موضوع تعادل بین کار و زندگی حدود 30 سال است که در دنیا مطرح شده و کارشناسان و موسسات و پزشکان زیادی در این زمینه تحقیق کردهاند و راهکارهای زیادی ارائه شده. این موضوع در دستهبندیهای مختلفی مطرح میشود. مثلا شرایط کار و زندگی برای خانمها متفاوت از آقایان است. یا تاثیر استرس محیط کار در زندگی شخصی یا برعکس موضوعی است که همیشه بصورت جدی بررسی میشود. جنبه دیگری که همیشه مورد توجه قرار میگیرد، میزان ساعات کاری است. بصورت معمول در همهجای دنیا ساعت کاری استاندارد 8 ساعت در روز است اما تعداد زیادی از آدمها بیش از این میزان کار میکنند.
حال سوال اینه که اگر ما کار مورد علاقه خود را انجام بدیم آیا به مفهومی تعادل بین کار و زندگی میرسیم؟ آیا میتوان اصلا مرزی بین کار و زندگی گذاشت؟ آیا شما با این عقیده موافق هستید که شرایط کاری ما شیوه زندگی (Life Style) ما را تحت تاثیر قرار میدهد؟ آیا شما روش خاصی برای مدیریت کار و زندگی خود دارید؟
تجربیات خود را در این زمینه با دیگران به اشتراک بگذارید.
——————————————————————————————————————————————
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
آیا میدانید در چه کاری بیشترین میزان موفقیت را کسب خواهید کرد؟
سلام
پیشنهاد میکنم این ویديو از ted.com رو ببینید (با زیرنویس فارسی):
نایگل مارش: چطور تعادل بین “کار” و “زندگی” رو پیدا کنیم.
http://www.ted.com/talks/lang/per/nigel_marsh_how_to_make_work_life_balance_work.html
همانطور که شما اشاره کردید، شرط مهم علاقه به کار است.
همانطور که بچهها به بازی کردن نیاز دارند، بزرگترها هم نیاز به کار کردن دارند.
اگر به ازاء کاری که انجام میدهیم پول مناسبی (نه زیاد و نه کم) برای زندگی دریافت کنیم(که به نظر من اگر کار مورد علاقهمان را انجام دهید دیر یا زود این شرایط فراهم میشود)؛ در این صورت کار هم حکم یک بازی را خواهد داشت و مرز زیادی بین زندگی و کار نیست. کار هم مثل خوردن و خوابیدن جزو نیازهای ماست.
اما متاسفانه اکثر مردم ما کاری را که دوست دارند انجام نمیدهند.
سلام
دانشكده علوم اقتصادي يك كارگاه 8 ساعت در درباره كسب درآمد از اينترنت (كارآفريني اينترنتي) برگزار ميكند.
توي اين كارگاه مطالبي راجع به اينكه ساعت كار در اين نوع كسب و كارها و اين كه فرد مي تونه در خونه و كنار خانواده كار كند و همچنين اين كه فقط كساني بايد در اين نوع كارها وارد شوند كه علاقه مند باشند و بتوانند خودشون زمان خودشون را مديريت كنند چون ديگه ريس ندارند مطالبي ارائه مي شود.
براي اطلاعات بيش تر به سايت دانشكده با آدرس
http://ses.ac.ir/find.php?item=5.2183.9829.fa
مراجعه كنيد
سلام
من از ذهنيت شما بي خبرم
بنابراين ترجيح دادم دو قسمت رو بنويسم
يكي اينكه نمي دونم كتاب ناطور دست رو خوندين يا نه ؛ ولي در جايي از داستان ، شخصيت داستان ميگه كه ، دوست داره در دشتي بزرگ باشه كه بچه ها دارن در اون دشت بازي ميكنن ، و در اونجا مراقب باشه كه بچه ها به سمت دره نرن ، البته اين نقل به مضمون بود
قسمت دوم هم اين بود كه بسياري شغل ها هستن كه در شرايط فعلي ما واقعا نمي دونم بر سر شاغلينشون چي مياد ، ولي واقعيت اينه كه خيلي هاشون حذف ميشن و كساني باقي ميمونن كه در راستايه قدرت حاكم باشن : مثل شاعران ، نويسندگان ، روزنامه نگاران ، فيلسوفان و …
ناطور دشت ببخشيد
حال سوال اینه که اگر ما کار مورد علاقه خود را انجام بدیم آیا به مفهومی تعادل بین کار و زندگی میرسیم؟
دو نوع نگاه به این قضیه میتوان داشت
اول : صرف دلیل علاقه به کار داشتن تعادل از بین میرود و مرز ها کمرنگ و کم کم گم میشوند چرا که فقط علاقه دلیل انجام فعالیت در این موقعیت میشود و فاکتورهای دیگر نادیده میمانند ، عواملی چون بر هم خوردن نظم طبیعی زندگی ، تغییر ساعت بیولوژیکی بدن ، عدم زمان بندی ، دخالت عوامل خارجی و تاثیر پذیری از آن ، برنامه ریزی برای اتمام کار و یا ارتقا سطح فنی و …
دوم : با برنامه و استدلال به دنبال کار مورد علاقه گام برداشتن ، با توجه میزان علاقه و توانایی و تخصص مربوطه و زمانبندی برای صرف زمان در طول مسیر از روی business plan .
