ها شروع کنیم که یک خورده متخصص باربیاریم این دانشجوها رو از طرفی هم به این زیر ساخت ها بپردازیم؟؟؟
بابا چه خبره اینجا….!
من تقریبا همه حرفا رو خوندم اکثر جوانب بررسی شده بود اما کسی به این قضیه که می خوام بگم اشاره نکرده بود
بابا سیاه ساکتی رو که یادتونه تلویزیون نشون میداد!؟ بنده خدا مــــــرد! این ملت فرهنگ رانندگی یاد نگرفتن!(البته نمی خوام بگم بی تاثیر بوده) تا اینکه مثلا برای تخلف از ایستادن پشته خط عابر پیاده جریمه تعیین شد.
این یعنی چی؟ یعنی اینکه ببخشیدا باید زور بالا سره ملت باشه
چرا زور؟ —> چون نمی خوان ، دسته خودشونم نیست – چرا نمی خوان؟ —> چون ملت تنبل تشریف دارن (بلا نسبت خیلی هاشون از جمله شما)
قطعا خیلی از انتظارات رو از دانشگاه دارم اما محقق شدنش سخته چون نظیر همین اتفاقات داره تو دانشگا ها می افته
فکر کنین استاد یه سری موضوعاتی برای پروژه تعریف میکنه
1-خیلی ها که انجام نمیدن….
2-خیلی از اونایی که انجام دادن آمار بگیری یا فوق تخصص سرچ تو گوگل اند یا پول دادن انجام دادن براشون….
3-یه درصده کمی هم واقعا کار میکنن.
کاش میشد اینو با رنگ قرمز بنویسم
تو این کشور همه به فکر خودشونن
خوب استاد میگه به جهنم من که دارم حقوقمو میگیرم چرا دیگه خودمو اذیت کنم برم دنبال مطالب جدید برا دانشجو
دانشجو جماعت هم بد تر …..
فکر کنید هر ترم داره پروژه های تکراری ارائه میشه از این میگیرن میدن به اون …!
الان یه کتاب از دروس تخصصی دستمه تاریخه اولین چاپش ماله 1992 ببینین کجاییم ما! که جالبه بگم جز سرفصل های تعیین شده هم هست.
(قطعات الکترونیکی که الان اصلا استفاده نمی شه ما داریم مدل سازی و محاسبات شو یاد میگیریم……!)
__________________________________________
-کاش نظارتی بر به روز بودن مطالب بود…..
-اسم نمی برم اما کاش میشد به جایه یه سری دروس بی ربط که به هیچ درد دانشجو های فنی و مهندسی نمی خوره دروسی مثل – اقتصاد مهندسی – کار آفرینی – کنترل و مدیریت پروژه – یا نظیر اینها از حالت اختیاری بودن در بیاد نه اینکه کلا حذف بشه من یه زمانی یه 2 واحد کارآفرینی پاس کردم الان هر چی موفقیت کاری دارم از همون 2 واحده
آقای مهرانی قربونت
بگم هـــــــــیچ انتظاری ندارم بهتره…. فقط خودم باید به داده خودم برسم اونم با تلاش – شرکت تو کارگاه های آموزشی و کلاس های فوق برنامه امیدی به دانشگاه نیست.
من به دانشگاه فقط به عنوان یه بستر برای شناخت نگاه میکنم………
@رضا
@سعید
@ریحانه
سلام
از صحبت هاتون نتیجه میگیرم که ساختار فعلی رو ناقص ، بیمار و فاقد کارآیی لازم و ارائه خروجی لازم ( کارشناس کارآفرین و متخصص ) میدونید.
قبلا در مطلبی در همین سایت به این موضوع اشاره کردم ، در کنفرانس TED بیل گیتس در بخش دوم سخنرانیش در مورد آموزش صحیح به کودکان به عنوان سکانداران آینده جامعه اشاره میکنه و از مدارسی به نام KIPP نام میبره که معلمان همواره سنجش میشوند برای بهترین بازدهی و معیار برای سنجش معلمان سابقه یا مدرک دانشگاهی نیست و معلمان همواره در حال رسیدگی به وضعیت دانش آموزان هستند تا همه در حد عالی بازده داشته باشند.
