
تنکابن - عباس آباد
چند روزی را برای استراحت به همراه خانواده رفتیم شمال. جای شما خالی سفر خوبی بود. از چالوس و متل قو و بعد رامسر و دست آخر هم از عباس آباد اومدیم کلاردشت و برگشتیم تهران. طبیعت برای من جای آرامشه، به همین دلیل بودن در طبیعت چه سبز و مرطوب و چه خشک و بی آب هردو به یک اندازه به من آرامش می ده. یادمه چند سال پیش سفری داشتم به بندرعباس و از اونجا از راه زمینی به سمت بندر لنگه رفتم. در راه مناظری را دیدم که هیچوقت تجربه نکرده بودم. از نخلستانها و روستاهای جنوبی و جاده کناره ساحل تا تپه های سرخ و عجیب و غریب.
در این سفر، هم آفتاب بود هم باران. هم شرجی هوا بود هم خنکای شب که باید با پتو می خوابیدی. در عرض یک هفته چهارفصل رو تجربه کردم. در چالوس با یک آقای شیرازی آشنا شدم که فالوده فروش بود و در مورد این شخص و موضوع پرسنال برندینگ یک ویدئو تهیه کردم که آماده بشه حتما منتشرش می کنم. البته متاسفانه نتوستم از خودش تصویر تهیه کنم چون شب دیروقت بود و فرصتی برای این کار وجود نداشت اما در مورد اینکه ایجاد تفاوت چطور می تونه به عنوان یک عامل موفقیت کاری محسوب بشه، این ویدئو را تهیه کردم.
اما در بین همه این خوبیها یک بدی وجود داشت که به هیچ عنوان از فکرم بیرون نمی ره. هرجایی که قدم می ذاری، در ساحل، در جنگل، در خیابان پر است از زباله. زباله های بیشتر پلاستیکی. این موضوع واقعا آزار دهنده است. انگار نمی دونیم داریم چی به سر طبیعت و خودمون میاریم. همه اش در این فکر بودم که این حجم پلاستیک چه بلایی سر طبیعت میاره؟ انگار هم خود ما باورمون شده که هرجایی را بجز خانه خودمون می تونیم سطل آشغال فرض کنیم و شهرداری ها هم با این موضوع کنار آمده اند. در زیباترین مکانها باید حتما با حجم زیادی از بطری های پلاستیکی و کیسه برخورد کنی. خلاصه که این موضوع آزار دهنده ترین قسمت سفر بود…
در ابتداي مطلب وقتي داشتم ميخوندم که گفتيد از طبيعت لذت برديد با خودم گفتم حتما زباله اي نديديد !
ولي متاسفانه …
درود
من هم چند هفته قبل رفتم کلاردشت و از اونجا رفتیم دریاچه ولشت. زباله ها آزارم داد. تو راه عباس آباد-کلاردشت هم زدم تو دل جنگل و دیدم اونجا هم پر آشغاله.
به خاطر همین چیزا فکر می کنم نباید راه رسیدن به خیلی از جاها راحت و ماشین رو بشه
@رضا قربانی آره متاسفانه تو مسیرهای پر رفت و آمد خیلی زباله زیاده. اما حداقل تا چند سال پیش جایی مثل جواهرده در رامسر بکر بود.
خوب بود کیسه ای در دست می گرفتید و حداقل چند تا از این زباله ها را جمع می کردید.
@ahmd من وااقعا ممنونم از این پیشنهاد شما اما فکر می کنم تصوری از حجم این زباله ها شما ندارید. کار با یک کیسه دو کیسه حل نمیشه.
حالا این که خوبه شما اگه جنگل های «دوهزار» و «سه هزار» رو دیده باشید تا ارتفاع های خیلی بالای کوه هم آشغال و زباله دیده میشه!!! مخصوصا کنار رودخونه!
are haminjur k migi ma injur farzi darim k hame ja joz khunamun satle zobalast,shahrdariam k eie khialesh nist.man chand maah pish k umadam shomal vaghean azyat shodam
2 سال شمال درس خوندم ولی متاسفانه شهرداری آنجا کوشا نبودند و بدترین خیابان ها و پیاده رو ها را داشت درصورتی که جز شهرهای توریستی بود 🙁
@امیر مهرانی
خوب قطعا هدف دیدن تاثیر کم شدن این چند زباله نیست. مهم نفس عمل است و اینکه شاید یک نفر این عمل شما را دید و از زباله انداختن خود و اطرافیانش خجالت کشید.
@ahmd خوب من به عقلم نرسید که باید اینکار رو انجام بدم اما شما اگر در این شرایط قرار داشتی حتما اینکار رو انجام بده.
من فکر می کنم جدای از فرهنگ بد مردم، خود شهرداری های مناطق شمالی هم چندان به فکر نیستند. به عنوان مثال شما تو همین عباس آباد چند تا سطل زباله کنار خیابون دیدید؟؟
@حمید واقعا هیچی. دریغ از یک سطل آشغال.