مورد اول به دلزدگی و سرخوردگی از عدم موفقیت و ابراز توانایی در آنچه که در آمال و آرزوهایش بوده ، می انجامد.
مورد دوم با فراز و نشیب و ثبت هر لحظه از این مسیر ( دشواری ها و موفقیت ها ) در خاطرات فرد موجب خرسندی و حس رضایت از آنچه که به دنبال آن بوده و به آن رسیده است.
آیا میتوان اصلا مرزی بین کار و زندگی گذاشت؟ بلی
آیا شما با این عقیده موافق هستید که شرایط کاری ما شیوه زندگی (Life Style) ما را تحت تاثیر قرار میدهد؟ بلی – در جایی کاریکاتوری از تفاوت زندگی کاربران mac و pc دیدم ، کاربران pc لباس های رسمی و کت شلواری با pc زمخت و دسکتاپ ثابت ویندوز xp و اتاقی با کتابخانه پر از کتاب قطور و دیوار با تابلو قدیمی هستند و کاربران mac با لباس های اسپرت و رنگارنگ و سیستم زیبا و دسکتاپ خوشرنگ و اتاقی با قفسه ای از وسایل مورد علاقه و دیواری با تابلوهای رنگی روز هستند.
این مثال بیانگر تفاوت تاثیر ما از نوع کار و نگرش به زندگی است یعنی بعضی از اوقات به مانند ماشین و از روی تکرار بعضی از رفتار ها را تکرار میکنیم فاقد از روح و تفکر در انجام یا فلسفه رفتار.
آیا شما روش خاصی برای مدیریت کار و زندگی خود دارید؟ استفاده از تقویم و تعیین اولویت بندی کارها و برنامه ها در کار و زندگی به نظرم ضروری هست چرا که کنترل زمان و کیفیت انجام کار یا زندگی در دستان خود فرد خواهد بود.
همه قبول داريم كه نبايد كاري رو انجام داد كه بهش علاقه نداريم چون نه تنها ابتكار و پيشرفتي در اون كار نخواهيم داشت بلكه بسيار ملال آور و خسته كننده خواهد بود، اما مشكل اصلي اينه كه علاقه هاي ما از كجا اومدن؟، ما چه نقشي تو شكل گيري علاقه هامون داريم؟، آدم موفق تو ديد خيلي ها كسيه كه به دنبال علاقه هاش رفته و يقينا داره پيشرفت ميكنه، اما يه جاي كار ايراد داره! ما تعين ميكنيم به چه سمتي بريم يا علاقه هامون؟، آيا ما توانايي ايجاد علاقه رو داريم؟، اگه ما بتونيم علاقه هامونو تغيير بديم ميتونيم حتي سخت ترين(!) و حتي كسل كننده ترين(!) كارهارو دوست داشته باشيم!، اما باز اين سوال مطرحه كه به چه كاري علاقه مند بشيم؟،
به نظر من هدف تعين ميكنه كه بايد چه چيزي رو دوست داشت و چه چيزي رو نه .
اما اينكه رابطه كار با زندگي چيه بستگي داره كه منظورمون از كار چيه و تعريفمون از زندگي، به نظر ميرسه تا مسايل اساسي تري مثل انسان و هدف و جايگاه ما در اين عالم مشخص نشه همچنان بايد دست به گريبان تزاحم كار و تحصيل و ازدواج و خانواده و زندگي و … باشيم.
من کارم رو دوس دارم ازش لذت می برم و زمانی که متاهل نبودم هر ماه بیش از 260 ساعت در شرکت مشغول بودم و بعد از ازدواج این مقدار به حدود 200 ساعت در ماه کاهش یافت که به نظرم طبیعی است
از نظر من تاهل نقش مهمی در پاسخ به سوال شما دارد
سلام
فکر میکنم کار و زندگی ما آنقدر به هم آمیخته شده که اصلا نمیتوان مرزی برای آنها تعریف نمود.
گاهی برخی از رفتارها در زندگی شخصی، در واقع نوعی وظیفه یا کار به نظر میرسند و برعکس آن، گاهی بعضی از کارها بخشی از زندگی ما هستند.
فوق العاده بود …