موضوعی که در جامعه هنوز اهمیت خودش رو نتونسته اثبات کنه و بیشتر اسیر تصمیم گیری های مقطعی و سلیقه ای مدیران و سیاست مداران میشه.
بطور مثال چند نوع مدرسه داریم ، چند نوع دانشگاه ؟ تفاوت لازم هست اما آیا خروجی همه اینها در حد استاندارد هستند ؟ فارغ از آمارهای جعلی و تبلیغی که بعضا به جای 100% تا 200 % هم نشانگر پیشرفت غیر واقعی این مراکز هستند.
می بایست به این نکته اشاره کنم همانند بسیاری از زیرساخت ها و نهاد ها در عرصه آموزش هنوز با گذشت سالیان و آزمایش نظام های آموزشی مختلف به یک قانون و اساس واحد و قابل ارتقا در طول بکارگیری آن نرسیدیم و همیشه باید در مسئله ای غرق شده باشیم و بعد به دنبال راه حل های مقطعی و سریع بگردیم تا رد مسئولیت کرده باشیم و از آرامش و موفقیت سخن بگوییم و مردم رو امیدوار به آینده نامشخص و بدون برنامه کنیم.
حالا دوست عزیز شما که مهندسی هستید و توقعی از دانشگاهتون نیست که اینگونه دروس رو بذاره!ما که توی رشته ی علوم انسانی هستیم گهگاه می بینیم دروسی که واقعا نیاز دانشجو هست مثل تحقیقات بازاریابی،حقوق بازرگانی بین الملل،کاافرینی و … اصلا برگزار نمیشه و دانشجو رو مجبور می کنن که دروس اختیاری رو بردارن که خودشون کلاس براش گذاشتن!(مفهوم اختیاری یعنی این؟)در هر حال به نظر من دانشگاه نه به فکر پژوهشگر تربیت کردنه نه به فکر متخصص بار اوردن!
@roho
موافقم که خروجی ناکارامد و ناقص و بیمار هست و 100 البته موافقم که باید یه برنامه ریزی بلند مدت کرد اما این برنامه ریزی بلند مدت خودش زمان زیادی رو میبره!تا که این زیرساخت ها عوض شه همه چی استاندارد شه همه چی عالی بشه!اما این وسط امثال ما که توی این برنامه بلند مدت نیستیم و می خواییم وارد بازار کار بشیم چی میشه؟به نظر من میشه یه برنامه ریزی بلند مدت رو داشته باشیم در کنارش به داد دانشجو های الان هم برسیم!(یعنی هم برنامه ی بلند مدت میریزیم که زیر ساخت ها رو درست کنیم + همم دانشجوهای الان رو متخصص بار میاریم.)
من پاسخها رو مطالعه کردم. من این سوال رو پرسیده بودم که انتظار شما از دانشگاه چیست؟ اما پاسخها به سمت نقد سیستم رفت. حقیقت اینه که نقد سیستم رو میشه تا ابد ادامه داد. همه میدونیم که سیستم آموزشی مشکل داره اما در همین سیستم آدمهای زیادی هستند که به نتیجه میرسند.
البته درباره این بحث، موضوع اصلی این بود که این این سوال رو افراد از خودشون بپرسن. این سوال جوابش به اندازه همه افراد میتونه متفاوت باشه. اما باید این نکته رو در نظر داشت که صرفا نقد کردن موضوعی رو درست نمیکنه. در هر صورت باید پذیرفت که داریم در همین سیستم با همین ویژگی زندگی میکنیم پس بهتره راهحلها منطبق با این سیستم باشه. عوامل خارجی اگرچه میتونن در مسیر حرکت ما مشکل ایجاد کنند اما نمیتونند ما رو متوقف کنند.
من این بحث رو اینجا میبندم چون میتونه تا ابد ادامه داشته باشه. اما پیشنهاد میکنم اگر قرار شد دوباره به این سوال فکر کنید متفاوت از توضیحاتی که اینجا نوشته شد فکر کنید.